برنده ها و بازنده های سینمای جهان در تابستان 2014
برنده ها و بازنده های سینمای جهان در تابستان 2014 ، آنجلینا جولی و مارول نام هایی بودند که در گیشه خوب فروختند و نکته جالب تر موفقیت محافظه کاران مسیحی در اکران فصل گذشته بود. از طرف دیگر به نظر می رسد دوره ستاره های قدیمی فیلم های اکشن مانند آرنولد و استالونه به سر رسیده است…
اکران تابستانی تقریبا تمام شده است. تکلیف همه فیلم های پرفروش مشخص شده و به اکران فیلم هایی که بیشتر مربوط به فصل جوایز هستند، نزدیک می شویم. به گزارش ایندی وایر، در حالی که فیلم های اسکاری در چشم اندازمان قرار دارد، حالا وقتش است که نگاهی هم به عقب بیندازیم و یک جمع بندی از اکران تابستانی داشته باشیم.
امسال استودیوها و گیشه سینماهای جهان یکی از بدترین تابستان های خودشان را پشت سر گذاشتند اما این قضیه به آن معنی نیست که همه این وسط شکست خورده اند. بعضی اسم ها مانند تام کروز و انیمیشن های دریم ورکز که وسط ماجرا قرار دارند، نه خیلی موفق بوده اند و نه شکست محسوب می شوند.
تازه خیلی از موفقیت ها نسبی هستند و باید برای درک آن به ژانر فیلم ها و فروش بقیه رقبا دقت کرد. درست مثل همیشه، یکسری افراد، فیلم ها و کمپانی ها، فصل خوبی را پشت سر گذاشته اند و یکسری دیگر نابود شده اند!
برنده ها
مارول
موفقیت اخیر آنها چندان هم جای تعجب ندارد. مارول با پایان تابستان همچنان به صدرنشینی خودش ادامه می دهد. کمیک بوک های مارول دوتا از پرفروش ترین فیلم های تابستان امسال را به سینماها دادند
اولی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی» بود که فروش اش با 700 میلیون دلار فقط داخل آمریکا تقریبا دو برابر فروش فیلم های قبلی این سری شد. اول اینکه فیلم مشکل قسمت اول را حل کرده است و در مواجهه با اکران بین المللی الزامی به استفاده از کلمه «آمریکا» ندیده است تا جاذبه اش را برای بازارهای مختلف حفظ کند.
دومی هم اگرچه برای خیلی ها عجیب بود که این فیلم به جریان اصلی سینما وصل شود اما «نگهبانان کهکشان» پرفروش ترین فیلم تابستان امسال شد و پرفروش ترین فیلم کمپانی مارول بدون حضور رابرت داونی جونیور. موفقیت این فیلم در حقیقت فضا را برای یک برند جدید و یکسری فیلم جدید ذیل این عنوان آماده کرده است.
فیلم های مارول البته فعلا فقط در بازار داخلی آمریکا به موفقیت دست پیدا کردند اما تازه قرار است در دو بازار بزرگ چین و ژاپن هم اکران شوند، در نتیجه احتمالا موفقیت های بیشتری هم به دست خواهند آورد. شاید یک روزی مارول هم آسیب ببیند اما در حال حاضر محصولاتشان ضد گلوله به نظر می رسد.
آنجلینا جولی
بعد از اینکه چهار سال تصویرش را روی پرده سینما ندیده بودیم، خیلی ها مردد بودند که آنجلینا جولی هنوز هم قدرتش را برای به سینما کشاندن مخاطبان به عنوان یک ستاره دارد یا نه اما حالا دیگر دلیلی برای این تردید وجود ندارد:
«شیطان صفت» دیزنی در واقع فقط به خاطر حضور آنجلینا جولی فروش کرد و با فروش 250 میلیون دلاری در آمریکا و بالای 500 میلیون دلار در سرتاسر جهان به عنوان یکی از فیلم های هیولایی موفق، نامش را ثبت کرد.
