پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی

۱۸۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۸شهریور

Saints Row: Gat out of Hell standalone معرفی شد | یک DLC جدید

maxresdefault71-790x444
Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور
Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

ویدیوی جالبی از یک بازی مستقل ایرانی منتشر شد

Khooshk
به تازگی یک ویدیوی کوتاه، جالب و عجیب از یک تیم مستقل به دست ما رسیده که هیچ اطلاعاتی از آن در دسترس نیست و سازندگان این بازی فقط به ذکر “به زودی” و این‌که  به صورت کاملا رایگان روی تلفن‌های همراه مجهز به سیستم عامل اندروید شاهد آن هستیم، بسنده کرده‌اند.

نظر شما راجع به این ویدیو و بازی چیست؟
Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

مطالبی طنز و جالب مخصوص تکنازی ها !!

مطالبی طنز و جالب مخصوص تکنازی ها !!
 
نسلی که پیش پدر و مادرش پاشو دراز نمی کرد بچه هایی مثل ما گیرشون اومد…
نسل ما، بچه هامون رسما پاشونو می کنن تو حلقمون
 
 
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

عکس جالب ترین شماره بازیکن فوتبال

عکس جالب ترین شماره بازیکن فوتبال

این بازیکن مراکشی که نام خانوادگی اش زیروآلی است در فوتبال اروپا به ” زیرو” مشهور بود و زیرو هم یعنی صفر بنابراین او شماره صفر را انتخاب کرد. البته تغییر قوانین در فوتبال اروپا باعث شد دیگر هیچ بازیکنی در فوتبال اروپا مجاز به پوشیدن پیراهن عجیب شماره صفر نباشد!

 

این مراکشی “هشام زیروآلی” نام دارد و هنگامی که به تیم آبردین اسکاتلند پیوست شماره صفر را برای خود انتخاب کرد.

 

عکس جالب ترین شماره بازیکن فوتبال


منبع : جام جم آنلاین

 

Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

Total War Rome II: Emperor Edition معرفی شد

tw_romes_2_EE

به تازگی و در طی خبری که منتشر شده است عنوان Total War : Rome II با تمام DLC ها و آپدیت های آن بار دیگر برای پلتفرم PC و Mac منتشر خواهد شد . همچنین در این بسته چند مرحله اضافه برای بخش داستانی آن نیز در نظر گرفته شده است تا بازیبازان لذت بیشتری را ببرند . مدت زمان مراحلی که به بازی اضافه شده اند بسته به مهارت بازیکن بین۳ تا ۴ ساعت طول خواهد کشید . همچنین بخش چند نفره این عنوان نیز دچار تغییرات کوچکی نسبت به بازی اصلی شده است . گفته شده کاربراتی که بازی را برای PC و Mac قبلا  خریداری کرده اند می توانند با انجام یک آپدیت کاملا رایگان بازی خود را بهEmperor Edition به روز رسانی کنند .

Total War Rome II سال پیش برای کامپیوترهای شخصی و سپس برای سیستم های Mac و Linux منتشر شد و توانست با دریافت نمرات خوب و کسب متای ۷۶ به کار خود پایان داد .

بتا این بازی به زودی منتشر خواهد شد .

سیستم مورد نیاز برای این بازی را فردا اعلام خواهد کرد

Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

desire-back

مشخصات اچ تی سی Desire 820 به بیرون درز کرد

اگر در خاطرتان باشد چند روز گذشته خبری در رابطه با گوشی جدید اچ تی سی با پردازنده ۶۴ بیتی منتشر شد ، حال امروز افشاگر تویتر @upleaks مشخصات بیشتری از این اسمارت فون را منتشر کرده که در ادامه شاهد آن خواهید بود.

به نظر می رسد این تولید کننده تایوانی قصد دارد تمامی محصولاتی را که برای IFA 2014 در برلین آماده می کند به همراه پردازنده با معماری ۶۴ بیتی عرضه کند . هر چند دیگر زمان زیادی تا پایان انتشار شایعات نمانده و هفته آینده ما شاهد شروع نمایشگاه IFA خواهیم بود .
بر اساس این اطلاعات دیزایر ۸۲۰ دارای چیپست MSM-8916 که در واقع یک  پردازنده ۴ هسته ای ۶۴ بیتی اسنپدراگون ۴۱۰  است .
از دیگر مشخصات دیزایر ۸۲۰ می توان به صفحه نمایش ۵.۵ اینچی با رزولوشن ۷۲۰ در ۱۲۸۰ پیکسل ، دوربین سلفی ۸ مگاپیکسل و دوربین ۱۳ مگاپیکسل  در پشت ، ۱.۵ گیگابایت رم و ۸ گیگابایت حافظه داخلی به همراه باتری ۲۶۰۰ میلی آمپر ساعت که برای یک روز کارکرد به خوبی همراه شما خواهد بود .
البته صحبت کردن از سخت افزار نهایی این اسمارت فون کار سختی است و باید تا روز معرفی این محصول منتظر باشیم . ولی اگر این شایعات درست باشند این اسمارت فون به مراتب از دیزایر ۸۱۶ در جذب مشتری و بازار موفق تر خواهد بود .

