پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۶تیر

«زندگی با آدم خشمگین و عصبانی مثل این است که همیشه نزدیک یک کوه آتشفشان فعال باشید. همیشه چیزی وجود دارد که او را عصبانی کند و خشم‌اش را نثارتان کند.» این توصیف زنی است که سال‌ها با مردی عصبانی و همیشه خشمگین زندگی کرده است. خشم مهار نشده به نظر شباهت زیادی به آتش‌فشان دارد چون قدرت تخریب‌اش زیاد است اما این فقط یک شباهت ظاهری است چون در حالی که این خشم وجود دارد اما شما می‌توانید برای آن کاری انجام بدهید.

 

ابتدا از مهارت‌های کنترل و مدیریت خشم استفاده می‌کنید و در بدترین شرایط رابطه را ترک خواهید کرد. قدرت انتخاب، اراده و آزادی عمل باعث می‌شود بتوانید خیلی چیزها را در این رابطه تغییر بدهید حتی اگر این تغییر چیزی ناامیدکننده مثل ترک زندگی زناشویی باشد. ‏

 

مهم این است که دنبال راه‌‌حل مناسبی باشید که به کار هردوی شما بیاید در این صورت می‌توانید خیلی چیزها را تغییر بدهید. این تغییرات در هر صورت مثبت خواهند بود و زمینه‌ای هستند برای یک رابطه بدون ترس و وحشت از کسی که خشم و عصبانیتش نگرانتان می‌کند. ‏

 

یکی از چیزهایی که رابطه و ذهنیت شما را درباره همسرتان خراب می‌کند احساس ترس است. خشم از ناتوانی و قدرت کم ایجاد می‌شود. وقتی یکی نفر در کنترل و مدیریت یک شرایط احساس ناتوانی می‌کند خشمگین می‌شود. خشم آدم‌ها بیشتر از اینکه شبیه خشم و غرش یک شیر باشد؛ گریه یک بچه نوزاد است. ‏

 

خیلی وقت‌ها خشم یک عادت ناشی از کم تحملی و ناسازگاری با شرایط پیچیده است. این که همسرتان آدم کم تحملی است گناه و اشتباه شما نیست. شما مسئولیتی درباره رفتار و ناراحتی‌هایش ندارید چون اصلا این مساله مربوط به شما نیست. خشم همسرتان می‌تواند یک نوع خشونت به حساب بیاید اگر شما را بترساند، نگرانتان کند و دیگران بدون هیچ دلیلی شما را مقصر آن بدانند. خیلی وقت‌ها شاید دیگران به شما توصیه کنند «حالا تو رفتاری نکن که اون عصبانی بشه» یا «تو محیط رو آروم نگه دار» این توصیه‌ها دوستانه نیستند چون حق شما را در رابطه نادیده می‌گیرند و بی‌جهت از وضعیتی عادی که نباید از آن بترسید یا وحشت کنید برحذر می‌دارند. ‏

 

خیلی‌ها فکر می‌کنند باید خشم دیگران را کنترل کنند. اما این وظیفه‌ای تعریف نشده است. شما قرار نیست همسرتان را تغییر بدهید چون چنین توانایی‌ای ندارید. تنها کاری که از شما برمی‌آید این است که یاد بگیرید واکنش به جا و به موقع و درستی نشان بدهید. اگر نمی‌توانید جلوی خشم و عصبانیت او را بگیرید لااقل کاری کنید تا در آتش این خشم نسوزید. ‏

 

یادتان باشد‏
خشم و عصبانیت و تخلیه احساسات بر دیگری یک نوع خشونت است هرچند که فرد دیگر آزار از رفتارش احساس شرمندگی کند. مرد یا زن هر دو می‌توانند به یک اندازه شریک رابطه را با خشم غیر قابل کنترل خود آزار بدهند اما با توجه به کلیشه‌ها و باورهایی که مردها را نیرومند و صاحب قدرت شیر نشان می‌دهد معمولاً مردها پرخاشگری بیشتری نشان می‌دهند. هر چقدر هم این یک باور عرفی اشتباه رایج باشد بازهم نشان‌دهنده ضعف است. می‌گویند سگ قوی هرگز پارس نمی‌کند و آدم قوی و قابل قبول کمتر اسیر خشم و عصبانیت می‌شود. ‏

 

واکنش مناسب چیست؟
‏ـ رفتار خوشایند داروی خشم و عصبانیت است. به جای اینکه بترسید و وحشت کنید یا یک گوشه قایم شوید و مراقب رفتارتان باشید تا بهانه به دست همسرتان ندهید سعی کنید با خوش برخوردی و مهربانی شرایط عصبانیت را تغییر بدهید. در واقع شما باید خوراک این خشم را بگیرید و برایش جایگزین داشته باشید. سکوت نکنید و با توجه به شرایط موقعیت را به چیزی خوشایند تغییر بدهید. ‏

 

ـ خشم و عصبانیت یک رفتار تهدید‌آمیز اما موقتی است. گاهی هم لازم است او خشمگین باشد اما برای خودش. شما نباید توجه زیادی به این خشم نشان بدهید. حتی اگر او برای چند روز متوالی هم از چیزی عصبانی باشد خودش باید با آن کنار بیاید مگر اینکه از شما بخواهد تا راهی برای خروج از این موقعیت نشانش بدهید. به جز این اگر از او و واکنش‌هایش می‌ترسید بهتر است توجهی به آن نشان ندهید. ‏

 

