اگر پیش از ازدواج حساب برخی اصول اساسی را روشن کنید و در موردشان با همسر آینده خود به توافق برسید و البته اگر تا پایان راه بر این توافق پایبند باشید، میتوانید به طولانی بودن عمر عشقتان هم امیدوار شوید.
شاید حرف زدن در مورد این اصول، شما را در آغاز مضطرب یا نگران کند و اختلافنظرهایی که در این موارد با آنها مواجه میشوید، میانهتان را چند ساعت یا چند روزی شکرآب کند اما مطمئن باشید این دلخوریهای کوچک میتواند مانع روبهرو شدنتان با مشکلات بزرگتر شود.
بند اول: یکیش خوبه؟ دوتاش بسه؟
فکر میکنید هنوز زود است و از اینکه در مورد صاحب فرزند شدن در آینده یا تعداد بچهها با همسر آیندهتان صحبت کنید خجالت میکشید؟ رودربایستی را کنار بگذارید! این سنگی است که همین امروز و قبل از نشستن پای سفره عقد باید آن را وا بکنید. به خواستگارتان بگویید آیا تمایلی به مادر شدن دارید یا نه و حتی در مورد زمان تقریبی که برای صاحب فرزند شدن در نظر گرفتهاید با او گفتوگو کنید. اگر بچهدار نشدید چطور؟ آیا دوست دارید سرپرستی کودکی را به عهده بگیرید یااینکه ترجیح میدهید در آن شرایط فکر مادر خطاب شدن را از سرتان بیرون کنید؟
خط قرمز: هنوز برای اینکه در مورد نوع تربیت فرزندتان با همه جزئیاتی که در ذهنتان است صحبت کنید کمی زود است اما باید اصول کلی که به آن باور دارید را با همسر آیندهتان مطرح کنید. مشارکت در انجام کارهای مربوط به فرزندتان، وضعیت شغلی شما پس از صاحب فرزند شدن و.. . از اصولی است که حتما باید پیش از ازدواجتان در مورد آنها به حدودی از توافق برسید.
بند دوم: میخوام یه قصری بسازم!
قرار است زندگی را چطور شروع کنید؟ خانوادهتان برای کمک به شما در زمینههای مالی اعلام آمادگی کردهاند یااینکه قرار است خودتان و همسر آیندهتان آستینها را بالا بزنید و به حال هزینههای عروسی، اجاره خانه، خرید وسایل و... فکری کنید؟ آینده مالی شما قرار است چطور پیش برود؟ شما یک کارمند ساده با ماهی یک و نیم، دو میلیون تومان درآمد هستید یااینکه وارد بازار شدهاید و چشمانداز بهتری برای پول درآوردن دارید؟ قرار است در یکی از طبقات خانه پدریتان و در کنار آنها زندگی کنید یا اینکه در خانه سازمانی قدیمی که ادارهتان به شما میدهد زندگی مشترک را شروع میکنید؟ همه این موضوعات را با همسر آیندهتان در میان بگذارید و او را برای شرایطی که قرار است به آن وارد شود آماده کنید.
خط قرمز: خیالبافی ممنوع! هرگز با رویاپردازی آیندهای شیرینتر و مرفهتر از آنچه قرار است برایش بسازید را پیش روی او به تصویر نکشید. این حق همسر شماست که به حرفها و وعدههای شما تکیه کند و پایش را به قصری خیالی نگذارد.
بند سوم: جیب من؛ جیب تو...
زندگی «مشترک» شما در چه زمینههایی قرار است مشترک باشد؟ آیا قرار است تنها در کنار هم بایستید و قدم بردارید یااینکه بار زندگی را روی دوشهایتان تقسیم کنید؟ ما به شما نمیگوییم که سبک زندگی مادربزرگتان که از شوهرش پولتوجیبی و خرجی خانه میگرفت درستتر است یا شیوه زندگی همکارتان که پابهپای شوهرش برای تامین مخارج خانه کار میکند و پولهایش را در حسابی مشترک با شوهرش نگه میدارد. مهم این نیست که کدام یک از این شیوهها را انتخاب میکنید، بلکه مهم این است که بتوانید به حرفی که امروز میزنید پایبند باشید. اگر شما پذیرفتهاید که پابهپای همسرتان کار کنید و پایههای اقتصادی زندگیتان را بسازید، باید بدانید این فعالیتهایتان لطف به او نیست بلکه وظیفهای است که خودتان از ابتدا برای برعهده گرفتنش با او توافق کردهاید.