این فیلم در حقیقت بخشی از پروژه دیزنی برای بازسازی افسانه های پریان قدیمی است اما نام «زیبای خفته» بعد از جولی دلیل موفقیت فیلم بود؛ فیلمی که تبدیل به موفق ترین فیلم جولی در گیشه سینماها در طول کارنامه اش هم شده است.
جولی بیش از همیشه در مورد انتخاب نقش هایش به عنوان بازیگر، گزیده کارتر شده است و بیشتر روی کارهای خیریه تمرکز می کند و فیلم هایی که به عنوان کارگردان جلوی دوربین می برد. همین پاییز، فیلم «نشکسته» را از او خواهیم دید اما هر وقت در فیلمی ظاهر می شود به خصوص اگر مثل این یکی نقش اصلی باشد، باید روی موفقیت آن فیلم حساب باز کرد.
مسیحی ها و محافظه کاران سینما رو
تعداد کمی می توانند روی این موضوع بحث کنند که 2014 سالی بود که کلیساروها را مجبور می کرد به سینما بروند. اگرچه خیلی از این فیلم ها باعث بحث و جدل شدند. همین جمعیت کمک کرد که فروش «نوح» خیلی راحت به بالای 100 میلیون دلار برسد (250 میلیون دلار هم فروش بین المللی اش بود)، در حالی که فیلم «خدا نمرده است» هم 60 میلیون دلار فروخت.
«بهشت حقیقی است» حتی از این فیلم هم بهتر عمل کرد و با فروش 91 میلیون دلاری آثاری مانند «روبوکاپ» و «هرکول» را پشت سر گذاشت و آن را تبدیل به موفق ترین فیلم مسیحی کرد که مل گیبسون نساخته است.
مخاطبان سینما حتی معادل 59 میلیون دلار برای دیدن فیلم «پسر خدا» بلیت خریدند، فیلمی که در حقیقت قسمت های مختلفی از سریال تلویزیونی «انجیل» را سر هم کرده بود که سال قبل تر از آنتن تلویزیون ها پخش شد.
احتمالا به خاطر همین موفقیت ها، استودیوهای بیشتری شروع به ساخت فیلم هایی در رابطه با تاریخ ادیان کرده اند از جمله فیلم «اکسدوس: الهه ها و پادشاهان» ریدلی اسکات که پاییز می آید.
کریس پرت
به نظر می رسد از وقتی که یک ستاره تازه و سرحال سینما باعث یک انفجار بزرگ شده، زمان زیادی گذشته است اما امسال یکی از آنها را در قامت کریس پرت داشتیم. ستاره سریال محبوب «پارک ها و تفرج گاه ها» شاید امتیازی که استحقاقش را داشت برای صداپیشگی در نقش اول «فیلم لگو» به دست نیاورد اما در عوض برای حضور در «نگهبانان کهکشان» حسابی تحسین شد.
پرت ترکیب بی نقصی از شمایل قهرمانانه، حمایت و حساسیت را ارائه داد. پرت آشکارا نشانه های یک ستاره را در خودش دارد، چیزی که خیلی از بازیگران نوظهور امیدوارکننده سال های اخیر مانند تیلور کیچ مثلا کم دارند: مردم واقعا کریس پرت را دوست دارند.
آنها حتی پیش از اکران «نگهبانان کهکشان» هم نام او را در دفترشان ثبت کرده بودند اما حالا اتفاقی که با حضور او در اکران افتاده باعث می شود کمپانی یونیورسال به اکران «دنیای ژوراسیک» در تابستان آینده با داشتن کریس پرت در نقش اصلی خیلی مطمئن تر باشد.
گودزیلا
شبح بازسازی ناامیدکننده رولند امریچ در سال 1998 و حتی فیلم «پاسفیک ریم» که سال گذشته اکران شد، باعث می شد کسی روی موفقیت این فیلم که کارگردان نه چندان شناخته شده ای به نام گرت ادواردز پشت دوربینش بود و در میان بازیگرانش هم نام مهمی وجود نداشت، حساب باز کند.
