پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی

۱۰۷ مطلب با موضوع «پزشکی» ثبت شده است

۲۱مرداد

پدر و مادر یا محیط؟!

هر فرد با میزان هوش مشخصی متولد می شود اما آنچه روشن است در جوامع و محیط های ضعیف و غیر پویا فرد قادر نیست همه پتانسیل های موجود در ژن های خود را به کار گیرد.بسیاری از افراد تیزهوش بخشی از نبوغشان را از محیط و اجتماع خود کسب می کنند.تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهد  که ۷۵%هوش افراد، ژنتیکی است و ۲۵% باقی مانده به عوامل محیطی بستگی دارد.

هوش نوزاد هنگام تولد تکامل نیافته است و به تدریج رشد می کند. هوش نوزادان به ویژه در سالهای ابتدایی عمر(کودکی) تغییر میکند. تا سن ۸ – ۹ سالگی محیط خانواده و آموزشها نقش مهمی در تغییر IQ کودکان دارد و تحریک ذهن کودک از طریق اشکال و اعداد و رنگها و… میتواند به افزایش آن کمک کند. ولی بعد از این دوره نقش محیط اطراف بسیار کمرنگ تر میشود.

البته مغز انسان و حتی حیوانات در طول زندگی و تحت تاثیر شرایط محیطی مختلف  تغییر می پذیرد. در واقع محیط های پویا ضخامت مغز و ارتباط میان نورون ها را افزایش می دهند، در عوض محیط های یکنواخت و کسل کننده در زمانی حدود  یک هفته می توانند ۶۰% از واکنش دهی  مغز بکاهند.

Mahdi_turkoglu
۲۱مرداد

هیچ وقت تا به حال شده که احساس گیجی کنید؟یا تا به حال پیش آمده ناخواسته حرفی از دهانتان بیرون بیاید که نباید می آمد؟ به مثال زیر تو جه کنید:

“مردی برای بار دوم ازدواج کرده است،این مرد روزی به طور ناگهانی و ناخوداگاه هنگام صدا کردن همسر جدیدش او را به نام همسر قبلی خود میخواند.”

فکر میکنید چرا این اتفاق افتاده است؟ چه کسی یا چه چیزی مسئول این رفتار غیر ارادی ماست؟ مسلماً این اتفاق یک تصادف ساده نیست. به عقیده روانکاوانی چون فروید نیرو های درونی در خارج  از سطح هوشیاری ما قرار دارند که به رفتار ما جهت میدهند. به عنوان مثال یک روانکاو ممکن است بگوید: اشتباه لفظی آن مرد به خاطر احساسات بر طرف نشده او نسبت به همسر سابقش و یا شاید تردید و بی اعتمادی نسبت به رابطه ی جدیدش بوده است.

در حقیقت میتوان این گونه تصور نمود که ذهن ما ۳ حالت دارد:هوشیار، نیمه هوشیار و ناهوشیار. دو الگو برای بررسی حالت ناهوشیاری وجود دارد:

۱: این الگو، الگویی بسیار کلی است و بیان میکند که تمام کارها و اعمال ما که نسبت به آن آگاهی نداریم برخواسته از این ضمیر است.

۲: این الگو براساس نظریات فروید است و بیان میکند که ضمیر ناخودآگاه ما در حقیقت مخزنی بزرگ از امیال و آرزو ها و خاطرات و تنش ها و تصاویر ذهنی خارج از دسترس است که بر اندیشه ها و اعمال ما تاثیر دارد.

این مخزن بزرگ از داده ها بسیار هیجان انگیزتر و اضطراب آور تر از داده هایی است که قابلیت پذیرفته شدن در ضمیر خود آگاه (هوشیار) ما را دارند.اگرچه بعضی از این داده ها در ابتدا در ضمیر هوشیار ما بوده اند اما خیلی زود از آن خارج شده اند و به ضمیر ناهوشیار منتقل شده اند. (بر خلاف بعضی دیگر که از ابتدا در ضمیر ناهوشیار ما بوده اند).

در حقیقت ناخودآگاه مثل کودکی حرف گوش کن[!] است که اصل استفاده از حداقل انرژی را که در فیزیولوژی مطرح است محقق می سازد.یعنی بار کار های تکراری را از دوش ضمیر خودآگاه برداشته و خود مسئولیت آن را بر عهده گرفته است تا در نتیجه ی آن انرژی کمتری مصرف شود.