ـ این خشم بالاخره فرو می‌نشیند. حالا بهترین موقع برای حرف زدن درباره آن است. شما این حق را دارید از همسرتان بپرسید چرا نمی‌تواند افسار احساسش را دست بگیرد و اینقدر سریع از کوره در می‌رود. خیلی خوب است که در شرایط عادی روش‌های کنترل خشم را با هم تمرین کنید و درباره‌اش حرف بزنید. ‏

 

ـ اشتباه شما این است که حد و مرز‌هایتان را در زندگی مشترکتان مشخص نکرده اید. هرگز به همسرتان نگفته‌اید که تحمل چه چیزهایی را دارید و تا کجا می‌توانید یک رفتار را تاب بیاورید. به جای اینکه با آزارهای همسرتان سازگار و هماهنگ شوید محدودیت‌های رفتاری لازم را ایجاد کنید. ‏

 

ـ همانقدر که سکوت، ترس و یا تحمل اشتباه است واکنش پرخاشگرانه نیز بد است. شاید در موقع خشم همسرتان حرف‌های زننده و بدی بزند و یا بخواهد به سوی شما حمله ور شود حتی در این شرایط هم نباید واکنش مشابه نشان بدهید. اگر می‌توانید موقعیت را ترک کنید و یا آرامشتان را حفظ کنید. بعد از اینکه این خشم گذر کرد درباره اتفاقی که افتاده است حرف بزنید. گفتگوی شما نباید از روی ضعف یا ترس باشد. درباره احساس توهین و تاثیر رفتار بد همسرتان روی رابطه حرف بزنید و مشخص کنید که تا چه زمانی حاضر هستید به همسرتان مهلت تغییر رفتار را بدهید. ‏

 

ـ حواستان باشد که آدم‌ها می‌توانند باعث خشم و عصبانیت یکدیگر بشوند. اگر شما کاری می‌کنید که باعث خشم و عصبانیت همسرتان می‌شود باید مسئولیت رفتارتان را بپذیرید. البته این به معنای این نیست که وقتی عصبانی می‌شویم باید افسار گسیخته رفتار کنیم اما اگر شرایط ناراحتی دیگران را فراهم می‌کنیم در هر صورت مسئول آن هستیم. اگر منشا عصبانیت ربطی به شما ندارد دلایل دیگر آن را جستجو کنید. چیزی که همسرتان را عصبی می‌کند پیدا کنید و با هم به دنبال راه‌حلی برای آن باشید. ‏

 

ـ اگر خودتان آدم مهربان و صبوری باشید می‌توانید به همسرتان یاد بدهید با کمی مهربانی و بالا بردن تحمل می‌تواند نتایج بهتری بگیرد. بردباری اکسیر ادامه رابطه است و فقط در این شرایط می‌تواند چیزی را برای خودش حفظ کند.

 

ـ در نهایت اگر راهی برای رابطه سالم با کسی که بلد نیست خشم و عصبانیت‌اش را مهار کند پیدا نمی‌کنید؛ شاید مجبور باشید تصمیم جدی‌تر و سخت تری برای زندگی‌تان بگیرید. اگر خشم همسرتان سلامت روانی و جسمی شما یا فرزندانتان را تهدید می‌کند این خشم دیگر یک غلیان ساده احساسات نیست و دیگرآزاری و خشونت عنوان مناسب‌تری برای آن است. اگر قرار است همسرتان افسار احساسش را به دست نگیرد و هر موقع که عصبانی شد شما و دیگران را بترساند, یا چیزی را به سمت شما نشانه بگیرد و یا آماج توهین و تحقیر قرار بدهد ادامه این رابطه در حالی که همسرتان تلاشی برای بهبود خودش نمی‌کند خوشایند، درست و منطقی نخواهد بود. ‏

 

 

تهیه و تنظیم : مجله تکناز

Mahdi_turkoglu
۱۶تیر
 
زیبایی چقدر در عشق نقش دارد؟

هر قدر هم که به معیارهای اخلاقی و معنوی پایبند باشیم باز نمی توانیم منکر نقش زیبایی در ازدواج شویم. زیبایی ملاکی است که شاید بد تعریف شده باشد اما هیچ گاه قابل حذف کردن نیست.


زیبایی یا پسندیدن چهره طرف مقابل، یک معیار نسبی است. مصداق بارزش می شود این مثل: «علف باید به دهان بزی شیرین بیاید» اما خیلی ها معیارهای زیبایی و پسند ظاهر را با معیارهای دیگران هماهنگ می کنند. یعنی فکر می کنند که: آیا کسی که به عنوان همسر انتخاب می کنم آنقدر زیبا هست که تحسین همه را برانگیزد؟ (طبیعتاً اشتباه)


زیبایی یک انسان «تا حدی» از معیارهای زیبایی شناختی مایه می‌گیرد. درست است که چشمان درشت، چهره کودکانه، بزرگی گونه‌ها و تقارن و تناسب اعضای چهره و اندام، نشانه‌های شناخته‌شده و جهانشمول زیبایی هستند اما زیبایی یک انسان از این معیارهای زیبایی‌شناختی فراتر است.


واقعیت روان انسان این است که یک ویژگی گاهی می‌تواند تمام معادلات روان‌شناختی را به هم بزند. انسان‌ها وقتی عاشق می‌شوند، به معیارهای جهانشمول زیبایی‌شناسی فکر نمی‌کنند. آنها خط‌کش دستشان نمی‌گیرند تا تناسب اعضای چهره معشوق را اندازه بگیرند. چه بسا یک نقص در یک فرد او را زیباتر کند (با تاکید اینکه تعداد این موارد کم نیست).


گاهی یک انحنا در بینی یا کک و مک روی گونه‌ها یا بیرون‌زدگی فک بالایی زیبایی منحصربفردی به یک چهره می‌دهد که با هیچ‌کدام از فرمول‌های زیبایی‌شناختی هماهنگی ندارد. همه ما انسانیم و جذب زیبایی‌های طبیعی و انسانی می‌شویم. همان‌طور که نقص‌های کوچکی که در صنایع دستی وجود دارد، آنها را زیباتر می‌کند و ظاهری دلنشین‌تر و متفاوت از تولیدات صنعتی به آنها می‌دهد، به همان شکل ظاهر تراشیده و بی‌عیب و مجسمه‌مانند یک انسان «احساس زیبایی» و «احساس دوست‌داشتنی» در ما برنمی‌انگیزد.


متاسفانه یکی از معضلات دوران اخیر، مقایسه با هنرپیشگان و ستاره‌های سینماست. خطاهای شناختی رایج این است که «من باید شبیه ستارگان سینما باشم تا زیبا باشم.» یا «من باید بسیار زیبا باشم تا دوست‌داشتنی باشم.» زیبایی یک مجموعه است. با اینکه بخشی از آن با معیارهای زیبایی‌شناختی قابل تبیین است اما بخش قابل‌توجه آن درونی است. انرژی روانی درونی، اعتماد به‌نفس، ویژگی‌های شخصیتی، صلابت درونی، مهربانی و انسان‌دوستی، توانایی همدلی، خوش‌مشربی و طنازی همه ویژگی‌هایی هستند که در چهره و حرکات و زبان بدن نمایان می‌شوند و یک زیبایی منحصربفرد به انسان می‌دهند. ما گاهی شیفته نقص‌های همدیگر می‌شویم. انسان‌ها دنبال یافتن همدمی هستند که برایش عقده دل بگشایند و همان‌طور که هستند، از حضور او لذت ببرند. در یک عشق صادقانه، کسی دنبال معشوق تصنعی که شبیه عروسک یا یک مجسمه تراشیده باشد، نیست.


نتیجه فراگیر شدن عمل‌های جراحی زیبایی برای رسیدن به معیارهای ثابت زیبایی‌شناختی این است که جوان‌ها روز به روز بیشتر شبیه همدیگر شده‌اند. این اتفاق نامبارک یک تهدید جدی برای رابطه‌های عاشقانه است.

‌نقش زیبایی در ازدواج


هیچگاه نمی توانیم منکر نقش زیبایی در ازدواج شویم

تحقیقات چه می گویند؟

روانشناسان می گویند که طی تاریخ و فرایند تکاملی بشر خانم ها هنگام انتخاب همسر کمتر به ظاهر او توجه می کردند و در عوض قدرت باروری همسرشان برایشان در اولویت بود اما مردها اینگونه نبودند آنها به دنبال همسری می گشتند که بتوانند در او جوانی، سلامت و زیبایی را بیابند تا فرزندانشان سالم تر و زیباتر شوند.


تحقیقات دانشمندان انگلیسی هم نشان می دهد که انسان های با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم ازدواج می کنند، زندگی خانوادگیشان بسیار عالی خواهد شد اما از آنجا که این تحقیقات بیشتر روی زوج های جوان انجام شده است می تواند نشان دهنده این باشد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش زیبایی ظاهری در دوام بیشتر ازدواج و در سنین پیری قطعی نیست.


یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولا درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس میکنند. مردی که ظاهر پایین تری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین دلیل همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد. مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارند، ممکن است تعهد کمتری داشته باشند و این ممکن است باعث کمتر بودن عمر ازدواج آنها شود.

 
Mahdi_turkoglu
۱۱تیر

به نظر شما این کشتی واقعی است یا ماکت ؟ ماکت کوچک مدوری بر ​​اساس دستورالعمل لوح ۴۰۰۰ ساله بابلی با دست بازسازی شده است.

 

ماکت کوچکی از طرحی که برای کشتی مدور نوح، با توجه به دستورالعمل دقیق که بر روی لوح گلی، از بین‌النهرین باستان (همان عراق امروزی) به دست آمده بود، در هند بازسازی شده است. کشتی کوچک و مدور نوح با استفاده از مواد و تکنیک‌های سنتی در هند ساخته شده است و حدود یک پنجم از اندازه‌های توضیح داده شده بر روی لوح می‌باشد. “ایروینگ فینکل”، (Irving Finkel) دستیار محافظ بخش خاورمیانه از موزه بریتانیا گفته است که این نسخه کوچک مدور فقط به اندازه آن جا دارد تا چند جفت از حیوانات آرام را در داخل خود جای دهد.

 

به گزارش تکناز متخصصان و باستان شناسان سال گذشته این نقشه را از این لوح 4000 ساله به دست آوردند و با نظریه خود که کشتی افسانه‌ای مدور بوده و از نی ساخته شده است جنجال به پا کردند. دکتر فینکل توضیح می‌دهد که کشتی دارای دو سطح و طبقه بوده است، یک طبقه خانه در بالا و فضای زیرین برای حیوانات طراحی شده بود. او نشان می‌دهد که با سازمان‌دهی دقیق، این طرح از لحاظ نظری ممکن به ارائه یک خانه برای بسیاری از گونه‌های محلی بوده است؛ حتی اگر که کشتی در سایز بزرگ اصلی خود ساخته نشده باشد.