خط قرمز: اگر قبول کردهاید که از صفر شروع کنید و با کمک هم زندگیتان را بسازید، حق ندارید در میانه راه خسته شوید و پشت کسی که به شما تکیه کرده را خالی کنید. شاید راه پیشرویتان هموار نباشد اما همان راهی است که خودتان روز اول انتخابش کردهاید.
طولانی بودن عمر عشق
بند چهارم: یکی یهدونس پسر مامان!
میزان وابستگی شما به خانوادهتان از دیگر موضوعات اساسی است که باید با همسر آینده خود در مورد آن صحبت کنید. اگر خط قرمز مادر شما برای ازدواج کردنتان این است که در یکی از طبقات خانهاش ساکن شوید و اگر شما هم به درست بودن این اصل باور دارید، باید خواستگارتان را در جریان این موضوع قرار دهید. گذشته از این اگر شرایط خاصی در روابط خانوادگیتان وجود دارد، باید همسر آیندهتان را تاجایی که به او مربوط میشود از آن شرایط باخبر کنید.
درصورتی که قرار است به خانوادهتان کمک مالی کنید یا اگر یکی از اعضای خانوادهتان به مراقبت خاصی نیاز دارد و شما در این مراقبت سهم دارید، باید کسی که میخواهد زیر یک سقف با شما زندگی کند را در جریان موضوع بگذارید. البته نیازی نیست که برای همسر آیندهتان همه رازهای زندگی خانوادگی خود را فاش کنید و اگر موضوعی وجود دارد که گفتن یا نگفتنش تغییری در زندگی مشترک شما و رابطهای که با همسرتان دارید ایجاد نمیکند، میتوانید در موردش سکوت کنید.
خط قرمز: وعده واهی به همسر آیندهتان ندهید و نگویید در آینده قرار است زندگیتان به شکلی تغییر مسیر دهد که خودتان هم میدانید عملی نیست.
بند پنجم: اگه خوبم، بدم، اینم که هستم!
حجاب کامل از نظر شما چه تعریفی دارد؟ مرز شما برای برقراری رابطه با دیگران چقدر شبیه مرزهایی است که خواستگارتان به آنها باور دارد؟ باورهای مذهبیتان تا چه اندازه به باورهای او نزدیک است و هر کدام از شما تا چه اندازه سنتی رفتار و زندگی میکنید؟ این موضوعات اساسی هم ازجمله اصولی هستند که پیش از ازدواج باید در موردشان با همسر آینده خود صحبت کنید و با این کار جلوی بسیاری از دعواهای بعد از ازدواج را بگیرید.
خط قرمز: به دنبال تغییر دادن شریک زندگیتان نباشید؛ او همانی است که امروز میبینید و اگر خود امروزش را نمیپسندید، به جای برنامهریزی کردن برای تغییر دادن او همین امروز عقب بکشید و خوشبختی را در کنار فرد دیگری جستوجو کنید.
بند ششم: میخوام برم کوه...
تکلیف اهداف و آرزوهایتان را با خواستگارتان روشن کنید. آرزوی دکتر شدن دارید و میخواهید برای درس خواندن در یکی از دانشگاههای معتبر در کشوری دیگر اپلای کنید؟ شاید همسر آینده شما میلی به خروج از کشور حتی برای یکی، دو سال را هم نداشته باشد.
پس قبل از آنکه او را وارد زندگیتان بکنید، در این مورد با هم صحبت کنید. اگر قرار است در شهر دیگری کار کنید، اگر آرزوی وارد شدن به گروه سیاستمداران را دارید و برای رسیدن به این هدف برنامهریزی کردهاید و حتی اگر اهل کوهپیماییهای چند روزه یا هر جمعه فوتبال بازی کردن با دوستانتان هستید، همسر آیندهتان را از این اهداف و علایق باخبر کنید. شاید او دوست داشته باشد مرد زندگیاش هر صبح جمعه با خانواده صبحانه بخورد و اگر همین حالا سنگهایتان را با او وا نکنید، ممکن است از همان هفته بعد از عقد، هرجمعه را با اوقات تلخی بگذرانید.
خط قرمز: وقتی نامزدتان در مورد این اهداف، آرزوها، عادتها یا علایق با شما صحبت میکند، حرفهایش را جدی بگیرید. حتی اگر تصور کنید بعد از ازدواج مانع او برای رسیدن به این خواستهها میشوید و بعد از عروسی هم به این هدفتان برسید، نمیتوانید تاثیر منفی کور کردن علایق همسرتان را از زندگی مشترک خود پاک کنید.