«گودزیلا»ی برادران وارنر با لحنی تاریک و رئالیستی فقط به پشتوانه نقدهای مثبتی که روی آن نوشته شد و کمپین های زیرکانه تبلیغاتی اش توانست صاحب یکی از بزرگترین افتتاحیه های امسال شود و نزدیک به 500 میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروش کند.
و اینکه اسم ادواردز به عنوان کارگردان جدید «جنگ ستارگان» (و البته دنباله همین فیلم «گودزیلا» که سال 2018 اکران می شود) مطرح شد. البته قابل ذکر است که جای خالی انسان ها در فیلم خیلی احساس می شود و اگر این مشکل برطرف شود، به نظر می رسد حق تولید این سری فیلم ها می تواند بزرگ و بزرگتر شود.
فیلم های مستقل ضد روشنفکرانه
یادتان نرود که موفقیت یک چیز نسبی است و منصفانه است اگر بگوییم برای فیلم های مستقل سال ناامیدکننده ای بوده است به جز چند فیلم مانند «هتل بزرگ بوداپست» اما استثناهایی را که وجود داشتند ما زیر عنوانی طبقه بندی می کنیم که لزوما معنای تحقیرکننده ای ندارد: «فیلم های مستقل ضد روشنفکرانه».
اینها فیلم هایی هستند که والدین شما ممکن است به دیدنشان بروند. فیلم «سرآشپز» جان فاورو مثلا برنده بزرگ این سری فیلم هاست. فیلمی که اصلا انتظارش نمی رفت و خیلی آرام فروشش بالا رفت و به 30 میلیون دلار رسید. این یک پروژه کاملا شخصی برای این کارگردان – بازیگر مشهور بود.
فیلم رمانتیک موزیکال کایرانایتلی/ مارک روفالو با نام «شروع دوباره» هم با فروش بالای 14 میلیون در آمریکا جزو این دسته فیلم ها قرار می گیرد. مخاطب همه این فیلم ها تماشاگران پا به سن گذاشته ای بودند که فیلم های جریان اصلی برایشان چندان جذابیتی ندارد. همه این فیلم ها فقط از طریق تبلیغات دهان به دهان فروش کردند.
بازنده ها
همه
اشتباه نکنید. همه فیلمسازان و کمپانی ها تابستان بدی را پشت سر گذاشتند. برای اولین بار از سال 2001 هیچ کدام از فیلم های تابستانی نتوانستند در بازار داخلی آمریکا به فروش بالای 300 میلیون دلار دست پیدا کنند.
(گرچه «نگهبانان کهکشان» هنوز شانس رسیدن به این رقم را دارد) و فقط یک فیلم داشتیم که فروش جهانی اش به یک میلیارد دلار رسید. گیشه سینماها به طور کلی 25 درصد نسبت به سال پیش افت داشته اند.
به نظر می رسد بیشتر بحث شرایط باشد. فیلم های بزرگی مانند «سریع و خشمگین»، «دایناسور خوب» و «سقوط ژوپیتر» به جایگاه خوبی دست پیدا نکردند و به جز فیلم های «بین ستاره ای»، «بازی گرسنگان» و قسمت آخر «هابیت» بعید به نظر می رسد در فصل پاییز هم فیلمی وجود داشته باشد که این معادلات را جابجا کند.
ستاره های اکشن های قدیمی
چه تنها در فیلمی ظاهر شدند و چه در قالب یک تیم، هیچکدام درست از کار درنیامدند. تازه ستاره های کهنه کار اکشن مانند سیلوستر استالونه و آرنولد شوارتزنگر حداقل جایگاه سری فیلم های «بی مصرف ها» را برای بازگشت به گیشه ها داشتند که با بیرون آمدن نسخه غیرقانونی آن، این امیدشان هم ناامید شد.
می شود گناه را گردن لو رفتن فیلم در اینترنت دانست اما حقیقت این است که امتیاز این فیلم دیگر نمی تواند مخاطب را به سینما بکشاند مگر اینکه چیزهای تازه ای به آن اضافه کنند.
