پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی
۱۷اسفند

با احترام به سهراب سپهری



کفش هایم کو؟
چه کسی بود صدا زد: یابو!
آشنا بود انگار
چه صدای خوفی!
مثل یک عربده بود
مثل کابوس طلبکار
و صاحبخانه
من به اندازه یک برج، دلم می گیرد
وقتی می بینم
که سیامک- پسر همسایه-
پرشیا می راند
با وجود اینکه
ماست را می ماند!
و هم اینک جیبم
که به اندازه لیوان سیاست خالی ست
خنده اش می گیرد
می شکوفد درزش!
و بیاریم سمسار
ببرد این همه مبل
ببرد این همه فرش

خانه را باید شست
جور دیگر باید زیست
خانه باید خود باد
خانه باید خود باران باشد!
آن زمان است که تو می بینی
ماه می آید پایین
می رسد دست به سقف ملکوت!
ملک الموت کجاست؟
کفش هایم کو؟
چه کسی بود صدا زد: یابو!

۹۳/۱۲/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
Mahdi_turkoglu

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی