ترس یا شهامت؛ انتخاب با شماست!
فکر
کنید یک نفر در زندگیتان هست که 24ساعته دنبال شماست و تعقیبتان میکند و
هر جا میروید مدام به شما ترس، نگرانی و اضطراب میدهد، اعتمادبهنفستان
را تخریب میکند و اجازه نمیدهد کارهایی که میخواستید را انجام دهید.
فکر کنید هر بار که میخواهید تغییری ایجاد کنید، میآید و به شما میگوید:
« اگر جای تو بودم این کار را نمیکردم. اگر تو را برنجانند چی؟ اگر شکست
بخوری چی؟» فرض کنید هر بار که میخواهید کاری کنید این شخص مدام
زیرگوشتان میخواند که «پشیمان میشوی، خواهیم دید چه گندی میزنی». ممکن
است با خودتان بگویید هیچوقت چنین شخصی را تحمل نمیکنید اما باید بدانید
کسی که چنین رفتاری را با شما دارد، همان ترس شماست
همه
ما نبرد درونی داریم؛ نبردی که میان دو بخش از وجودمان در میگیرد؛ یکی بخش
منفی و مخرب و دیگری مثبت. در اصل این نبرد ترس و شهامت است که آن را بخش
روشنبین و خودآگاه مینامیم. همه ما همزمان ترس و شهامت را در وجودمان
داریم اما اگر بخواهیم بر ترس پیروز شویم، باید منشا اصلی آن را درک کنیم.
واقعیت
این است که طبیعت ذاتی فکر و ذهن آن است که عشق بورزد. فکر و ذهنتان، شما
را دوست دارد اما شیوه و روشی که برای محافظت از شما در مقابل رویدادهای
دردناک به کار میبرد « ترس» است. هدف ترس آن است که شما را در مقابل درد و
رنج محافظت کند. منبع و منشا تمامی ترسها تنفر از خویشتن نیست بلکه عشق
به خویشتن است.
ترس از بین نمیرود
قرار نیست شما
ترس را از وجود خودتان پاک کنید. ترس هیچگاه از بین نمیرود بلکه شما
باید بخواهید با ترستان به گونهای متفاوت برخورد کنید. هر بار با ترستان
روبهرو میشوید، میتوانید انتخاب کنید که چه کسی بر اوضاع مسلط باشد؛
ترستان یا بخش خودآگاه، روشنبین و شجاع وجودتان.
راز
تغییر رابطهای که با ترستان دارید این نیست که تلاش کنید آن را نابود
کنید، بلکه باید جرات، شهامت، دانش و خودآگاهیتان را از ترستان جلوتر
ببرید و عشق به خودتان را از ترستان بزرگتر کنید.
ترستان را بد تفسیر نکنید
همه
ما سوءتعبیرهایی از ترس داریم؛ سوءتفاهمهایی که باعث میشود بیش از حد
در دام ترسمان بیفتیم. اولین سوءتعبیر این است که ترس را نشانه این
بپنداریم که مرتکب اشتباهی شدهایم. فرض کنید بهتازگی با مردی برای ازدواج
آشنا شدهاید که روزبهروز به او نزدیکتر میشوید. یک روز صبح از اینکه
بیشتر با او صمیمی شوید ترسیدهاید؛ این ترس را چطور تفسیر میکنید؟
آیا
این ترس نشانه این است که نباید با این مرد ازدواج کنید؟ پاسخ احتمالا این
خواهد بود«نه». ترس شما فقط به این معناست که از منطقه امن خود خارج
شدهاید و فراتر از قلمرو « آشنا» قدم برداشته و به حیطه «ناآشنا»
رسیدهاید. ترس شما صرفا واکنشی انسانی و طبیعی در برابر رشد و تغییر است.
اغلب
انتخابهای زندگی به خودی خود نه مثبت هستند نه منفی؛ فرافکنیهای ماست
که احساس مثبت یا منفی را در ما زنده میکند. این قاعده بهویژه درباره ترس
هم صادق است.
