طبق این قاعده اسم خودتون رو به ژاپنی پیدا کنید .
A-ka B-tu C-mi D-te E-ku
F-lu G-ji H-ri I-ki J-zu
K-me L-ta M-rin N-to O-mo
P-no Q-ke R-shi S-ari T-s
U-do V-ru W-mei X-na Y-fu Z-zi
طبق این قاعده اسم خودتون رو به ژاپنی پیدا کنید .
A-ka B-tu C-mi D-te E-ku
F-lu G-ji H-ri I-ki J-zu
K-me L-ta M-rin N-to O-mo
P-no Q-ke R-shi S-ari T-s
U-do V-ru W-mei X-na Y-fu Z-zi
مدیرعامل جدید خفاشها پس از این انتخاب خوشحالی خود را این گونه ابراز کرد : از اینکه مدیر یک باشگاه ریشهدار شدهام احساس غرور میکنم ، اما متوجه هستم که در چنین جایگاهی مسوولیت سنگینی روی دوشم خواهد بود .
گفتنی است والنسیا هم اکنون با 24 امتیاز از 13 مسابقه در مکان پنجم جدول رده بندی لالیگای اسپانیا قرار دارد. هدف والنسیا همانند فصل های گذشته کسب سهمیه فصل آینده لیگ قهرمانان اروپاست.
دریاچه ی زیبای ارومیه به گفته مسئولان آخرین نفس های خود را می کشد! چه باید کرد؟
«علیرضا منادی سفیدان» نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اقدام جدی برای نجات دریاچه ارومیه صورت نگرفته است، گفت: این دریاچه آخرین نفس های خود را می کشد.
نماینده مردم تبریز، اسکو وآذرشهر در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) مجلس شورای اسلامی درنطق میان دستورخود افزود: وعده هایی داده شده اما همچنان تغییر در شرایط این دریاچه حاصل نشده است.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با تبریک روز دانشجو گفت: روز دانشجو، روز مرگ بر آمریکا و روز تولد این شعار است. در چنین روزی، شهیدان شریعت رضوی، قندچی وبزرگ نیا، به پای نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا، توسط رژیم پهلوی قربانی شدند.
وی گفت: امروز روزی است که دانشجویان ایران، برای اولین بار پوزه آمریکا را به خاک مالیدند. دانشجویان ایران، در دانشگاه تهران، در حین اعطای دکترای افتخاری به نیکسون، شعار مرگ برآمریکا را سردادند. لذا جنبش دانشجویی با شعار مرگ بر آمریکا، در ایران متولد شده است.
نماینده مردم تبریز، اسکو وآذرشهر در مجلس با بیان اینکه حرکت این جنبش به طرف استکبار زدایی است، افزود: امروز مطرح است که در دانشگاه ها فضای سیاست زدگی وجود دارد. اگر بخواهیم مرگ برآمریکا واقعی بگوییم، کشور باید توسعه یابد و وظایف دانشگاه ها و دانشجویان در تولید علم جدی تر دنبال شود.
وی با اشاره به دکترین رهبرکبیر انقلاب اسلامی گفت: امام خمینی(ره) دو دکترین داشت. یکی ‘ آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند’ و دیگر ‘ ما می توانیم’ است. بار اصلی این دکترین بر دوش دانشگاه و دانشجویان است.
وی خطاب به روسای دانشگاه ها افزود: کسانی که مدیریت دانشگاه ها را بر عهده گرفته اید بدانید که با بودجه کمتر از دو میلیارد دلار وزارت علوم، نمی توان تمام دانشگاه ها را اداره کرد. دانشگاه ها باید تولید علم کنند.
وی با اشاره به تعداد انبوه فارغ التحصیلان دانشگاه های دولتی و آزاد افزود: علم تولید می شود اما تجاری سازی نمی شود. حلقه علم و زندگی در ایران از سوی دانشگاه ها به طور واقعی به یکدیگر وصل نشده است. لذا تمام دانشگاه ها موظف هستند در راستای تولید علم و تجاری سازی آن اقدام کنند.
منادی در ادامه نطق خود به انضباط مالی که از ضروریات امروز کشور است اشاره و از رییس جمهوری برای ارائه به موقع لایحه بودجه تشکر کرد.
وی افزود: انضباط در کشور اول باید از دولت شروع شود و همین که بودجه به موقع تحویل مجلس داده شد، حرکتی در این مسیر است.
واکنش نشان دادن در مقابل افرادی که شما را خوار کرده و ارزش هـایتـان را زیر سۆال می برند، قدری دشوار و دردناک است. گاهی اوقات زخم هایی که اینگونه افراد به شما وارد می آورند، ممکن است تا ابد باقی بمانند.
مقاومت در برابر تحقیر
باید توجه داشته باشید که افرادی که شما را تحقیر می کنند و قصد آسیب رساندن به شما را دارند، در درجه اول باید خودشان را بیازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند.
باید بدانید که یک انسان کامروا، موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران ندارد. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای کنند، اما هیچ گاه آنها را تحقیر نمی کنند. برخی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارند چون:
- به دلیل کمبودهایی که احساس می کنند دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سایرین جلوه بدهند تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خود غلبه کنند.
- قبلاً کسی آنها را آزرده ساخته و چون توانایی مقابله با آن را نداشتند، با تحقیر دیگران سعی می کنند از موقعیت فعلی خود دفاع کند.
افرادی که به شدت شما را تحقیر می کنند با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خود را در زندگی به نمایش می گذارند و این مشکل آنهاست نه شما. دانستن این مطلب به شما کمک می کند که راحت تر بتوانید در کنار آنها به زندگی عادی خود ادامه دهید و حرف هایشان را نشنیده بگیرید. اگر بدانید که مشکل از طرف مقابل است نه شما، می توانید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه های آنها شما را آزرده نخواهد کرد.
شاید فردی که دارای چنین خصوصیاتی است یکی از نزدیکان شما باشد و برایتان سخت باشد که بخواهید از نظر عاطفی خودتان را از او جدا کنید. هیچ نیازی به این کار نیست، فقط سعی کنید در بحث هایی که او راه می اندازد، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشید. قصد او این است که کاری کند تا شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید. این وظیفه شماست که به آنها اجازه انجام چنین کاری را ندهید.
زمانیکه اینگونه افراد به شما حرفی می زنند، در پاسخ به آنها، جواب های بی شماری به ذهن شما خطور می کند. اگر چنین کاری را انجام دهید، در واقع خودتان را با آن فرد هم شان ساخته اید و این دقیقاً همان چیزی است که آنها انتظارش را می کشند. آنها می خواهند شما را عصبانی کنند تا برخورد شدیدی از خود نشان دهید، آنها میخواهند شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و قصدشان تنها آزار دادن و آسیب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقیقت وارد بازی ساختگی شان میشوید، و در نهایت خودتان را آزار داده اید. ممکن است بعداً به خاطر حرف هایی که در عصبانیت از دهانتان خارج شده پشیمان شوید.
دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟
خوب در زمان بروز چنین حالتی چه کاری می توان انجام داد؟ بهتر است یکی از موارد زیر را امتحان کنید:
زمانیکه احساس می کنید فردی با حالت تهاجمی با شما برخورد می کند می توانید بگویید: "ازت ممنونم اما فکر می کنم بهتر است توصیه هایت را برای خودت نگه داری" و یا: "خیلی سخاوتمندی ولی من نیازی به توصیه های تو ندارم"
همه این مسائل به دلیل خشم و نفرتی که در آنها وجود دارد، درست می شود و شما هم مجبور نیستید که بار مسئولیت زندگی آنها را به دوش بکشید. شاید آنها بخواهند که از خشم و نفرت خود به شما سهمی بدهند، اما این "هدیه" ای است که شما واقعاً نیازی به آن ندارید.
اگر به توصیه های آنها گوش کنید و هدیه های مسمومشان را قبول کنید، با این کار خشم و عصبانیت آنها را به درون خود راه داده اید. به خودتان اجازه انجام چنین کاری را ندهید. شما هیچ نیازی به این هدایا ندارید، از کنار آنها عبور کنید.
از پیشنهادت ممنونم : یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: "از پیشنهادت ممنونم" و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت.
ممنونم، شاید حق با تو باشه : "بایرن کیتی" در کتاب خود با عنوان: "عشقت را می خواهم – آیا حقیقت دارد؟" معتقد است که بهترین واکنش در مقابل این افراد: "ممنون، شاید حق با تو باشه" است. او اظهار می دارد زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده ساختن شما می شود، باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببنید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیست. با این کار هم عکس العمل شدید نشان نداده اید، هم بر روی خود دقیق تر شده اید.
تحقیر دیگران ,تحقیرهای زیرکانه,انتقادکردن
دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟
باید ببینید که چرا این اظهار نظر خاص باعث رنجش شما می شود. عکس العمل های شما، حرف های زیادی در مورد شخصیتتان می زند. در اینجا همه چیز مربوط به شماست و نه شخص مقابل.
اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید : اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: "زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمی پذیری، واقعاً ناراحت می شوم." فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید، به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: "من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی" به او بگویید: "ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم" و یا "الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد، بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد" با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید.
سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید، عبارتند از:
شما نیاز به تایید دیگران ندارید : گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد چرا که از آنها انتظار تایید 100% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید. شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند، به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید: "کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟" ممکن است ناراحت شوید، و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید، و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید.
آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟ : در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید، درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد. این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید، به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد و تنها زاییده خیال و اوهام ذهنیتان است.
در اینجا برایتان مثالی می آوریم؛ فرض کنید شخصی برای شما هدیه ای آورده. اگر شما اعتقاد داشته باشید که او قصد آسیب رساندن به شما را داشته، ممکن است با خودتان فکر کنید:"او می خواهد از راههای مسالمت آمیز وارد شده و از خلق خوش من سوء استفاده کند." اما حقیقت چیز دیگری است و او تنها قصد دارد که به شما نشان دهد تا چه حد برایش ارزش و اهمیت دارید. در یک چنین شرایطی باید از خودتان سۆال کنید که آیا واقعاً همه چیز را آنطور که هست می بینید و یا می شنوید؟ (هیچ چیز معنای خاصی ندارد تا زمانیکه شما به آن معنا ببخشید) و یا اینکه داستان ذهنی خودتان را وارد کار می کنید.
باید توجه داشته باشید که اگر خودتان احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید، آنوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و آنها نیز تصور می کنند که نمی توانند شما را دوست داشته باشند. اگر تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر را دارید، آنگاه چیزی جز این هم عایدتان نخواهد شد. اگر یک چنین تصوری دارید شاید نوبت به آن رسیده باشد که نگاه عمیق تری به درون خود انداخته و اعتقادات خود را زیر سۆال ببرید.
نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید : زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید، به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید. دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند. هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید، و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید، طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید. آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سۆال می برند.
هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید، باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید.
زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:
1- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.
2- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.
3- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک "هدیه" پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.
به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران،
نوشتن خاطرات روزانه آن هم هنگام شب یکی از چالش هایی است که افراد مختلف
با آن روبرو هستند زیرا کسی دوست ندارد دفترچه خاطراتش پیدا شده و خاطرات
شخصی اش به دست دیگران بیافتد زیرا خیلی از اطلاعاتی که کسی از آن ها خبر
ندارد وارد دفترچه های خاطرات می شود.
"جان گادس" یک بازنشسته
کارخانه محصولات خوراکی است که نزدیک به 66 سال از زندگی خود را وارد
دفترچه خاطرات کرده است. این مرد با این همه سال تجربه در خاطره نویسی به
عنوان یک معتاد به خاطره نویسی شناخته می شود.
نخستین قیمت از سهگانه «محمد (ص)» در تصمیمی هوشمندانه وارد جشنواره فیلم فجر نشد و با انتخاب مجید مجیدی به ریاست هیأت داوران دوره سی و سوم جشنواره، این رویداد موقعیتی متفاوت یافت؛ تصمیمی که توسط علیرضا رضاداد دبیر جشنواره فیلم فجر و از چهرههای مؤثر در پروسه تولید فیلم «محمد (ص)» گرفته شد و به نوعی میتوان گفت تازهترین ساخته مجیدی را در امان نگه داشت!
این در امان نگه داشتن نه به دلیل کیفیت پایین، بلکه به دلیل فضایی است که حول فیلمهای پرهزینه در جشنواره شکل میگیرد و سال گذشته مشابهش را در قبال «رستاخیز» ساخته مهم احمدرضا درویش به نظاره نشستیم و گاهی نیز با نقدهای نه چندان منصفانه نسبت به این اثر همراه شد که طرح آنها پس از چند سال کوشش صادقانه درویش برای خلق این اثر، دور از ذهن مینمود و در ادامه نیز سلسله حواشی در خصوص نمایش چهرهها پیش آمد.
منتقدان به واسطه آنکه این نوع فیلمها با هزینه بالایی تولید شده و در واقع عنوان میشود بالاترین استانداردهای کیفی و حرفهای در پروسه تولیدشان رعایت شده، با ذرهبین به تماشای این سبک آثار مینشینند و طبیعتاً در نهایت نقدهایی با قلمی به غایت سختگیر درباره این سبک آثار به کار میگیرند که گاهی درباره فیلمهای پرهزینه اروپایی و آمریکایی نیز به کار نمیگیرند و از این منظر، کمتر اثر پرهزینهای بوده که بتواند اقبال منتقدان را در جشنواره با خود داشته باشد.
از آن سو، با توجه به حضور چهرههای حرفهای در این سبک آثار و مشخصاً در فیلم «محمد (ص)»، طبیعی است که بخش وسیعی از سیمرغها به این فیلم تعلق گیرد و به عنوان مثال اگر هر سه فیلم «محمد (ص)» در دورههای سیوسه، سیوچهار و سیوپنجم جشنواره حضور داشتند، دور از ذهن نبود که هر سه سیمرغ بهترین فیلمبرداری به ویتوریو استورارو برنده سه جایزه اسکار برای فیلمبرداری «اینک آخرالزمان»، «سرخها» و «آخرین امپراتور» شود.
این اتفاق برای اِستفان واربک آهنگساز برجسته و برنده اسکار برای موسیقی فیلم «شکسپیر عاشق» افتاد و او برای موسیقی فیلم «رستاخیز» مورد تحسین قرار گرفت؛ اما در همان زمان، آنهایی که همواره نقد دارند، چرا سینمای ایران حرفی برای گفتن در جهان ندارد و چرا از سینماگران مطرح در جشنواره فجر خبری نیست، رقابت آهنگسازان ایرانی را با واربک نابرابر و غیرمنصفانه تلقی کردند و در واقع تلویحاً خواستار همین رقابت دورهمیِ همیشگی شدند.
در این شرایط ظاهراً قرار است فیلم «محمد (ص)» همچنان در جشنواره رونمایی نشود و بدون قرار گرفتن در معرض قضاوت، در یکی از بهترین فصلهای اکران، به نمایش درآید. در همین راستا زمزمه دورخیز نمایش این فیلم در اکران نخست نوروز به گوش میرسد؛ اتفاقی که قطعاً برای کارگردان فیلم «محمد» از حضور در جشنواره فیلم فجر پراهمیتتر است، هرچند پیش از آن انتظار میرود این اثر در جوایز و جشنوارههای معتبر بینالمللی رونمایی شود و رقابتش با آثار بزرگ سینمای جهان مشهود باشد.
فیلم «محمد (ص)» که در شهرک سینمایی پیامبر اعظم (۵۵ کیلومتری شهر قم) در ماکتی از شهرهای مکه و مدینه با مشخصات ۱۴۰۰ سال قبل، در اندازه یک به یک (مختصات واقعی) طراحی و ساخته شده، پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای محسوب میشود و برآوردهایی به مراتب بزرگتر از فیلم «رستاخیز» درباره هزینه تولید این سه گاهه سینمایی مطرح میشود که بخشی از این هزینه به واسطه به خدمت گرفتن گروهی از برجستهترین متخصصان سینمای جهان است.
علاوه بر مجید مجیدی که به عنوان کارگردان «محمد (ص)»، رضا میرکریمی به عنوان مشاور کارگردان، بیژن میرباقری و سیروس حسنپور به عنوان کارگردانهای یونیت دوم، لوکا لاچین به عنوان دستیار اول کارگردان و برنامه ریز، علی سبزواری، حسن نجفی، بهزاد رفیعی، محسن قرایی به عنوان دستیاران کارگردان تنها تیم کارگردانی این اثر هستند که سناریو آن را کامبوزیا پرتوی و مجید مجیدی با همکاری حمید امجد نوشتهاند، در چندین کشور به جز ایران فیلمبرداری شده تا در نهایت این فیلم عظیم به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی نمایش داده شود.
در کنار ویتوریو استورارو مدیر فیلمبرداری این پروژه عظیم، حمید خضوعی ابیانه فیلمبرداری میکند. میلژن کرکا کلژاکویچ، طراح صحنه و دکور مشهور برای این فیلم به خدمت گرفته شده، فرانکو فوماگالی به عنوان طراح آکسسوار فعالیت داشته، مایکل اوکانر به عنوان طراحی همکاری کرده، جیانتو دروسی طراحی گریم را برعهده داشته، اسکات اندرسون مسئول جلوههای ویژه کامپیوتری بوده و جلوههای ویژه میدانی توسط کوریدوری با همراهی مرحوم جواد شریفیراد پیاده سازی شده است.
معرفی برندهایی که بالاترین درآمد را در سال 2014 داشته اند این گزارش تصویری نشان می دهد که کدام برندهای جهانی در سال 2014 بیشترین میزان درامد را کسب کرده اند.
اپل امسال 21 درصد بر ارزش خود افزوده است.
ارزش گوگل به 107.4 میلیارد دلار و 13 درصد هم به ارزش آن افزوده شده است.
ارزش کوکاکولا به 81.6 میلیارد دلار رسیده و 2 میلیارد دلار نیز امسال به ارزش آن افزوده شده است
یبیامب با رشد 4 میلیارد دلاری به ارزش 72.244 میلیارد دلار رسید.
مایکروسافت به ارزش 61.154 میلیارد دلار رسیده است.
جنرال الکتریک به ارزش 45.48 میلیارد دلار رسیده است.
سامسونگ با توسعه 15 درصدی به ارزش 45.46 میلیارد دلار رسید.
تویوتا با رشد 20 درصدی به ارزش 42.4 میلیارد دلار رسیده است.
مک دونالد تنها با یک درصد رشد به ارزش 42.3 میلیارد دلار رسیده است.
مروری بر تاریخچه شب یلدا و زمان و ساعت این شب طولانی در سال 1393 هجری شمسی.
یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفتهمیشود.
شب یَلدا یا شب چلّه یکی از جشنهای کهن ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوهها و رایجتر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف میکنند. پس از صرف تناولات، قصهگویی پیرترها برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.
پیشینه شب یلدا
چله
و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم
روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در
طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و
گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول
و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.
بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و
در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را
افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد
بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده
است:
یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب بهغایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانیترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر میپاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا میرسید، آتش میافروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآوردند و خوانی ویژه میگستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوههای خشک در سفره مینهادند.
سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فراوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده میشد.