 

کشتی دارای 30 ضلع و 3600 تیر بوده است؛ و کارشناسان می‌گویند که کشتی واقعی نصف اندازه یک زمین فوتبال می‌باشد. دکتر فینکل به این نتیجه رسید که این کشتی، بر اساس تمامیت ساختاری آن و هم‌چنین مقدار زیاد مواد مورد نیاز برای ساخت آن، در آن زمان هرگز به این اندازه ساخته نشده است.

 

کشتی ماکت به خوبی کشتی اصلی ساخته نشد و بعد از شناور شدن در سطح آب، درون آن آب نشت می‌کند. فینکل دلیل نشستی آن را نوع قیر مصرفی در ساخت آن می‌داند.

 

بازسازی کشتی بزرگ نوح!! + تصاویر

بازسازی کشتی بزرگ نوح!! + تصاویر

بازسازی کشتی بزرگ نوح!! + تصاویر

بازسازی کشتی بزرگ نوح!! + تصاویر

 

 

Mahdi_turkoglu
۱۱تیر

این کامیون جالب با طراحی خاص خود به رانندگان اجازه دید بهتری را می دهد.

 

شرکت سامسونگ پس از ساخت گوشی، تبلت، ‌لوازم خانگی و سفینه فضایی، اینک در طرحی نوآورانه، کامیونی تولید کرده است که جان رانندگان را نجات می دهد.

 

غول بزرگ فناوری کشور کره جنوبی، سامسونگ در یک طرح منحصر به فرد نسل جدیدی از کامیون‌ها را طراحی و امیدوار است در آینده نزدیک روانه بازارهای جهانی کند.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 
گفتنی است، این کامیون‌ها که  Safetytruck نام دارند، در پشت خود بر روی دو لنگه در عقبی خود دارای 4 صفحه نمایشگر تلویزیونی هستند که تصویر جاده جلوی کامیون را به خودروهای سواری، موتور سیکلت‌ها و حتی کامیون‌های پشت سرشان می‌دهد.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 

بررسی‌ها نشان می دهند، اساس این فناوری دوربین‌هایی است که در جلوی بدنه کامیون کار گذاشته شده و به صورت آنلاین از فضای پیش‌ رو و جاده مقابل کامیون تصویر برداری می‌کند و در پشت کامیون روی صفحه‌های نمایشگر به نمایش در می آید.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 

شرکت سامسونگ اعلام کرده، این طرح را برای کمک به کم شدن مشکل تصادفات رانندگی مرگبار منجر به جرح و مرگ در کشور آرژانتین و همینطور سایر کشورهای دنیا ابداع کرده است که در آنها همه ساله عده زیادی از رانندگان به دلیل عدم داشتن دید کافی هنگام سبقت از کامیون ها در جاده‌های باریک در برخورد با خودروی مسیر مخالف جان خود را از دست می‌دهند.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 

در کامیون‌های ساخت شرکت سامسونگ که از ایمنی بالایی نیز برخوردار هستند، ارسال تصاویر به نمایشگرها از طریق دوربین بصورت بدون سیم صورت می‌گیرد.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 

این فناوری هم در روز و هم در شب به لطف چراغ‌های قوی کار گذاشته شده، بر روی کامیون می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد و به رانندگان وسایل نقلیه پشت سر کامیون در خصوص وضعیت جاده پیش رو کامیون اطلاعات ارزشمندی دهد.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 

شرکت سامسونگ فعلا یک مدل آزمایشی را ساخته و مدل دیگری را نیز در مرحله تست عملیاتی قرار داده است. در کشور آرژانتین بر اساس ‌آمارها در هر ساعت یک نفر جان خود را در اثر تصادفات رانندگی از دست می‌دهد.

 

کامیونی جالب که به فکر جان و سلامتی شما است + عکس

 

مقامات سازنده این کامیون در شرکت سامسونگ اعلام کرده‌اند، گام بعدی آنها بدست آوردن مجوز و تائیدیه های لازم بین‌المللی و استاندارد سازی فناوری با پروتکل‌های ایمنی و راه جهانی است تا این محصول قابلیت راهیابی در جاده‌های کشورهای مختلف را بدست آورد.

 

در تصاویر خبری تست کامیون سامسونگ در جاده واقعی و نمایش جاده پیش رو به راننده خودروی عقبی برای سبقت گرفتن از کامیون در ساعات مختلف روز و شب نشان داده شده است که سبب ایمنی سرنشینان خودروهای سواری و همینطور کامیون می‌شود.

 

تهیه و تنظیم : مجله تکناز

 

Mahdi_turkoglu
۰۵تیر

 

عکس نوشته های احساسی در مورد خدا

عکس نوشته های احساسی

 

عکس نوشته های احساسی در مورد خدا

عکس نوشته های عاشقانه

 

Mahdi_turkoglu
۰۵تیر
 
وسواس، یک بیماری روحی خانمان برانداز

وقتی با کلمه وسواس مواجه می‌شویم شاید همه ما خیلی زود به فکر فردی بیفتیم که مدام در حال شست‌وشوست، البته تکرار شست‌وشو نوعی وسواس محسوب می‌شود ولی مبحث وسواس فقط به این مقوله خلاصه نمی‌شود و اختلال وسواسی چند نوع دارد. وسواس بیماری مزاحم و مختل‌کننده زندگی فرد و اطرافیان اوست. در این مطلب به انواع وسواس و راه‌های درمانی آن اشاره خواهیم کرد.


دکتر خدایی، روانپزشک نوشت: قبل از ورود به بحث اختلال وسواسی، دو مورد را باید از هم جدا کرد. دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می‌شوند.

اختلال شخصیت وسواسی

این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطاف‌ناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیه‌بین هستند. آنها در تصمیم‌گیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمی‌گذارند و همیشه سعی می‌کنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابه‌جایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیم‌گیری برای ازدواج و... انعطاف‌ناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد. معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسان‌های نچسب و خشک شناسایی می‌شوند، حتی بسختی دوست پیدا می‌کنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستی‌هایشان پایدار خواهد بود.

وسواس اجباری

از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواسی جبری یاد می‌کنند. چون این اختلال به گونه‌ای است که فرد افکار و اعمالی را به طور تکراری انجام می‌دهد و با این‌ که فرد خودش نیز می‌داند که رفتار‌ها و کارهایش تکراری است، ولی یک حس درونی اجباری به او می‌گوید که حتما باید این کار را انجام دهد، هر چند بر خلاف میل باطنی او باشد( البته گاهی هم میل باطنی در انجام کار تکراری وجود دارد). در ذهن این افراد مدام دستوری صادر می‌شود.


وسواس را می‌توان در چند نوع فکری، عملی یا فکری ـ عملی تقسیم کرد.

وسواس فکری: در این وسواس افکار مزاحم و تکرارشونده در ذهن وجود دارد. گاهی فرد حتی تلاش می‌کند چنین فکرهایی را از ذهنش بیرون کند، ولی باوجود تلاشش موفق نمی‌شود. افکار وسواسی در انسان‌ها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، بخصوص که وقتی افکار حالت تقدس به خود می‌گیرند، اما افکار وسواسی متنوع‌ هستند. گاهی این افکار وسواسی آسیب به دیگران را شامل می‌شود. مثلا فرد چاقویی به دست دارد و در ذهنش این فکر به وجود می آید که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه خواهد شد. البته این کار را نمی‌کند ولی نحوه تفکرش باعث آزار او می‌شود. همچنین افکار وسواسی جنسی نیز در ذهن بعضی افراد وجود دارد که در آن فرد بیمار در ذهن تصور می‌کند با فردی تماس جنسی برقرار می‌کند. افکار وسواسی خرافه نیز نوع دیگری از وسواس فکری است، به این صورت که اگر مثلا سه قدم جلو یا عقب نگذارم اتفاق ناگواری ممکن است برای خانواده‌ام بیفتد؛ افکار بی‌پایه و اساسی که به هیچ‌وجه سندیت ندارد. یا موقعی که فلان لباس را به تن داشتم تصادف رخ داد و اگر باز هم این لباس را بپوشم تصادف دیگری اتفاق خواهد افتاد.

شایع‌ترین نوع وسواس عملی در فرهنگ ما نوع شست‌وشوست

اعمال وسواسی: وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام می‌دهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. این بیماران خود را مکلف و موظف به انجام کاری می‌کنند. مثلا اعمال وسواسی مذهبی انجام می‌دهند تا جهنم نروند. اعمال وسواسی هم تقسیم‌بندی دارد که شایع‌ترین نوع آن در فرهنگ ما نوع شست‌وشوست. وسواس شست‌وشو را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد. بعضی از افراد ذاتا انسان‌های منضبط و تمیزی هستند و این مشکل محسوب نمی‌شود، اما افرادی که وسواس شست‌وشو دارند، عملکردشان در زندگی داخلی و جامعه دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نسبت به کارهای او اعتراض می‌کنند. مثلا فرد خود را موظف می‌داند که حتما 10 بار لباسی را بشوید یا چند ساعت زیر دوش حمام بماند تا کاملا تمیز شود. (افراد دارای وسواس شست‌وشو معمولا عددی را برای تکرار عملشان دارند.) متاسفانه گاهی به وسواس شست‌وشو هم رنگ و لعاب مذهبی می‌بخشند. خوب است بدانیم آیه‌ای در قرآن وجود دارد که تاکید می‌کند «از شر وسواس به خدا پناه ببریم.»


وسواس قرینه‌گی نیز نوع دیگری است که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانه‌ای داشته باشد همه کتاب‌ها باید به طور میلی‌متری کنار هم قرار گیرند و ساعت‌ها برای این کار وقت صرف می‌کنند و اگر به کمد لباس آنها نگاه کنیم بندرت بتوان چنین چینش را در بوتیک لباسی پیدا کرد.


وسواس کنترل‌کردن نیز وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترل‌گر است. در را قفل می‌کند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود. شیر گاز را بسته‌ ولی چندین بار به آشپزخانه بر می‌گردد تا شیر گاز را کنترل کند.


اما وسواس‌های عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمان‌های متعدد یا یادداشت کردن پلاک‌های ماشین در ذهن، وسواس در خرید (این افراد وسایلی را به شکل افراطی خریداری می‌کنند که شاید حتی نیازی هم به آن نداشته باشند و معمولا بعد از خرید از این کار خود پشیمان می‌شوند). وسواس کندن مو (تنش برای کندن موی سر یا موی صورت)، وسواس قمار، وسواس آتش‌افروزی و...

علت‌شناسی وسواس

همان‌طور که گفته شد وقتی از یک فکر یا عملی به عنوان وسواس یاد می‌شود که فرد باعث اختلال در زندگی خود و دیگران شود بنابراین درمان این افراد ضرورت پیدا می‌کند. همچنین باید گفت احتمال ابتلای افراد وسواسی به افسردگی و حتی اقدام به خودکشی وجود دارد. محققان علت‌های زیادی را برای این بیماری برشمرده‌اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پررنگ است. عوامل دیگر مانند عوامل تربیتی، رفتاری و اجتماعی نیز می‌تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.