درک و شناخت ماهیت ترس تنها راه تسلط و
پیروز شدن بر آن است. خود شما هستید که انتخاب میکنید هر روز از چه چیزی
بترسید و از چه نترسید. ممکن است کارهایی انجام دهید که حتی فکر کردن راجع
به آنها هم برای دیگران ترسناک باشد اما ممکن است کارهایی انجام دهید که
برای دیگران انجام دادنش راحت است اما برای شما بسیار ترسناک است. ذهن
شماست که تصمیم میگیرد از چه بترسید و از چه نترسید. حالا که خودتان
انتخاب میکنید پس چرا انتخاب دیگری نکنید؟ ترس همیشه ما را از لحظه اکنون
دور میکند و ما را به آیندهای موهوم میبرد.
کافی است
از خودتان بپرسید: « آیا همین الان خطری مرا تهدید میکند؟» این سوال شما
را به لحظه اکنون میآورد و کمک میکند با منبع خودآگاه درونتان تماس
بگیرید.
تعبیرش را درک کنید
قرار نیست ترس به شما بگوید که هیچ کاری نکن و دست روی دست بگذار.
اگر
درست این حس را تعبیر کنید خواهید دید ترس شما به این معناست که تا مطمئن
نشدهاید چه چیزی در پیش است ادامه ندهید نه اینکه قدم از قدم برندارید.
ترس قرار است تمام آسیبها و خطراتی که تصمیمگیری برای شما دارد به شما
نشان دهد چون خطرات زیادی در کمین شماست. بهتر است بدانید این احتیاط اصلا
بد نیست و میتواند کمک کند شما همه جوانب را بسنجید.
آمادهباش میدهد
اگر
فکر میکنید ترس میخواهد این را به شما القا کند که شما آمادگی شروع کاری
را ندارید، بهتر است یکبار دیگر معنای ترس را با خودتان مرور کنید. ترس
مثل یک هم اتاقی احساسی و عاطفی است که با شما زندگی میکند، با شما حرف
میزند و سعی میکند شما را متقاعد کند برخی کارها را انجام دهید و برخی
کارها را نه و مدام دارد به شما هشدار میدهد.
ترس شما
به این معناست که آماده باشید و خودتان را مهیا کنید، یکی از رویاهای شما
در شرف به حقیقت پیوستن است. پس تا آنجا که توان دارید از آن حمایت کنید.
سوءتعبیرهایی از ترس
با ترس نجنگید زندگی کنید
موانع را نشان میدهد
چه
به این موضوع از این دیدگاه نگاه کرده باشید و چه نه، شما همواره با ترس
رابطه برقرار میکنید و این رابطه یکی از مهمترین روابط شما در زندگی است.
ترس سعی میکند شما دست بالا را بگیرد. گاهی اوقات ترس را اینطور معنی
میکنیم که نباید دست به انجام کاری بزنیم مگر اینکه هیچ مانعی وجود نداشته
باشد. کاری که حس ترس با شما میکند این است که سختیها را به شما نشان
دهد. ترس شما به این معناست که موانعی در سر راه شما وجود دارد. این موانع
را به تو نشان میدهم تا بتوانی چارهای بیندیشی و یکبار برای همیشه از
شرشان خلاص شوی.
با ترس نجنگید زندگی کنید
اگر بخواهید منتظر شوید ترسهایتان ناپدید شوند تا بتوانید دست به کاری بزنید، ممکن است مجبور باشید تا ابد صبر کنید.
ترس
همیشه با ما خواهد بود؛ ترس واکنش طبیعی بدن ما در برابر برخی رویدادها و
موقعیتهاست بنابراین کاملا سادهلوحانه است که منتظر باشیم ترسهایمان از
بین بروند تا دست به کاری بزنیم و زندگی کنیم.
به خاطر
داشته باشید ممکن است این حق انتخاب را نداشته باشید که بترسید یا نترسید
اما این انتخاب با شماست که فقط نظارهگر ترسهایتان باشید و بهرغم
ترسهایتان دست به عمل بزنید یا اینکه اجازه دهید آنها شما را فلج کنند.
کافی است ترستان را نظاره کنید و هر بار که ترسیدید از خودتان بپرسید: «
من میترسم اما ترس هویت واقعی من نیست من آن خودآگاهی و بصیرتی هستم که
ترسهایم را مشاهده میکنم.»
با ترسهایتان حرف بزنید
اگر
میخواهید با ترستان کنار بیایید و راهی برای روبهرو شدن با آن به دست
بیاورید بهتر است از ترفند صحبت کردن با ترستان استفاده کنید.
با
استفاده از این ترفند به سادگی میتوانید ترستان را بریزید و چنانچه کار
را به درستی انجام دهید تفریح خوبی هم خواهد بود. یکی یکی ترسهایتان را
بیان کنید و از خودتان بپرسید: «بعد چه؟» این تمرین به شما اجازه میدهد
ترسهایتان بریزد و با تصور بدترین حالات ممکن ببینید که حتی در بدترین
شرایط هم کاری از دستتان برمیآید. با بیان واضح و شفاف احساسات و
نگرانیها، افکار ناراحتکننده و ترسناک شما تخلیه میشود.
وقتی
ترستان را تخلیه کنید از انرژیشان کاسته خواهد شد. درست زمانی که
ترسهایتان را بیان میکنید در مقطعی متوجه میشوید هرگز اجازه نخواهید
داد چنین اتفاقات ناگواری بیفتد.
شهامت با چه چیزهایی تقویت میشود
نقطه
مقابل مواردی که ترس را در شما تقویت میکند، چیزهایی است که میتواند
خیلی راحت به شما شهامت ببخشد؛ اولین و مهمترین چیزی که به شما جرات
میدهد، عشق است؛ جرات و شهامت شکلی از عشق است. شکلی از عشق به خویشتن و
بزرگداشت و گرامیداشت حقیقت وجودی و ماهیت واقعیتان. علاوه بر این منبع
بزرگ انرژی، برخورداری از پشتیبانی دیگران، برنامهریزی روشن و واضح در
مورد اهداف، نظم و انضباط، نشست و برخاست با افراد مثبت و حضور در
محیطهایی که در آنها تغییر و رشد تایید میشود، میتواند شما را در جهت
داشتن شهامت جلو ببرد. علاوه بر اینکه به روحتان باید در این مورد بها
بدهید باید جسم را همسو با روح در جهت رشد پیش ببرید. داشتن تغذیه سالم،
استراحت، رفتن به دامان طبیعت و سبک زندگی مناسب همگی میتوانند به شما کمک
کنند ترس را در خودتان ضعیف کنید. صرفنظر از مواردی که ذکر شد، باید
خودتان نیز براساس شناختی که از خودتان دارید در مسیر تقویت جرات و شهامت
پیش بروید.
چطوری با ترستان روبهرو شوید؟
ترس
نیرویی دارد که میتواند خوشحالی و خوشبختی شما را خراب کند. ترس
ضعفهایتان را تثبیت میکند و اجازه نمیدهد رشد کنید و بین شما و دیگران
جدایی میاندازد. ترس کاری میکند رویاهایتان را فراموش کنید اما چند
تغییر ساده به شما کمک میکند کمتر بترسید و شجاعت بیشتری در خود احساس
کنید. آنچه ترس شما را تقویت میکند قضاوت، سرزنش، گوشهگیری، انزوا،
خستگی، سردرگمی و تشویش است. علاوه بر همه اینها دمخور شدن با افراد
منفیباف و بدبین و حتی سرکوب احساسات و فروخوردن آنها و حضور در محیطهایی
که تغییر و رشد شخصی در آنها تایید و تشویق نشده از جمله مواردی است که
خیلی راحت میتواند ترس شما را قوی کند.
حتما خودتان هم
مواردی را تجربه کردهاید که ترس در شما آنقدر بزرگ شده که نتوانستهاید
کاری از پیش ببرید اما بهتر است بدانید هرچه خودآگاهی و روشنبینیتان را
بالا ببرید، جرات و شهامتتان را تقویت کنید و ترسهایتان را ضعیف و
ضعیفتر کنید، احساس اقتدار و آزادی بیشتری خواهید کرد. همیشه با خودتان
بگویید که نباید بترسید. ترس دشمن تفکر و تعقل شماست. ترس مرگی کوچک است که
به نابودی تمام و کمال شما میانجامد. با ترسهایتان روبهرو شوید و
بگذارید از شما رد شوند. وقتی ترسها را از سر گذراندید دیگر هیچچیز باقی
نمیماند و خود واقعی شما بروز میکند. با تکرار این جملات انگار با یک چیز
عمیق در روحتان صحبت میکنید؛ با حقیقتی که آن را از یاد بردهاید.