منبع : Ubergizmo

Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

Scotoplanes,-le-cochon-de-m

زشت‌ترین و عجیب ترین موجود آبی جهان

از دید یک فرد عادی این جانور عجیب ممکن است از پیوند بین خوک و حلزون بوجود آمده باشد. از نظر عده ای هم شبیه انگشتان انسانی است که از دهانش بیرون آمده باشد. هر چه باشد جزء زشت ترین جانوران آبی قرار خواهد گرفت. نام این جاندار خوک دریایی است و به آن خیار دریایی هم گفته میشود. اسم اصلی و علمی آن  scotoplanes است.

378633_613

منبع:photomonde      ترجمه:mihanpost

Mahdi_turkoglu
۰۸شهریور

 یکی از اتفاقات خوب اواخر دهه ی 90 میلادی برای سینمای هالیوود این بود که فیلمی تخیلی – فانتزی به نام « مردان سیاه پوش / Men In Black » به نمایش درآمد.1 « مردان سیاه پوش » با ارائه داستانی جذاب و خلق موجودات فضایی جذابی که نمونه آنها تا پیش از نمایش این فیلم دیده نشده بود، موفق شد تا تعریفی جدید در ساخت آثار تخیلی را به سینما عرضه کند که تاثیراتش تا به امروز هم در بسیاری از فیلمهای تخیلی هالیوود مشاهده می شود. اما قسمت دوم این فیلم که در سال 2002 به نمایش درآمد، جذابیت و پختگی قسمت اول را نداشت و همه آن چیزی که تماشاگر می توانست از تماشای قسمت دوم بدست آورد، موقعیت های جدید اما کاملاً تکراری بودند که همگی کپی برابر اصل شخصیت های خوب قسمت اول بودند اما نکته تازه ای برای ارائه نداشتند.قسمت دوم « مردان سیاه پوش » که ضعف آن صدای بسیاری را هم در آورده بود، سبب شد تا ساخت قسمتهای بعدی در هاله ای از ابهام قرار بگیرد و بعد از گذشت چند سال هم که خبری از قسمت جدید نشد، همه طرفداران این سری از فیلمها را به فراموشی سپردند تا اینکه سال گذشته اعلام شد ساخت قسمت جدید در دستور کار قرار گرفته و بودجه عجیب 230 میلیون دلاری را هم برای آن اعلام کردند! خال بعد از ماه ها تبلیغات، قسمت سوم عرضه شده و تلاش می کند تا بتواند خاطرات خوب قسمت اول را تکرار کند.

در آغاز فیلم ما با زنی مواجه می شویم ( با بازی نیکول شوارتزنگر؛ همان خواننده معروف پاپ ) که در زندانی فضایی واقع در کره ماه، یک کیک مخصوص را برای یک زندانی به نام بوریس جانوره ( جیمین کلمنت ) می آورد. بوریس تنها بیگانه فضایی باقی مانده از جریان معروف Boglodite race است که فعالیت های مخربش در حدود نیم قرن پیش سبب از بین رفتن سیاراتی زیادی شد اما زمانی که قصد نابودی زمین را داشت، " مامور ک " ( تامی لی جونز ) توانست بر او غلبه کند و او را روانه زندان کند. بوریس پس از دریافت کیک موفق می شود با ترفندی از زندان بگریزد و حالا مصمم است با سفر در زمان و بازگشت به سال 1969 ، مامور ک را از بین ببرد تا به این ترتیب تاریخ را تغییر دهد.

در روی کره زمین مامور ک به همراه 2دوست و همکار قدیمی اش مامور جی ( ویل اسمیت ) کماکان سرگرم پاک کردن نشانه های موجودات فضایی بر روی کره زمین هستند و بسیار هم مصمم تر از گذشته فعالیت می کنند چراکه ظاهراً این روزها دامنه گندکاری های این موجودات فضایی گسترده تر از قبل شده! اما در یک شب اتفاق عجیبی رخ می دهد، مامور جی که فعالیت روزانه اش با مامور ک جزو امورات روزمره اش تلقی می شود، با ورود به سازمانی که در آن مشغول به کار هستند متوجه می شود که دیگر فردی به نام مامور ک وجود خارجی ندارد و به او گفته می شود که مامور ک چندین سال قبل از دنیا رفته است! این موضوع باعث می شود تا سازمان اطلاعات مربوط به فرار بوریس جانوره و سفر او در زمان را برای مامور جی شرح دهد و حالا مامور جی می بایستی با سفر در زمان، به سال 1969 بازگردد تا از این طریق مانع از کشته شدن مامور ک جوان ( با بازی جاش برولین ) به دست بوریس جانوره شود و...