درمان وسواس

وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان‌های جدیدی به نام موج سوم روان‌درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک‌درمانی شود.

 
Mahdi_turkoglu
۰۳تیر
چگونه می‌توانیم تغییر افکار دهیم؟

به نظر می‌رسد افراد مختلف در یک موقعیت مشابه، به طرز متفاوتی رفتار کرده، احساس متفاوتی داشته و افکار آن ها متفاوت است. آیا می‌توان گفت که علّت رفتار هر فردی نوع احساس اوست؟ پس برای تغییر افکار افراد، باید احساس آنها را نیز تغییر دهیم.

از سوی دیگر، مشخص شد که طرز فکر افراد نیز تعیین‌کنندة احساس آنهاست. پس بهترین راه برای تغییر احساس (و در نتیجه رفتار) کسی، تغییر افکار اوست. ولی این‌جا یک سؤال مطرح می‌شود:

چگونه می‌توانیم تغییر افکار دهیم؟


گام اول : افکار منفی خودآیند را شناسایی کنید

نخستین گام در تغییر افکار، شناختن آنهاست. اینجا اصطلاح افکار منفی خودآیند به‌کار می‌رود. این افکار منفیهستند، چون احساس بدی در فرد ایجاد می‌کنند و خودآیند می‌باشند چون بدون این‌که بخواهیم به سراغ‌مان می‌آیند.

گام دوم : خطاهای شناختی خود را بررسی کنید

به این جمله‌ها توجه کنید: "حالا آنها فکر می‌کنند که من آدم پرمدّعایی هستم"؛ "حتماً از من بدشان آمده"؛ "از دست من رنجیده است"؛ "سر و وضع من به نظرش خنده‌دار است"؛ "حتماً عصبانی است"؛ "دلش نمی‌خواهد کسی متوجه شود".


آیا شما تا به حال از این جملات استفاده نکرده‌اید؟ به نظر می‌رسد در تمام این موارد داریم ذهن دیگران را می‌خوانیم یا سعی می‌کنیم افکار، احساسات یا عقاید دیگران را حدس بزنیم و از سویی به حدس خود اعتقاد کامل داریم.

ولی آیا ما واقعاً توانایی خواندن یا تغییر افکار دیگران را داریم؟ مسلماً پاسخ منفی است. یا در مثال زیر: "همه زندگی‌ام پر از شکست است"؛ "هیچ‌وقت نتوانسته‌ام کاری را درست انجام دهم"؛ "اصلا نمی توانم" " من همسر خوبی نیستم"؛ "اصلاً بلد نیستم".


آیا تمام مواردی که گفته شده، کاملاً درست است؟ مثلاً آیا این فرد واقعاً نتوانسته حتّی یک کار را درست انجام دهد؟ مسلماً این‌طور نیست و در مثال‌های گفته شده حتماً مواردی از موفقیت، درست انجام دادن کارها یا بلد بودن وجود دارد. به‌نظر می‌رسد در این موارد به نکات مثبت توجهی نشده است شاید بهتر باشد این فرد تغییر افکار دهد.


اما چرا گاهی این‌طور فکر می‌کنیم؟ آیا این افکار منفی نیست؟ گاهی تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذهن ما تحریف می‌شود. این تحریف‌ها که "خطاها یا تحریف‌های شناختی" نامیده می‌شوند، به اَشکال گوناگونی ظاهر می‌شوند. مثال‌های بالا دو نمونه از این خطاها هستند.

اولین مورد، "ذهن‌خوانی" و دومی "بی‌توجهی به امر مثبت" نامیده می‌شوند. در ذهن‌خوانی، فرد تلاش می‌کند افکار، احساسات و تمایلات دیگران را حدس بزند یا باعث تغییر افکار آنان شود. بی‌توجهی به امر مثبت نشان می‌دهد که فقط موارد منفی در نظر گرفته شده و فرد توجهی به موارد مثبت نمی‌کند.


یکی دیگر از خطاهای شناختی "تغییر افکار" است. این خطای شناختی گویای این است که اگر فرد به کامل‌ترین و بالاترین سطح موردنظر خود نرسد، گویی هیچ مؤفقیتی به دست نیاورده است.

برای مثال، دانشجویی برای یک امتحان تلاش زیادی کرده و نمره‌اش نسبت به امتحان قبلی خیلی بیشتر می‌شود، ولی به حدّ ایده‌ال خود نمی‌رسد. وی فکر می‌کند: "تلاش‌هایم هیچ فایده‌ای نداشته و هیچ چیز نسبت به سابق تغییری نکرده است ایا این افکار منفی نیست؟


حال اگر این دانشجو فکر کند که "من آدم شکست‌خورده‌ای هستم و تمام تلاش‌ها و تمام زندگی‌ام بی‌حاصل بوده!" می‌توان از خطای شناختی دیگری به نام "تعمیم مبالغه‌آمیز" نام برد.


"فیلتر ذهنی" باعث می‌شود که فرد بخشی از واقعیت‌ها را ندیده و فقط به واقعیت‌های محدودی توجه کند.

برای مثال، وقتی کسی می‌گوید "هیچ‌کس مرا دوست ندارد، "من آدم بی‌مصرفی هستم و به دردی نمی‌خورم" یا "هر وقت با کسی دوست شده‌ام، نتوانسته‌ام دوستی‌ام را حفظ کنم" درواقع نمی تواند هیچ موردی را که خلاف این افکار منفی را نشان دهد به یاد بیاورد.

