پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی
۱۷شهریور
 
چگونه خودکشی تنها راه باقی مانده می شود؟

«استیون فرای»، بازیگر انگلیسی، گفته ای زیبا درباره ی نحوه ی برخورد با بیماران افسرده دارد؛ «اگر کسی را می شناسید که افسرده است؛ لطفاً راه حل تان این نباشد که از او دلیلش را بپرسید. افسردگی پاسخی ساده به موقعیت بد نیست. فقط هست، مانند آب و هوای بد. تلاش کنید که تیرگی، بی حالی، ناامیدی و تنهایی را که در آن فرو می روند، درک نمایید. در سوی دیگر، وقتی از این مسیر خارج می شوند منتظرشان باشید. دوست بودن با کسی که دچار افسردگی است، کاری دشوار است، اما یکی از مهربانانه ترین، نجیبانه ترین و بهترین کارهایی است که می توانید انجام دهید.»

Mahdi_turkoglu
۱۶شهریور

با عرض معذرت خواهی از تمامی خوانندگان این وبلاگ به خاطر نگذاشتن مطلب در این روز

Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور
داستان جالب مسافر اتوبوس ( وقتی کسی درکت نکرد )‎

تک ناز : یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو

صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف
خودش.
منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان
باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.
خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.

یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.

خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.

اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…

رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟

گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!
خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..
رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.
خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام .
ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم!
یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…!
بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین!
 

خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!

 

نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!

 

Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

زندگـــی زیبـاســـت ( خواندنی )

زندگـــی زیبـاســـت ( خواندنی )


زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن

هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکسـت

علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت
عشق اسطرلاب اسرار خداست

من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام

دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها

زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت

گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود

حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن

با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود

حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد

مولانا

 
 
Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

درگذشت خواننده مشهور پاپ + عکس

رهبری ارکستر کنسرت های حمید عسگری و بنیامین بهادری و مشارکت در تولید آلبوم های متعدد موسیقی پاپ از جمله فعالیت‌های این خواننده طی ماههای اخیر بوده است.
ساعت 12 شب یکی از همسایه های نیما وارسته با وی تماس گرفته و خبر داده که این هنرمند در استخر به دلیل هوای بسته و نارسایی قلبی دچار حادثه شده و جان خود را از دست داده است.

نیما وارسته نوازنده و تنظیم‌کننده سرشناس موسیقی پاپ طی حادثه ای که ناشی از نارسایی قلبی عنوان شده است، دار فانی را وداع گفت.

 

 

به گزارش تکناز، طبق گفته داریوش صالح پور از دوستان و نزدیکان این نوزانده ویولن و تنظیم کننده آثار موسیقایی پاپ کشورمان که از شب گذشته 29 اردیبهشت در محل حادثه حضور داشته ساعت 12 شب یکی از همسایه های نیما وارسته با وی تماس گرفته و خبر داده که این هنرمند در استخر به دلیل هوای بسته و نارسایی قلبی دچار حادثه شده و جان خود را از دست داده است.

صالح‌پور در این گفتگو خاطرنشان کرده است: بعد از حضور ما متاسفانه کار از کار گذشته بود و این هنرمند دار فانی را وداع را گفته بود این در حالی است که پلیس نیز برای تحقیقات بیشتر در محل حادثه حضور پیدا کرده بوده است.

براساس این گزارش صبح امروز نیز پیکر این هنرمند از منزل به پزشک قانونی انتقال یافت .

رهبری ارکستر کنسرت های حمید عسگری و بنیامین بهادری و مشارکت در تولید آلبوم های متعدد موسیقی پاپ از جمله فعالیت‌های این خواننده طی ماههای اخیر بوده است.

 

Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

داستان جالب و آموزنده درویش یک دست

درویشی یک دست در کوهساری دور از مردم زندگی می‌کرد و در آن خلوت به ذکر خدا و نیایش مشغول بود.

در آن کوهستان، درختان سیب و گلابی و انار بسیار بود و درویش فقط میوه می‌خورد. روزی با خدا عهد کرد که هرگز از درخت میوه نچیند و فقط از میوه‌هایی بخورد که باد از درخت بر زمین می‌ریزد. درویش مدتی به پیمان خود وفادار بود، تا اینکه امر الهی، امتحان سختی برای او پیش ‌آورد.

تا پنج روز، هیچ میوه‌ای از درخت نیفتاد. درویش بسیار گرسنه و ناتوان شد، و بالاخره گرسنگی بر او غالب شد. عهد و پیمان خود را شکست و از درخت گلابی چید و خورد. خداوند به سزای این پیمان شکنی او را به بلای سختی گرفتار کرد.

داستان جالب و آموزنده درویش یک دست


قصه از این قرار بود که روزی حدود بیست نفر دزد به کوهستان نزدیک درویش آمده بودند و اموال دزدی را میان خود تقسیم می‌کردند. یکی از جاسوسان حکومت آنها را دید و به داروغه خبر داد. ناگهان ماموران دولتی رسیدند و دزدان را دستگیر کردند و درویش را هم جزو دزدان پنداشتند و او را دستگیر کردند. بلافاصله، دادگاه تشکیل شد و طبق حکم دادگاه یک دست و یک پای دزدان را قطع کردند. وقتی نوبت به درویش رسید ابتدا دست او را قطع کردند و همینکه خواستند پایش را ببرند، یکی از ماموران بلند مرتبه از راه رسید و درویش را شناخت و بر سر مامور اجرای حکم فریاد زد و گفت: ای سگ صفت! این مرد از درویشان حق است چرا دستش را بریدی؟
 

خبر به داروغه رسید، پا برهنه پیش شیخ آمد و گریه کرد و از او پوزش و معذرت بسیار خواست.اما درویش با خوشرویی و مهربانی گفت : این سزای پیمان شکنی من بود من حرمت ایمان به خدا را شکستم و خدا مرا مجازات کرد.


از آن پس در میان مردم با لقب درویش دست بریده معروف بود. او همچنان در خلوت و تنهایی و به دور از غوغای خلق در کلبه‌ای بیرون شهر به عبادت و راز و نیاز با خدا مشغول بود. روزی یکی از آشنایان سر زده، نزد او آمد و دید که درویش با دو دست زنبیل می‌بافد. درویش ناراحت شد و به دوست خود گفت چرا بی خبر پیش من آمدی؟ مرد گفت: از شدت مهر و اشتیاق تاب دوری شما را نداشتم. شیخ تبسم کرد و گفت: ترا به خدا سوگند می‌‌دهم تا زمان مرگ من، این راز را با هیچکس نگویی.

اما رفته رفته راز کرامت درویش فاش شد و همه مردم از این راز با خبر شدند. روزی درویش در خلوت با خدا گفت: خدایا چرا راز کرامت مرا بر خلق فاش کردی؟ خداوند فرمود: زیرا مردم نسبت به تو گمان بد داشتند و می‌گفتند او ریاکار و دزد بود و خدا او را رسوا کرد. راز کرامت تو را بر آنان فاش کردم تا بدگمانی آنها بر طرف شود و به مقام والای تو پی ببرند.

منبع:dastanak.com

Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

داستان طنز اولین روز کاری

 

داستان طنز و خنده دار اولین روز کاری :

 

نمکستان : مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و گفت: ” یک فنجان قهوه برای من بیاورید.”

 

صدایی از آن طرف پاسخ داد: ” شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟”

 

کارمند تازه وارد گفت: ” نه ” صدای آن طرف گفت: “من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق”

 

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: ” و تو میدانی با کی حرف میزنی بی چاره.”

 

مدیر اجرایی گفت: ” نه ” کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت!!!

Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

ژنرال گودریان پایه گذار حملات برق آسای ورماخت در جنگ جهانی دوم

ژنرال گودریان پایه گذار حملات برق آسای ورماخت در جنگ جهانی دوم

مقدمه :

گودریان تفکرات خود را بر پایه جابه جایی سریع نیروها در میدان نبرد گسترش داد. زمانی که ایده‌های او مورد توجه هیتلر قرار گرفت شروع به نگاشتن کتابی با عنوان «Achtung Panzer» مواظب تانک‌ها باشید نمود. به طور کلی این کتاب شامل طرح‌های گودریان در زمینه جنگ متحرک به وسیله پیشروی هماهنگ نیروها که هرگز به دشمن فرصت متجمع شدن دوباره را نخواهد داد، بود. گودریان در سلسله مراتب ورماخت با مشکلات عدیده‌ای رو به رو بود بسیار از فرماندهان سالخورده ورماخت که هنوز اعتقاد به تاکتیک‌های کلاسیک بودند در مقابل نقشه‌های نو و تازه او جبهه می‌گرفتند. گودریان ایده‌های مبتکرانه و بی سابقه‌ای داشت و با سرسختی ایده‌های خود را بر اندیشه فرماندهان ارتش غالب ساخت.

Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

خانه رویایی بالوتلی بازیکن فوتبال + تصاویر

خانه رویایی بالوتلی بازیکن فوتبال + تصاویر
خانه رویایی و بسیار لوکس بالوتلی بازیکن فوتبال را در تصاویر زیر مشاهده نمایید.
 
ماریو بالوتلی” پس از پیوستنش به لیورپول و ماندگار شدنش در این بندر رویایی، اقدام به خرید یک منزل 5 میلیون یورویی کرده است.

 

از امکانات این خانه می توان به باند هلیکوپتر، زمین فوتبال، مجموعه استخر، سونا و جکوزی، زمین تنیس، چندین پارکینگ و اتاق خواب های رویایی اشاره کرد.

 

گفته می شود، “نواک جووکویچ” مرد شماره یک تنیس جهان هم چندی قبل در این منزل رویایی اقامت داشته است.

 

خانه رویایی بالوتلی بازیکن فوتبال

خانه رویایی بالوتلی بازیکن فوتبال + تصاویر
Mahdi_turkoglu
۱۵شهریور

اسم واقعی افراد سرشناس!

کمال الملک —–> محمد غفاری
مارک تواین —–> ساموئل لنگهورن کلمنس
میرزاده عشقی —–> سید محمدرضا کردستانی
سیمین بهبهانی —–> سیمین خلیلی
امیر کبیر —–> تقی فراهانی
ذبیح الله منصوری —–> ذبیح الله حکیم الهی دشتی
م. امید —–> مهدی اخوان ثالث
شهریار —–> محمدحسین بهجت تبریزی
حافظ —–> شمس الدین محمد شیرازی
چارلی چاپلین —–> سِر چارلز اسپنسر چاپلین
پروین اعتصامی —–> رخشنده اعتصامی
صائب تبریزی —–> میرزا محمد علی
سلمان فارسی —–> روزبه
ستارخان —–> ستار قره‌داغی
میرداماد —–> میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی
باقرخان —–> باقر تبریزی
نسیم شمال —–> سید اشرف‌الدین گیلانی
جبار باغچه بان —–> میرزا جبار عسگرزاده
بدیع الزمان فروزانفر —–> محمدحسین بشرویه‏ای
چه گوارا —–> ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
سعدی —–> مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله
عزیز نسین —–> مَحمَت نُصرَت
آتا تورک —–> مصطفی کمال پاشا
ولتر —–> فرانسوا ماری آروئ
بودا —–> سیدارتا گوتما
بیل کلینتون —–> ویلیام جفرسون بلایت سوم
سیمون بولیوار —–> سیمون لوسی ارنستین ماری
پله —–> ادسون آرانتس دوناسیمنتو
نیما یوشیج —–> علی اسفندیاری
افلاطون —–> آریستو کلس
گلاب آدینه —–> گلاب مستعان
شیرین بینا —–> شیرین صدق گویا
مادر ترزا —–> آگنس گوک بژازین
بزرگ علوی —–> مجتبی علوی
نادره —–> حمیده خیر آبادی
تیتو —–> جوزپ بروز
ثریا قاسمی —–> مولود ملاقاسم
جان وین —–> ماریون موریسون
ایرج راد —–> اکبر حسنی راد
سیروس گرجستانی —–> علی اکبر محمدزاده گرجستانی
استالین —–> یوسف ویساریونوویچ ژوگاشویلی
سولات سار —–> پل پوت
فروزان —–> پروین خیر بخش
گوهر مراد —–> غلامحسین ساعدی
ر . اعتمادی —–> رجبعلی اعتمادی
م .. الف . به آذین —–> محمود اعتمادزاد
ملکه الیزابت —–> الیزابت الکساندرا مری ویندسور
ایرج —–> حسین خواجه امیری
پرویز یاحقی —–> پرویز صدیقی پارسی
ابوعمار —–> یاسر عرفات
ماکسیم گورکی —–> آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف
ملک الشعرا —–> محمدتقی بهار
آریل شارون —–> آریل ساموئل مشرایبر
عبدالکریم سروش —–> حسین حاج فرج الله دبّاغ
کیتارو —–> ماسانورى تاکاهاشى
تروتسکی —–> لو داویدوویچ برونشتاین
Mahdi_turkoglu
۱۴شهریور