نخستین زنى که بر فراز آتلانتیک پرواز کرد “آملیا مری ارهارت” “Amelia Mary Earhart” خلبان پیشگام آمریکایی بود. او در اکتبر سال ۱۹۲۲ توانست رکورد جهانی را بشکند و رکورد بلندترین ارتفاع پرواز زنان را به دست آورد. او توانست کارى را انجام دهد که هیچ زنى تا به آن روز جرأت انجام آن را پیدا نکرده بود. او نخستین خلبان زن در جهان بود که تلاش کرد دور دنیا پرواز کند. او با این کار مسیر پرواز بر فراز آتلانتیک و راه را براى زنان دیگر هموار کرد تا بتوانند پا به دنیاى خارج بگذارند و کارهایى را انجام دهند که تنها مردان قادر به انجام آنها بودند.
ارهارت متولد 24 ژولای 1897 (115 سال پیش) در کانزاس به دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد. مادرش آمی، پدرش رادیون و خواهرش موریل نام داشتند. آملیا دوران کودکى شادى را سپرى نکرد زیرا که پدر او فردى الکلى بود و اوضاع و احوال خانواده بسیار نابسامان بود. دوران نوجوانى او مصادف بود با جنگ جهانى اول و او داوطلبانه آمادگى خود را براى پرستارى اعلام کرد.
بعد از پایان جنگ نام او در فهرست دانش آموزان دوره مقدماتى پزشکى در دانشگاه کلمبیا وارد شد. اگرچه او جزو شاگردان ممتاز مدرسه بود اما تصمیم گرفت به کالیفرنیا نزد خانواده اش برگردد. روزى با پدرش در یک نشست هوایى شرکت کرد و در حدود ۱۰ دقیقه بر فراز لس آنجلس پرواز کردند. در همان لحظه بود که او فهمید پروازکردن همان چیزى است که مى خواهد انجام دهد.
آملیا متوجه شد که یک مربى پرواز زن به نام “آنیتا اسنوک” در لانگ بیچ کالیفرنیا وجود دارد. آملیا کلاسهاى پرواز را با او طى کرد و در ماه جولاى آملیا یک هواپیما خریدارى کرد و نام آن را “قنارى” گذاشت. در اکتبر سال ۱۹۲۲ آملیا رکورد جهانى را شکست و رکورد بلندترین ارتفاع پرواز زنان که در حدود ۱۴ فوت بود را به دست آورد که بعد از چند هفته توسط “روت نیکولس” شکسته شد. سپس او هواپیمایش را فروخت و یک ماشین خرید. در ۲۷ آوریل سال ۱۹۲۶ “رایلى” با آملیا تماس گرفت و به او گفت آیا دوست دارد اولین زنى باشد که بر فراز آتلانتیک پرواز مى کند؟
“جرج پوت من” یک ناشر اهل نیویورک بود که از آقاى “رایلى” خواسته بود زنى را پیدا کند که بتواند بر فراز اقیانوس آتلانتیک پرواز کند. تابه حال هیچ زنى نتوانسته بود چنین مسافتى را پرواز کند و آملیا نیز هیچ تجربه اى راجع به هواپیماهاى بیش از یک موتور نداشت و همچنین با ابزارآلات و وسایل این نوع هواپیماها نیز هیچگونه آشنایى نداشت. سپس آملیا در این پرواز به عنوان مسافر شرکت کرد و قرار شد دو مرد به نام هاى “ویلمر استالتز” و “اسلیم گوردون” در این پرواز هواپیما را هدایت کنند.
یکشنبه سوم ماه ژوئن سال ۱۹۲۸ آملیا به نووا اسکونیا رفت تا پروازش را شروع کند. شرایط جوى بد آب و هوا باعث شد که این پرواز تا ۱۸ ژوئن به تأخیر بیفتد. آنها بیشتر مسیر را در مه غلیظ پرواز کردند و توانستند در جنوب “ویلز” فرود بیایند. البته تنها مقدار ناچیزى سوخت براى آنها باقى مانده بود.
آملیا به دلیل اینکه نخستین زنى بود که توانست بر فراز آتلانتیک پرواز کند مورد توجه و تشویق بسیارى از مردم قرار گرفت. بعدها، ارهارت در پروازی برفراز اقیانوس آرام در نزدیکی جزیره هاولند ناپدید شد و تاکنون فرضیههای مختلفی درباره علت مرگ او مطرح شده است.