تغییر زمان رخدادهای داستان از زمان حال به سال 1969 و همچنین قرار دادن جاش برولین در نقش جوانی مامور ک، یکی از ریسک های حساسی بود که سازندگان تصمیم گرفتند آن را عملی کنند. خوشبختانه باید گفت که تغییر زمان اتفاقات فیلم به سال 1969 به خوبی جواب داده و موقعیت های جذابی را هم خلق کرده که تماشایش لذت خاص را دارد. احتمالاً همانطور که حدس خواهید زد، در این دوران – که از دوران های عجیب کشور ایالات متحده به حساب می آید – گروه های معروف به " هیپی " حضور گسترده ای در جامعه داشتند و این حضور در « مردان سیاه پوش 3 » به خوبی به تصویر کشیده شده است. همچنین پرداختن به شیوه زندگی مردم در آن دوران نیز توسط سازندگان « مردان سیاه پوش 3 » از نگاه طنز مورد بررسی قرار گرفته که روی هم رفته لحظات نابی را برای تماشاگر به ارمغان آورده است. اما در مورد حضور جاش برولین در نقش جوانی مامور ک باید گفت که این حضور کیفیت لازم را جهت جلب نظر تماشاگر ندارد. در قسمتهای قبل حضور تامی لی جونز با آن چهره خشک و صدای کاملاً خشن اش در کنار مامور جی که دقیقاً برعکس او شخصیتی پرحرف و نا منظم بود، جذابیت های زیادی را ایجاد کرده بود و حتی می توان گفت که تنها این شیمی عالی بود که مانع از سقوط کامل فیلم در قسمت دوم نشد. اما در قسمت سوم جاش برولین بیش از آنکه تعریفی متفاوت از مامور ک در دوران جوانی باشد، در حال تقلید از شیوه بازی تامی لی جونز می باشد که این عامل مخصوصاً در زمانی که جواب های تک کلامی به مامور جی می دهد، بدجوری توی ذوق می زند.به نظر م3ی رسد سازندگان هرچقدر که در تغییر حال و هوای به فیلم به دوران کلاسیک ریسک کرده اند، آنقدر شجاع نبوده اند که بخواهند شخصیتی با بیوگرافی تازه در کنار ویل اسمیت قرار دهند و بجای آن ترجیح داده اند از بازیگری جدید استفاده کنند که تمام خصوصیت های بازی تامی لی جونز را عیناً کپی کرده و خیلی سخت است که بخواهید تفاوتی میان آنها بیابید. حتی روابط احساسی مامور ک جوان و پاسخ هایی که درباره زندگی خصوصی اش در « مردان سیاه پوش 3 » ارائه می کند، چندان تاثیری در شناخت بیشتر این شخصیت ندارد.

البته باید گفت که حضور قدرتمند ویل اسمیت تا حدود زیای باعث شده تا عدم جذابیت رابطه بین برولین و اسمیت به حاشیه رانده شود و تماشاگر فرصت چندانی برای فکر کردن به شیمی نه چندان خوب بین این دو نداشته باشد. اسمیت امروز در مقایسه با سالهایی که در « مردان سیاه پوش 1 و 2 » حضور داشت، تبدیل به ستاره ای پولساز برای هالیوود شده و کیفیت بازیگری اش هم به نسبت آن سالها پیشرفت زیادی کرده. او در قسمت جدید، دقایق بیشتری از مدت زمان فیلم را به خود اختصاص داده و می توان گفت که حضور تامی لی جونز را تا حد زیادی به حاشیه رانده است. البته کماکان می توان توازن را در رابطه وی با تامی لی جونز احساس کرد اما در بحث رابطه بین اسمیت و برولین باید بگویم که برولین کاملا در سایه اسمیت قرار دارد و این عدم توازن باعث شده تا حتی در لحظاتی « مردان سیاه پوش 3 » را یک فیلم تک نفره احساس کنیم.

در بخش جلوه های ویژه می توانم بگویم « مردان سیاه پوش » خوش درخشیده و کماکان کیفیت موجودات فضایی این فیلم در وضعیت بسیار خوبی به سر می برد، البته پیشنهاد شخصی من این هست که « مردان سیاه پوش 3 » را بصورت سه بعدی ببینید چراکه می توانید اوج هیجان را مخصوصاً در 30 دقیقه پایانی فیلم احساس کنید. بازسازی دوران کلاسیک ایالات متحده نیز به خوبی انجام شده و می توانم بگویم که طراحان صحنه زحمت بسیار زیادی برای آن کشید4ه اند، اما احساس می کنم که می توان با چند بار تماشای « مردان سیاه پوش 3 » گاف های متعددی از آن گرفت چراکه فضای باز این فیلم ( در سال 1969 ) پتانسیل زیادی برای دست به کار شدن افرادی دارد که علاقه زیادی به گرفتن اشتباهات تصویری سازندگان فیلمها دارند!

از میان بازیگران فیلم نیز هنوز بهترین عملکرد مربوط به ویل اسمیت و تامی لی جونز می باشد. تامی لی جونز به جز افزایش سن و سالش که کاملاً مشهود است، هیچ تفاوتی با مامور ک گذشته ندارد و مانند قبل شخصیت خشک و ظاهراً بی روح اش را ارائه کرده است. جاش برولین با بازی در نقش جوانی های مامور ک تلاش کرده تا خود را تا حد امکان شبیه به تامی لی جونز کند و فکر می کنم تنها خودِ تامی لی جونز قادر خواهد بود درباره او اظهار نظر کند! دیگر بازیگران مکمل فیلم که شامل خانم اِما تامپسون و آلیس ایو می شوند، تنها به پر رنگ تر شدن نام بازیگران شناخته شده فیلم کمک کرده اند و حضورشان در « مردان سیاه پوش 3 » چندان کارایی ندارد؛ بهرحال باید بپذیریم که این فیلم ، فیلم مردانه ای است!

در مجموع باید گفت که « مردان سیاه پوش 3 » فیلم سرگرم کننده ای است اما به خوبی قسمت اول نیست و کماکان کاستی های زیادی در آن به چشم می خورد. بری سانفیلد که کارگردان هر سه قسمت این سری از فیلمها بوده، در قسمت سوم سعی کرده اشتباهات فاحش قسمت دوم را تکرار نکند و باید گفت که تا حدود زیادی هم موفق به انجام این کار شده اما مشکلات جدیدی را بوجود آورده که البته می توان با سختی از آنها چشم پوشی کرد.

منتقد : میثم کریمی                 

کپی برداری از مطالب مووی مگ تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است.

5

 

مردان سیاه پوش 3 : Men in Black III

کارگردان : Barry Sonnenfeld 

نویسنده : Lowell Cunningham

بازیگران :

Will Smith ... Agent J

Tommy Lee Jones ... Agent K

Josh Brolin ... Young Agent K

Jemaine Clement ... Boris The Animal

Emma Thompson ... Agent O

...و

ژانر : کمدی - اکشن

درجه سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال )

زمان : 103 دقیقه

 

منبع:مووی مگ

Mahdi_turkoglu
۰۷شهریور

من از تک تک خوانندگان بابت نگذاشتن مطلب امروز از فردا مطلب می گذارم و شما می توانید با ارسال کردن نظر در این مطلب هر مطلبی را که خواستید ما به بگید تا بگذاریم

Mahdi_turkoglu
۰۶شهریور
سر و کله مغول‌های خونخوار از کجا پیدا شد؟

ارتش مغول‌ها در اوایل سده سیزدهم قدرت برتر آسیا بودند و مردم قاره کهن، از شنیدن نام آنها بر خود می‌لرزیدند.
آنها به رهبری چنگیز خان از سرزمین خود در شمال شرق آسیا به حرکت در آمدند و همه کشورهای سر راهشان را نابود کردند؛ شهرهایی که مقاومت کردند، هم در نهایت تسخیر و مردمشان قتل عام شدند.

ارتش مغول ها در اوایل سده سیزدهم قدرت برتر آسیا بودند و مردم قاره کهن، از شنیدن نام آنها بر خود می‌لرزیدند. آنها به رهبری چنگیزخان از سرزمین خود در شمال شرق آسیا به حرکت در آمدند و همه کشورهای سر راهشان را نابود کردند؛ شهرهایی که مقاومت کردند، هم در نهایت تسخیر و مردمشان قتل عام شدند. آنها از چین و عراق تا کوه‌های قفقاز را زیر هجوم وحشیانه خود گرفتند و در هر میدانی که جنگیدند، پیروز شدند. اما این قوم که بودند و چطور زندگی می کردند؟


امپراتوری چادرنشینان

مغول‌ها صحرانشینانی پرطاقت بودند که به زندگی در آب و هوای بسیار خشن عادت داشتند.این سربازان با مهارت در به کارگیری تیر، نیزه و تبرهای جنگی و تاکتیک‌های غیر‌قابل پیش‌بینی و حیله‌های جنگی برای تضعیف روحیه دشمنانشان می‌جنگیدند.آنان از منجنیق و تونل‌های زیر زمینی برای ویران ساختن محکم‌ترین باروها استفاده می‌کردند. با پخش شدن اخبار تهاجمات مغول در سراسر آسیا، ارتش‌ها می‌گریختند یا پیش از آنکه جنگی آغاز شود، به راحتی اسلحه خود را روی زمین می‌گذاشتند.
با رهبری چنگیزخان، مغول‌ها خود را از جماعتی پراکنده و بسیار فقیر، بدون هیچ گونه صنعت یا کشاورزی، به ترسناک‌ترین مردم روی زمین بدل کردند. آنها چین شمالی، آسیای مرکزی، بغداد و امیر‌نشین‌های روسیه را فتح کردند و حتی پس از مرگ چنگیزخان به وحشی‌گری‌شان ادامه دادند.

آنها بعد از چنگیز دسته‌جمعی به لهستان هجوم بردند و سپس تا مجارستان پیش رفتند و در آنجا سپاهیان شاه بلای چهارم را در هم شکستند. آنها بعد از عقب راندن این شاه تا کرانه‌های دریای آدریاتیک، حرکت خود را به سوی دروازه‌های وین، پایتخت خاندان پادشاهی هاپسبورگ، ادامه دادند.
برای کسانی که طعم تلخ هجوم مغول ها را چشیده بودند آ نها مثل فرستادگانی از جهنم به نظر می‌آمدند که به‌ندرت به شهرنشینان، از جمله زنان و کودکان، پیشه وران و اهل حرفه، اشراف و شاهان، ترحمی نشان می‌دادند.
با این همه، گونه‌ای تمدن مغولی بر پایه اسطوره و سنت شفاهی وجود داشت. مغولان خود را از شکارچیان جنگل‌نشین به رمه داران صحراگرد تغییر داده بودند که با تغییر فصل جابه‌جا می‌شدند و به عشیره‌های کوچک و مستقل تقسیم شده بودند.

اقوام تسخیر شده با این شیوه زندگی سازگاری نشان ندادند؛ اما بعد از پایان تهاجمات مغول، از یک دوره ثبات و امنیت بهره‌مند شدند. مغول‌ها با امن کردن جاده‌های تجاری که در گذشته خطرناک بود، به ترویج بازرگانی پرداختند و ارتباط میان آسیای شرقی و خاورمیانه را برقرار کردند. آنان نسبت به ادیان و فلسفه‌ها تسامح نشان دادند و دانشمندان و صنعتگران بیگانه را به خدمت گرفتند. این‌گونه کارها در قلمرو مغول‌ها، از بسیاری جهات متاثر از خود چنگیزخان و برداشت او از نوعی نظم جهانی جدید و بهتر بود.


مغول ها در دین

تاریخ طولانی زندگی به صورت صحرانشینی و سرنوشتی که بر اثر شرایط محیطی دشوار تعیین می‌شد، مغول‌ها را به پذیرفتن دیدگاه جبرگرایانه واداشته بود. سربازان مغول با آمادگی از جان خود در میدان‌های نبرد می‌گذشتند، در قوانین آنها برای بسیاری از جرائم سزای مرگ پیش‌بینی شده بود و خان‌ها و سردارانشان برای قتل عام کل جمعیت شهر‌ها شهرت داشتند. «زندگی» در میان مغولان پشیزی ارزش نداشت؛ حتی وقتی که چنگیزخان امپراتوری بزرگی را تاسیس کرد و دربار مغول از باج و خراج ثروتمند شد.
چنگیزخان اراده و قانون خود را بر پیروانش و سرزمین‌های گشوده شده تحمیل کرد؛ اما دین خود را تحمیل نکرد. این تسامح مذهبی به مسلمانان، مسیحیان، بوداییان و طبیعت‌پرستان محلی اجازه داد تا در مغولستان و سراسر قلمرو امپراتوری مغول بدون هیچ درگیری مذهبی زندگی کنند. هر گروهی عبادتگاه خود را داشتند و پیروانشان می‌توانستند در آنجا آیین‌ها و مراسم خود را بدون مزاحمت به جای آورند.

اما دین‌های بیگانه چندان راهی را در میان خانواده‌های مغول باز نکردند؛ چنگیز خان اگرچه در مورد دین‌های وارداتی تسامح نشان می‌داد؛ اما آنها را نمی‌پذیرفت و با آنکه به مردان مقدس بیگانه آزادی کامل داد، از آنان پیروی نمی‌کرد. مغول ها تنگری، الهه‌آسمان را می پرستیدند و از آموزش‌های شمن‌های سنتی خود پیروی می کردند. آنها به چنگیزخان به چشم یک شمن بزرگ، مردی که از سوی آسمان با یک تقدیر خوب تقدیس شده است و اختیار فرمانروایی بر مردم خود را دارد، می نگریستند و بی چون و چرا دستورات او را می پذیرفتند.


تاتارها و مغول‌ها

از سده‌های میانه نام‌های بسیاری به قوم چنگیز داده شده است؛ مغول‌ها، تاتارها و تارتارها. در سده دوازدهم، تاتارها قبیله نیرومندی در مغولستان شرقی به شمار می‌رفتند که بر استپ‌ها و صحراهای شمال چین تسلط داشتند. آنان متحد سلسله چین، واقع در شمال سرزمین چین بودند و رقیب قبایل قدرتمند دیگر استپ کرائیت‌ها، مرکیت‌ها، اونگیرات‌ها، نایمان‌ها و نیز قبیله چنگیزخان محسوب می‌شدند. چنگیزخان تاتارها را پیش از پذیرفته شدنش از سوی همه قبایل استپ به عنوان فرمانروای جهانی آنها مغلوب و نابود کرد.
اما در روسیه و اروپا، نام تاتارها به عنوان مردم مغولستان که رعیت چنگیزخان به شمار می‌رفتند، پذیرفته شده است. نام کوچک چنگیزخان تموچین بود، نام مرد تاتاری که پدر خود او را به قتل رسانده بود. وقتی تاتارها این مرگ را با مسموم کردن پدر تموچین جبران کردند، تموچین انتقام این قتل را هدف سراسر زندگی خود قرار داد. سرکوبی تاتارها به دست او، آنها را به عنوان یک قبیله مطرود مغولی از میان برد اما نام آنها سده‌ها در اروپا باقی ماند.


از مغول ها چه بر جای مانده؟

مغول ها در کلبه‌های گرد ساخته از چوب و نمد زندگی می‌کردند. آنها آخرین مهاجران بزرگ جهان بودند. اما بر خلاف هون‌ها، سلت‌ها و ژرمن‌ها و دیگر اقوامی که در گروه‌های بزرگ مهاجرت کردند، هرگز به خاطر اینکه در یک مکان جدید مستقر شوند دست از خلق و خوی سنتی و روش زندگی خود برنداشتند. برای مورخان و باستان‌شناسان، مغول‌ها پازل تاریخی شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارند که بسیاری از قطعات کلیدی آن مفقود است. آثار باقیمانده از امپراتوری بسیار کم است.
مغول‌ها هیچ شهری از آن خود بنا نکردند و هیچ بنای تاریخی، کلیسای جامع، برج یا دیواربلندی نساختند. حتی قراقورم، پایتخت امپراتوری، در سده پانزدهم به دست چینی‌ها ویران شد. فقط ساخته‌های دستی و نوشته‌هایی از آنها باقی ماند که بعد از انقراض شان در معابد بودایی محافظت می‌شدند.

ولی آنها هم در زمانی که اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین در سده بیستم بر اساس فلسفه مارکسیستی بر ضد‌هر شکلی از دین سازمان‌یافته مبارزه کردند، در معبدها از بین رفتند. چون بودیسم هم مانند همه ادیان دیگر مورد حمله قرار گرفت. معابد همه ویران، و راهبان آنها کشته یا زندانی شدند و دارایی ارزشمندشان به تاراج رفت.
در نتیجه آثار باقیمانده از زمان چنگیز بیشتر به حوزه ادبیات تعلق دارند. زندگی چنگیزخان در دو کتاب مهم که به دست آیندگان نوشته شده‌اند، حفظ شده است: آلتان دبتر (احتمالا به معنای دفتر طلایی) شرحی از خانواده و تبار چنگیزخان بود.

هرچند اصل این اثر موجود نیست؛ اما یک روایت چینی از آن با عنوان گزارش اردوهای امپراتور مقدس جنگاور، تاریخ امپراتوری مغول را از خطر نابودی نجات داد. منبع اصیل دوم در باره تاریخ مغول با عنوان تاریخ محرمانه مغول هم تقریبا پس از مرگ چنگیز به وسیله چینیان نگهداری شد.
مورخان بر این عقیده‌اند که این کتاب از آنجا که فقط رویدادهای دوره چنگیزخان و پسرش اوگتای را در بر دارد، احتمالا زمانی پیش از 1241 نوشته شده است. اگرچه کتاب تاریخ محرمانه بیش از آنکه در بردارنده پاسخ‌ها باشد برانگیزنده پرسش‌هاست و متن آن چنان مبهم است که فهم آن فقط در توان متخصصان تاریخ مغول است. اما به هر حال باعث شد چنگیزخان و امپراتوری مغول فراموش نشوند.


تسلیحات مغول

مغول‌ها در جنگ‌هایشان بر چند سلاح مهم تکیه داشتند. از جمله این سلاح‌ها، کمان‌های کوتاه و بلند مرکب بود که می‌توانست تیر یا گلوله سنگینی را تا مسافت 300 متر پرتاب کند. نوک آهنی تیر‌ها طوری شکل داده شده بود که گوشت تن دشمن را سوراخ یا پاره کند. سربازان مغول آموزش دیده بودند که در همه جهت‌ها تیراندازی کنند.
آنها به جلو یا عقب، در‌حالی‌که خود را پشت سر اسبانشان محفوظ می‌داشتند یا از زیر شکم اسب‌هایشان، و حتی هنگام تاخت و تاز در برابر دشمن با سرعت تمام تیر می‌انداختند. مغول‌ها همچنین تبرهای جنگی و شمشیرهای آهنی کوتاه خمیده‌ای با خود حمل می‌کردند که به شمشیر هلالی شهرت داشت. این سلاح، برای شقه کردن جنگنده روبه‌رو در نبرد‌های تن به تن عالی بود. نیزه‌هایشان میله‌هایی بلندی بود با نوک‌های تراش داده شده که برای حمله یا پرتاب به سوی گروهی از سربازان دشمن استفاده می‌شد.

مغول‌ها برای محافظت خود کلاهخود‌های فلزی یا چرمی بر سر می‌گذاشتند، گردن را با چرم می‌پوشاندند و زرهی از چرم سخت بر تن می‌کردند که گاهی نیز با پوششی از فلز کارایی‌اش را بالاتر می‌بردند. جامه‌های زیر آنان از ابریشم خام فشرده تهیه می‌شد که همچون پوششی تن آنان را از وارد آمدن نوک تیرها و ایجاد عفونت حفظ می‌کرد.
سربازان مغول همچنین، سپرهای گرد کوچکی همراه داشتند که اسکلت آن از چوب درخت بید ساخته می‌شد و پوششی از چرم خام داشت. این سلاح‌ها برای جنگیدن در گروه‌های کوچک در برابر سواران سبک اسلحه دشمن عالی بود.

اما روش‌های جنگی و تسلیحات مغول، هنگامی که چنگیزخان رهبری ارتش‌های بزرگ‌تر و سازمان‌یافته‌تر را در برابر شهر‌هایی با دیوارهای محافظ سنگی و بلند بر عهده گرفت، تغییر کرد. مغول‌ها از چینی‌ها آلات و ادوات مکانیکی محاصره شهری، مانند برج‌های متحرک و منجنیق‌هایی برای پرتاب گلوله‌های سنگی و گلوله‌های آتشین به داخل شهر‌ها، خریدند یا به زور به دست آوردند.
آنان برای پرتاب توپ‌های آهنی بر سر برج و باروها از قلعه کوب‌های برنزی استفاده می‌کردند که نخستین بار چینی‌ها ابداع کرده بودند. افراد گروه فنی که وظیفه خنثی کردن دفاع دشمن را برعهده داشتند، تونل‌هایی حفر می‌کردند تا در زیر دیواره‌های شهر مواد انفجاری کار بگذارند.


ارتش سواره نظام

همه مردان مغول از وقتی که می‌توانستند کمان و شمشیر در دست بگیرند و بجنگند، عضو ارتش به شمار می‌رفتند؛ مگرآنکه حرفه آنها برای مردم ضروری‌تر بود (مثل پزشکی) و از کودکی، همگی آنها بیشتر وقت خود را با اسب سر می‌کردند. اگرچه مغول‌ها مهارت‌هایی در استفاده از آلات مکانیکی جنگ و گلوله‌اندازی به دست آوردند، همچنان سپاهی سواره، بدون پیاده نظام باقی ماندند. آنان می‌توانستند روزها و شب‌ها پشت سر هم بر پشت اسب به سر ببرند، بخورند، شکار کنند و از همه مهم‌تر بجنگند.
چنان که در اثری از دوره ایشان آمده است: «آنان جفت شده با اسبانشان سواری می‌کنند؛ اسبانی که اندام چندان بزرگی ندارند؛ اما بی‌نهایت قوی‌اند و با علوفه کمی سر می‌کنند. آنان.... بی‌وقفه و شجاعانه با نیزه، گرز، تبر و شمشیر می‌جنگند. اما آنان به ویژه با کمان‌هایشان، تیراندازانی قابل و جنگاورانی حیله‌گر به شمار می‌آیند. برای اینکه پشت به دشمن نگریزند، پشت‌های خود را با لیاس جگ نمی‌پوشانند. تا زمانی که پرچم فرمانده عقب نکشد، میدان جنگ را هرگز رها نمی‌کنند. اگر شکست بخورند، تقاضای ترحم ندارند و چون پیروز شوند، عطوفتی نشان نمی‌دهند.»
اساس استراتژی جنگی چنگیزخان، توان حرکت‌های برق‌آسا در فواصل دوردست بود. مردان او می‌توانستند روزی 80 تا 100 مایل سواری کنند و چون مغول‌ها پیاده نظام نداشتند، واحدهایشان می‌توانستند بسیار سریع‌تر از ارتش‌های معمولی حرکت و دشمن را غافلگیر کنند. سربازان مغول برای این گونه راهپیمایی‌ها، اسب‌هایی اضافی همراه می‌بردند که آنها را قادر می‌ساخت مرکبشان را عوض کنند و به حیوان‌ها به طور مرتب استراحت دهند یا اگر اسبی در میدان جنگ کشته شد، آن را جایگزین کنند.


یاسای بزرگ

تا زمان چنگیزخان، مغول‌ها نه خط نوشتن داشتند و نه قانون مکتوب. آنان طبق آداب، سنت‌ها و تابوهایی که نسل به نسل به آنها می‌رسید، زندگی می‌کردند. یکی از این سنت‌ها، ازدواج درون طایفه‌ای را ممنوع می‌کرد. دیگری مربوط می‌شد به آداب قربانی کردن حیوانات که همیشه باید بیرون از خانه انجام می‌شد. پاشیدن خون در داخل خانه، از سوی مغولان که خانه‌های خود را محافظی در برابر نیروهای بیعت و هرگونه شر می‌دانستند، نوعی تابو به شمار می‌رفت. در استپ‌های مغولستان نه دادگاهی بود، نه قاضی و نه زندانی.
وقتی جرمی نظیر قتل، آدم ربایی و دزدی انجام می‌گرفت، قربانیان شخصا یا خانواده آنان باید خود به‌دنبال اجرای عدالت بر می‌خاستند. انتقام کشیدن از ستمی که رفته بود، موضوعی بود که باید به طور خصوصی فیصله می‌یافت. کسانی که دشمن داشتند باید خودشان شخصا با او مقابله می‌کردند، و این سنتی بود که چنگیزخان از آن پیروی می‌کرد.

در اوایل قدرت یافتن او، یک شمن پر نفوذ به نام تب تنگری برای اینکه نفوذ بیشتری کسب کند، کوشید میان خان و برادرش نفاق افکند. چنگیزخان موضوع را فهمید و تب تنگری را به خیمه خود دعوت کرد. در آنجا تموجه، برادر جوان‌تر چنگیز هم حضور داشت. با اشاره چنگیزخان، تموجه و چند تن از همراهانش شمن را بیرون کلبه بر زمین زدند و کمرش را شکستند، سپس او را در همان حالت فلج شده رها کردند تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود.
در دورانی که چنگیزخان عنوان فرمانروای جهان را به دست آورد، مجموعه‌ای از قوانین، فرمان‌ها و دستور کار‌ها وضع کرد که به یاسای بزرگ مشهور شد. یاسا به زبان مغولی به معنای قاعده، فرمان و حکم است. یاسا شامل دستورهای خان است و همچنین، رازهای مملکتی که فقط خود خان و مشاوران نزدیک و اعضای خانواده‌اش باید بدانند.

به طور سنتی، یاسا بر طومارهایی به خط اویغوری نوشته شده بود و در محل امنی در قصر خان از آن محافظت می‌شد. نسخه اصلی یاسا هم سرانجام ناپدید شد. هر چند که بعضی از مورخان در وجود نسخه مکتوب اصلی آن شک کردند. تنها نسخه‌های رونویس شده این قوانین به وسیله مورخان ایرانی، چینی و اروپایی باقی مانده است.
این قوانین شامل همه قبایل مغول می‌شد. در این قوانین طرز حکومت هر منطقه، وظایف حکمرانان و دیوانیان، مجازات جرم‌ها و حتی چگونگی اداره خانواده‌ها هم پیش‌بینی شده بود. احکام فردی که بیلیک خوانده می‌شدند، بر پایه داوری‌ها و احکام عام و رسمی و به وسیله خود چنگیزخان تعیین می‌شدند.

در یاسا برای طیف وسیعی از جرم‌ها مجازات مرگ معین شده بود که انعکاسی از خشونت خاستگاه آن بود. جزای دروغ گفتن و به دروغ تهمت زدن مرگ بود. و همچنین مجازات دزدی و شکست تابو، چه در خانه و یا حتی برای رها شدن از یک وضعیت اضطراری مرگ بود. مجازات تجاوز به عنف به زنان همقبیله مرگ بود.
اما همین عمل با بیگانگان نادیده گرفته می‌شد. برای فرار از این مجازات در میان مردان مغول رایج بود که دست به مبارزه بزنند و شوهران را پیش از آنکه همسرانشان را به چنگ آورند، بکشند.مجازات دزدی معمولا مرگ بود اما مجازات دزدی اسب این بود که از دزد خواسته می‌شد اسب دزدی را با نه اسب دیگر به صاحبش بازگرداند.اگر دزد این تعداد اسب نداشت، باید فرزندان خود را تسلیم می‌کرد و اگر فرزند نداشت باید به قتل می‌رسید. اگر کسی مال دزدی می‌یافت، باید به جست‌وجوی صاحبش برمی‌خاست و عین مال را تحویل می‌داد.
اگر یابنده در این کار موفق نمی‌شد، خودش دزد تلقی می‌شد و محکوم به اعدام می‌شد. دزدی آدم، ربودن همسران و بچه‌ها از دیرباز به‌طور گسترده دامنگیر اجتماع مغول‌ها بود. این وضع دشمنی‌های بسیار خونینی برانگیخت و همچنین تعلق بچه‌ها به پدر حقیقی و مسائل مربوط به وراثت آنها به صورت یک سر چشمه همیشگی تنش و جنگ در آمده بود. برای مقابله این مشکل، چنگیزخان مقرر کرد که همه بچه‌ها،- ‌خواه از همسر اول یا از همسران بعدی- از دارایی ارث ببرند.


یکی برای همه

چنگیزخان به مغول‌های پراکنده دو عنصر مهم و ضروری معرفی کرد ؛ یکی نظم و انضباط و دیگری حس شدید وفاداری نسبت به همرزمان. پیش از چنگیزخان برای مغول‌ها که مهارت خود را در سواری و جنگاوری در جست‌وجوی همیشگی برای زمین‌های هموار و مراتع خوب ضد‌یکدیگر به کار می‌بردند، زمان صلح همواره دردسر ساز بود. در ارتش چنگیز، سربازان مغول قسم می‌خوردند که به خاطر همدیگر بجنگند و اگر لازم شد جان خود را هم بدهند، در همه حال بیدار و مراقب باشند و در خواب، خوراک و اسلحه با همدیگر شریک باشند.شمار سربازان مغول در زمان چنگیزخان به 100 تا 200 هزار نفر می‌رسید.
این نیرو به واحد‌های 10 هزار نفری به نام تومان، واحدهای هزار نفری به نام مینگان، واحد‌های صدنفری به نام یاگون و واحد‌های ده نفری به نام آربان تقسیم می‌شد.اعضای آربان‌ها همیشه با هم زندگی می‌کردند، با هم سواری می‌کردند و با هم می‌جنگیدند.

آنان را قسم داده بودند که به هر قیمت از یکدیگر دفاع کنند و با افتخار بمیرند. به طور سنتی، مسن‌ترین مرد گروه به ریاست دسته می‌رسید اما اعضای دسته اگر می‌خواستند، می‌توانستند دیگری را به جای او انتخاب کنند. فرماندهان یا گون‌ها نیز انتخابی بودند اما فرماندهان مینگان و تومان‌ها را چنگیزخان، با توجه به توانایی و وفاداری‌شان، خود منصوب می‌کرد.
چنگیزخان همچنین یک نیروی کشیک پر قدرت ترتیب داد. کشیک واحد ویژه‌ای متشکل از 10 هزار مرد بود که عهده دار امنیت شخصی او بودند. نیروی کشیک به واحدهای نگهبان روز (تورقات)، نگهبان شب (کبتوت) و نیزه داران ( کرچی) تقسیم می‌شد که هریک شامل هزار نفر بود.


میخوارگی و انحطاط امپراتوری مغول

زیاده‌روی در نوشیدن، مدت عمر بسیاری از فرمانروایان مغول را بعد از چنگیزخان کوتاه کرد. پسر چنگیزخان در 1241 از افراط در شراب‌خواری درگذشت. گیوک خان، خان بزرگ بعدی، تنها دو سال از 1246 تا 1248 فرمان راند. ایلخانان هم مانند بازماندگان قوبیلای خان در چین عمرهای کوتاهی داشتند. توغان تیمور، پرسن و سال‌ترین ایشان، تنها تا 50 سالگی زیست.

جان میسن اسمیت، در مقاله خود (فساد در تغذیه و انحطاط در سلسله امپراتوری مغول) می‌گوید که میخوارگی نقشی کلیدی در انحطاط امپراتوری مغول داشت: «رواج می‌خوارگی در میان مردان مغول که از جانب زنانشان به خاطر نوشیدن سنگین تحسین می‌شدند، موجب آسیب به باروری و همچنین کوتاهی عمر ایشان شد.» و این روند به‌طور فزاینده به بن‌بست نظامی و فروپاشی سیاسی انجامید. بازماندگان چنگیز هرچه کمتر وقت خود را بر سر میز می‌گذراندند، بیشتر بر تخت سلطنت باقی می‌ماندند و حکومتی، تواناتر و حتی گسترده‌تر به وجود می‌آوردند.

    

Mahdi_turkoglu