دانیل رادکلیف
دانیل رادکلیف چند سالی را سپری کرده تا از نقش هری پاتر فاصله بگیرد. نقش و سری فیلم هایی که باعث شهرت او شدند و شروع خوبی هم با فیلم وحشت «زن سیاهپوش» داشت اما به رغم نقدهای نسبتا خوبی که روی فیلم کمدی رمانتیک «چی می شد اگه» نوشته شد، فروش فیلم در عرض چند هفته به شدت افت کرد.
فروش افتتاحیه فیلم هم چندان چشمگیر نبود. به نظر می رسد مردم هنوز آماده نیستند که رادکلیف را به عنوان نقش اول رمانتیک یک فیلم ببینند.
فیلم های اریجینال
آنهایی که می خواهند فیلمسازان را متقاعد کنند مردمی که به سینما می روند نیاز به استراحت دارند و دیگر نمی خواهند فیلم های دنباله دار یا بازسازی ببینند، حالا برای آوردن یک دلیل موجه کارشان سخت تر شده است.
«لبه فردا» یکی از فیلم هایی بود که براساس هیچ منبع اقتباسی یا اثری که در مالکیت کمپانی باشد ساخته نشد. دنباله هیچ فیلمی هم نبود. فروش فیلم خیلی پایین تر از حد انتظار بود. موفق ترین فیلم اریجینال در آمریکا، کمدی «همسایه ها» بود که جایگاه سیزدهم را در جدول فروش دارد.
این نتایج را با 15 سال پیش مقایسه کنید وقتی «حس ششم»، «ماتریکس»، «عروس فراری» و «پروژه جادوگر بلر» همگی در میان فیلم های پرفروش جای داشتند. همین خبر باعث می شود خیلی راحت درباره وضعیت سینما دچار افسردگی شویم.
فیلم های وحشت
هر تابستان به صورت طبیعی یک فیلم وحشت داریم که جزو پرفروش ها قرار می گیرد. سال گذشته یک فیلم وحشت در میان پرفروش ها داشتیم: «جادو (conjuring)» یکی از موفق ترین فیلم های این ژانر در گیشه بود و فیلم «تطهیر» هم پارسال موفق عمل کرد اما به نظر می رسد امسال تولیدکننده ها یا مخاطبان خیلی در حال و هوای ژانر وحشت نیستند.
دنباله فیلم «تطهیر» حدود 70 میلیون فروخت که کمی بیشتر از فیلم قبلی بود اما موفقیت بزرگی در گیشه نداشت. (و البته باید این را هم در نظر بگیرید که این قسمت دوم بیشتر فیلمی در ژانر اکشن محسوب می شود تا وحشت).
امیدها در مورد فیلم «ما را از جهنم تحویل بگیر» هم زیاد بود اما ترکیب داستان پلیسی و جن گیرهای ترسناک آن به زحمت به 30 میلیون دلار رسید. طبق شواهد به نظر می رسد تابستان دیگر فصل خوبی برای ژانر وحشت نیست.
فرانک میلر و رابرت رودریگوئز
داریم درباره یک نسخه جدید از یک فیلم قدیمی حرف می زنیم: «شهر گناه: زنی برای کشتن». به جز اینکه به قسمت جدید بازیگرانی مانند اوا گرین، جاش برولین و جوزف گوئردون لویت اضافه شده است، همه چیز این فیلم جدید که اقتباسی از کمیک بوک سال 2005 است، خیلی شبیه قسمت قبلی از آب درآمده.
دلیلش هم این است که این فیلم در حقیقت تکرار همان حرف های قبلی است بدون اینکه چیز جدیدی به آن اضافه شده باشد. در نتیجه منصفانه است که فیلم جزو فاجعه ترین دنباله های تاریخ سینما رده بندی شود.
با فروش افتتاحیه که به زحمت به شش میلیون دلار می رسد و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر 20 میلیون دلار بفروشد در حالی که فیلم قبلی 30 میلیون دلار در هفته اول نمایش اش فروخته بود.
انگار قرار است این سنگ قبری برای امتیاز سری فیلم های «شهر گناه» باشد و بعد از شکست «Shorts» و «Machete» باید بگوییم رودریگوئز یک بازنگری کلی در کارهایش داشته باشد.