تاریخچه تقلب و روش های مختلف آن!! طنز

تاریخچه تقلب و روش های مختلف آن!! طنز
 
این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد.
 
تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که حسن کچل برای نخستین بار به مکتب رفت. از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود؛ لیکن حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند.

این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های کنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را کش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد .

روش های نوشتاری
1- نوشتن روی کف پا ، پس کله ، پشت گوش و …
2- نوشتن روی دیوار ، روی میز ، پشت نیمکت ، زیر نیمکت ، پشت لباس یا مانتوی دانش آموز جلویی ، …
3- نوشتن به روی دستمال کاغذی ، پاکت نامه ، …
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در حفره های مختلفی از جمله بینی ، دهن ، گوش ، فک پایین ، دریچه آئورت ، …

روش های باکلاس
1- استفاده از ماشین حساب مهندسی
2- استفاده از موبایل
3- استفاده از آیینه ، موچین ، لوازم آرایشی ، فیلم ، عکس ، …

روش های بی کلاس
1- شیره مالیدن بر سر یکی از بچه درس خون ها
2- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو

توجه :
اگه در این امر تبحر کافی ندارید ، اصلاً سمت این کار نرید ؛ که عواقبی جز‌ء ضایع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که حسن کچل برای نخستین بار به مکتب رفت. از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود؛ لیکن حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند.

این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های کنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را کش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد .

روش های نوشتاری
1- نوشتن روی کف پا ، پس کله ، پشت گوش و …
2- نوشتن روی دیوار ، روی میز ، پشت نیمکت ، زیر نیمکت ، پشت لباس یا مانتوی دانش آموز جلویی ، …
3- نوشتن به روی دستمال کاغذی ، پاکت نامه ، …
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در حفره های مختلفی از جمله بینی ، دهن ، گوش ، فک پایین ، دریچه آئورت ، …

روش های باکلاس
1- استفاده از ماشین حساب مهندسی
2- استفاده از موبایل
3- استفاده از آیینه ، موچین ، لوازم آرایشی ، فیلم ، عکس ، …

روش های بی کلاس
1- شیره مالیدن بر سر یکی از بچه درس خون ها
2- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو

توجه :
اگه در این امر تبحر کافی ندارید ، اصلاً سمت این کار نرید ؛ که عواقبی جز‌ء ضایع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .

Mahdi_turkoglu