مثلاً این که مادرش به او خیلی علاقه دارد یا دوستانی دارد که با او تماس می‌گیرند، یا این‌که او تنها کسی است که جزوه‌هایش در کلاس دست به دست می‌گردد.


گاهی‌اوقات افکار ما بیشتر در مورد آینده است. ولی آن‌چه را که برای آینده پیش‌بینی می‌کنیم، بیشتر منفی است. مثلاً "حتماً امتحانم را خراب خواهم کرد"، "مطمئنم که به حرفم گوش نخواهد کرد"، "بلیط پیدا نخواهم کرد" تغییر افکار در این نوع افراد واجب است.

به نظر نمی‌رسد چنین پیش‌بینی‌هایی در مورد آینده کاملاً درست باشند، به‌خصوص اگر تا این حد یک‌طرفه باشند. این خطای شناختی "پیش‌گویی" نامیده می‌شود.


گاهی‌اوقات افکار ما اغراق‌آمیز هستند و به‌نظر می‌رسد که موضوع را خیلی بزرگ می‌کنیم. از این خطا با نام "درشت‌نمایی" یاد می‌شود. مثلاً "آبرویم رفت"، "افتضاح شد"، "تمام زندگی‌ام خراب شد".


"استدلال احساسی" زمانی است که ما بدون دلیل کافی و صرفاً به علّت احساسی که داریم قضاوت می‌کنیم و ممکن است تغییر افکار دهیم. مثلاً فردی که اضطراب دارد می‌گوید: "نگران هستم، پس حتماً قرار است اتفاق بدی بیافتد".


برخی افراد بایدها و نبایدهای زیادی را برای خود و دیگران به‌کار می‌برند. هرچند وجود این بایدها و نبایدها تا حدّی انگیزه ایجاد می‌کند و باعث تغییر افکار می شود، ولی نمی‌تواند چیزی را تضمین کند. مثلاً گفتن این‌که "باید نمرة خوبی بگیرم"، یا "نباید این حرف را می‌زد" نمی‌تواند تضمین‌کننده این باشد که آن فرد واقعاً نمره خوبی بگیرد.

بلکه تنها اثری که ایجاد می‌کند این است که اگر فرد نمرة خوبی نگیرد، خود را سرزنش کند یا به علّت حرفی که دیگری زده شدیداً عصبانی باشد. این خطا، "بایدها" نام دارد.


افراد غمگین تمایل زیادی دارند که نام‌ها و القابی را به خود دهند که این یکی از افکار منفی است. آن‌ها خود را تنبل، بی‌عرضه، خنگ و نظایر آن می‌نامند. ما بسیاری اوقات حتّی دیگران را نیز به همین نام‌ها و خصوصیات ملقب می‌کنیم یا حادثه‌ای را بدبختی می‌نامیم. این خطای شناختی "برچسب‌زدن" نام دارد.


بسیاری از افراد خود را مسئول وقایع و حوادث منفی می‌دانند. آنها هر رویداد منفی را به خود نسبت داده و به خاطر آن خود را سرزنش می‌کنند که این افراد نیاز به تغییر افکار دارند. مثلاً ممکن است خود را مسئول شکست دوستشان در امتحان بدانند، چون معتقدند باید به اتفاق او درس می‌خواندند تا او هم یاد بگیرد.

یا اگر رابطه‌شان با دوستی به هم خورده تمام تقصیرها را خود به‌عهده می‌گیرند. این خطا را "شخصی‌سازی" می‌نامند.

شناخت خطاهای شناختی موجود در تغییر افکار کمک زیادی در تغییر آنها می‌کند.

گام سوم : دلایل و شواهد تغییر افکار را بررسی کنید

علاوه بر بررسی تغییر افکار خطاهای شناختی، راه‌های دیگری نیز برای مقابله با افکار منفی وجود دارد. مثلاً می‌توانید دلایل و شواهدی را که بر له و علیه فکر شما وجود دارد بررسی کنید و آنها را از خود بپرسید.

گام چهارم : سحر و جادو را مشاهد می کنید

اگر شما سه وظیفه اول ار انجام دهید سحر و جادو اتفاق خواهد افتاد. اگر اعتقاد داشته باشید که می توانید سه مرحله اول ار انجام دهید ، جادوی تغییر افکار را مشاهده می کنید.

به زودی افکار منفی در مورد همه چیز از ذهن شما پاک می شود.


علاوه بر این سه گام روش‌های دیگری نیز برای کمک به تغییر افکار وجود دارد. با توجه به این‌که سایر روش‌ها تخصصی‌تر بوده و احتیاج بیشتری به کار با یک متخصص دارد از ذکر آنها در این متن خودداری می‌شود.

علاوه بر موارد تغییر افکار که گفته شد، توصیه‌هایی نیز وجود دارد که رعایت آن‌ها به افراد کمک می‌کند بر حالت غمگینی خود مسلط شده و روحیة بهتری پیدا کنند.در این قسمت برخی از این توصیه‌ها را خواهید دید.

‌مقابله با افکار منفی,جادوی تغییر فکر,احساس و افکار


برای تغییر افکار افراد، باید احساس آنها را نیز تغییر دهیم

توصیه‌هایی که به شما کمک می‌کند حالتان بهتر شود:

_ سعی کنید هر روز سر ساعت خاصی از خواب بیدار شوید. حتّی اگر دلتان نخواهد، به محض بیدار شدن، از رختخواب بیرون بیایید.


