پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب با موضوع «تاریخی» ثبت شده است

۲۹مرداد

ماجرای برادران رایت و اختراع هواپیما + عکس

ماجرای برادران رایت و اختراع هواپیما + عکس

اختراع هواپیما کار بسیار سختی بود که برادران رایت آن را به نام خود ثبت کردن و بشر اولین پرواز با هواپیما را انجام داد.

 

ارویل و و ویلبر رایت کسانی بودند که اولین هواپیمای قابل کنترل موتوردار و سنگین تر از هوا  را ساختند و گام مهمی در تحقق رویای پرواز بشر برداشتند.

 

برادران رایت سالها بر روی گلایدرها و وسایل نقلیه مشابه قبل از نخستین پروازشان کار می‌کردند.

 

به گزارش تکناز به نقل از فرارو : دو برادر دوچرخه فروش پس اینکه خبری در روزنامه مبتنی درباره مرگ یک گلایدر سوار خواندند به این فکر افتادند که اطلاعاتی در این زمینه کسب کنند. آنها در ۱۸۹۹ گلایدر مدل و در تابستان ۱۹۰۱ اولین گلایدر واقعی آنها برای آزمایش آماده شد. آنها “کیتی هاوک” را برای این موضوع انتخاب کردند اما پرواز آن چندان موفقیت آمیز نبود.  

 

ماجرای برادران رایت و اختراع هواپیما + عکس

Mahdi_turkoglu
۱۸مرداد
هیتلر

البته واضح و مبرهن است که این مستطیل سیاه که زیر دماغ آدولف خان درآمده علی القاعده نباید ارتباط مستقیمی با سیاه شدن زندگی " ذوزنقه های بی کیفیت" غیر آریایی داشته باشد!اما دارد!!

حالا ربطش را ببینید که چه بی ربط است:

اصل ماجرا ازین جا شروع شد که ملت شریف آلمان بسکه خودشان را "ناز نازی" می دیدند فکر کردند خوب یک ناز نازی ِ نازی مثل هیتلر با آن سرو وضع مرتب و حنجره ی پُر پنجره - که گویی بلند گوی ازل را قورت داده- و با آن شلوار اتو کشیده که  با خط اتویش می شود هندوانه قاچ کرد ، -به قول سهراب- چه کم از " لاله ی قرمز دارد"؟

خلاصه این شد که نسبت به "حافظِ" علیه الرحمه ی ما احساس بی نیازی کردند و خبرشان لا اقل یک فال نگرفتند که ببیند لسان الغیب درباره ی این طور انتخاب ها چه می فرماید . یکی هم نبود بگوید آخر ای جماعت زرد این آقای حافظ هیچی نبود از پدر جد شما صد برابر آریایی تر که بود ، از دنیا می رفتید اگر این غزل را ازو می خواندید که می فرماید:

نه هر که چهره بر افروخت دلبرى داند
    نه هر که آینه سازد سکندرى داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهدارى و آیین سرورى داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندرى داند
تو بندگى چو گدایان به شرط مزد مکن
         که دوست خود روش بنده پرورى داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
 که در گداصفتى کیمیاگرى داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزى
و گرنه هر که تو بینى ستمگرى داند
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد 
جهان بگیرد اگر دادگسترى داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم 
        که آدمى بچه اى شیوه ء پرى داند
مدار نقطه ء بینش ز خال تست
         مرا که قدر گوهر یک دانه جوهرى داند
ز شعر دلکش حافظ کسى بود آگاه 
که لطف طبع و سخن گفتن درى داند

       

Mahdi_turkoglu