_ وقتی حوصله ندارید شاید خوشتان نیاید با دیگران صحبت کنید، ولی بهتر است بدانید در چنین شرایطی حرف زدن با دیگران می‌‌تواند به تغییر افکار شما کمک کند. با کسی که دوست دارید و در مورد موضوعی که دوست دارید، صحبت کنید.


_ وقتی دلتان گرفته سعی کنید در زندگی و افکار خود تغییرات کوچکی ایجاد کنید. چیدمان اتاقتان را تغییر دهید، لباس‌های خود را عوض کنید، موهایتان را کوتاه کنید، اگر دارید به جایی می‌‌روید، از مسیر دیگری بروید.


_ به یک دوست یا فرد مورد علاقه تلفن کنید. به دیدن یکی از آشنایان قدیمی بروید.

_ سعی کنید حالت چهره خود را تغییر دهید. پژوهش‌گران نشان داده‌اند که حالت صورت شما می‌‌تواند باعث تغییر افکار شما شود. پس لبخند بزنید و اگر بی‌اختیار اخم کرده‌اید، سعی کنید اخم‌هایتان را باز کنید.


_ زمانی که حالتان خوب است، فهرستی از آن‌چه که شما را خوشحال می‌‌کند تهیه کنید. همچنین فهرست دیگری از افرادی که دیدن و حرف زدن با آن‌ها برایتان لذّت‌بخش است، درست کنید. در هنگام ناراحتی به این فهرست‌ها مراجعه کرده و مواردی را که می‌‌توانید انجام دهید تا افکار منفی از شما دور شود.


_ سعی کنید علّت افسردگی خود را پیدا کرده و به خود یادآوری کنید که با از بین رفتن این علّت حال شما نیز بهتر خواهد شد.


_ فهرستی از خصوصیات مثبت و توانایی‌های خود و فهرست دیگری از مؤفقیت‌های خود تهیه کنید. حتّی موارد کوچک را نیز در این فهرست بنویسید. می‌‌توانید از نزدیکان خود در این مورد کمک بگیرید. هر وقت احساس بی‌ارزشی و ناراحتی می‌‌کنید، این فهرست را مرور کنید نا تغییر افکار در شما رخ دهد.


_ هر بار کاری را خوب انجام می‌‌دهید یا هر وقت که حالتان خیلی خوب است، احساس و افکار خود را یادداشت کنید. مرور این نوشته‌ها در زمان‌هایی که احساس خوبی ندارید، به شما نشان می‌‌دهد که این حال بد شما پایدار نبوده و مدتی بعد احساس بهتری خواهید داشت.


_ سرگرمی‌هایی برای خود پیدا کنید. منظور از سرگرمی، کارهایی است که صرفاً برای لذّت بردن انجام می‌‌دهید.


_ از نرمش و ورزش غفلت نکنید. هر کاری که شامل فعالیت و تحرّک جسمانی باشد، حالتان را بهتر خواهد کرد. اگر هنگام پیاده‌روی افکار منفی به شما هجوم می‌‌آورد، به ورزش دیگری بپردازید. نرمش و ورزش‌های موسوم به ایروبیک (ورزش‌های هوازی) و شنا بسیار مفید می‌‌باشند.


_ در کارهای داوطلبانه و خیریه شرکت کنید.

_ اعتقادات مذهبی خود را تقویت کرده و به خدا توکل کنید.

_ بپذیرید که هر فرد توانایی‌ها و خصوصیات متفاوتی دارد. روی خصوصیات خاص خود تأکید کنید.


_ اهداف واقع‌بینانه‌ای داشته باشید. اهداف سخت و مشکل برای خود تعیین نکنید و مسئولیت بیش از حدّی را به دوش نگیرید. از خود انتظار زیادی نداشته باشید. هر روز یک هدف کوچک برای خود تعیین کنید و سعی کنید به آن برسید.

به یاد داشته باشید که افسردگی انرژی و انگیزة ما را کاهش می‌‌دهد و باعث ایجاد افکار منفی می شود. انجام حتّی یک کار کوچک در روز به شما کمک می‌کند احساس بهتری راجع به خود داشته باشید.


_ برای هر روز خود کارهای لذّت‌بخشی، هر چند کوچک، تعیین کنید.

_ به خود اجازه دهید که احساساتتان را عملی کنید، ولی به‌شیوه‌ای مناسب. اگر احتیاج به گریه دارید، گریه کنید.اگر عصبانی هستید، راه مناسبی برای ابراز خشم خود پیدا کنید.


_ دقت کنید دورة غمگینی شما با چه علایمی شروع می‌‌شود (خواب زیاد، از کوره در رفتن، و...). وجود این علایم را به‌عنوان یک هشدار در نظر گرفته و کمک به خود را شروع کنید که یکی از مهم ترین راه های کمک به خود تغییر افکار است.


_ خودگویی‌های منفی نداشته و افکار منفی به خود راه ندهید. به جای نتیجه‌گیری سریع، سعی کنید بر آن‌چه که می‌‌دانید درست، واقعی و قابل مشاهده است، تأکید کنید. فقط روی منفی‌ها تأکید نکنید.


به یاد داشته باشید که ممکن است تمام این موارد برای شما مفید نباشد. بهتر است آنها را امتحان کرده و مواردی را که برای شما مؤثرتر است پیدا کنید تا تغییر افکار را حس کنید و نتیجه آن را ببینید.

Mahdi_turkoglu