این مسأله بدین معنا است که به جای آنکه ضمیر هوشیار ما هر بار با صرف انرژی  به تجزیه و تحلیل عملی که برای بار چندم انجام میدهیم بپردازد؛ آن را برعهده ی ضمیر ناهوشیارمان میگزارد و در نتیجه آن عمل پشت سر هم تکرار میشود و ضمیر خودآگاه که به مثابه خلبانی برای ذهن ماست برای کارهای مهم تر آزاد می شود.

مثلا شاید در ابتدای آموختن رانندگی,رانندگی برایتان بسیار سخت مینمود اما پس از مدتی رانندگی کردن برایتان ساده میشود که این همان بحث تکرار و البته تمرین است…(داستان یادگیری نوشتن هم همین است…)

Mahdi_turkoglu
۱۹مرداد

اعتماد به نفس بالا می‌تواند شما را در هر زمینه ای از زندگی شگفت انگیز نشان دهد. از ظاهرتان گرفته تا حتی نحوه خوابیدن شما. این را فراموش نکنید که افرادی با اعتماد به نفس بالا، موفق‌تر و شاد‌ترند و از زندگی لذت بیشتری می‌برند.


اعتماد به نفس واقعی از شناخت عمیق و همه جانبه ما نسبت به خود، محیط و دیگران ریشه می گیرد و هر چه این شناخت بیشتر باشد بر روی اعتماد به نفس واقعی ما اثرات مثبت بیشتری می گذارد.


برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد. شما این ده قدم را بردارید تا ببینید دنیا چطور به کام شما خواهد شد:

1. شناخت عمیق از خود، در جهت پی بردن به توانائیهای عظیم و پنهان خویش یکی از راه های اساسی افزایش اعتماد به نفس می باشد.


2. نقاط ضعف خود را نیز باید شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به کار بگیریم و در صورتی که این کار عملی نباشد، با آنها مدارا کنیم یا از طریق دیگر به جبران آن بپردازیم. مثلاً اگر ناتوانی و محدودیت های جسمی مادرزادی و ارثی داریم از طریق افزایش توانایی های علمی یا هنری خود، این پدیده را جبران نماییم.

3. از مقایسه خود را دیگران دست بکشید. مشکل اینجاست که شما فقط قسمت کوچکی از شخصیت آن فرد را که در حال مقایسه‌اش با خودتان هستید می‌بینید. هر شخص به صورت متفاوتی فکر می‌کند، درک می‌کند، احساس می‌کند و یاد می‌گیرد. شما تنها فرد در این جهان هستید که قابلیتی خاص دارید. منظور من توانایی‌های خارق‌العاده نیستند بلکه روش و راهی است که شما برای حل یک مسئله از آن استفاده می‌کنید. یادتان باشد هیچ دو اثر انگشتی یکسان نیستند.


ما باید تنها خود را با گذشته های خود مقایسه کنیم و اگر عقب افتادگی یا ایستایی در ما بوجود آمده باشد، در رفع آنها گام برداریم و همیشه میل به پیشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهیم.


4. سپاسگزار باشید. به جای آن که به نداشته ها و نقاط ضعف خود تاکید کنید لیستی از چیزهایی که دارید تهیه کنید و هر روز زمانی را به قدردانی و سپاسگزاری اختصاص دهید. موفقیت های گذشته، مهارت های منحصر به فرد و حرکت های مثبت خود را مرور کنید.

5. از دیگران تعریف کنید. مثبت اندیش باشید. این به شما اجازه می‌دهد تا نقاط قوت دیگران را ببینید و از آن‌ها تعریف کنید. خوب این چه ربطی به اعتماد به نفس داشت!؟ وقتی شما از دیگران تعریف می‌کنید به طور حتم آن‌ها هم همین گونه با شما رفتار می‌کنند و از نقاط قوت شما می‌گویند.


6. به افراد محتاج کمک کنید. در ظاهر کمک به بیچارگان و درماندگان ممکن است این گونه به نظر برسد که این کار موجب ناراحتی می‌شود. اما شاید ندانید که کمک کردن به نیازمندان یکی از بهترین احساسات را در شما ایجاد می‌کند. افرادی که به صورت داوطلبانه این کار را انجام می‌دهند معمولاً افراد با اعتماد به نفس، با اراده ای هستند.


7. به نحوه ایستادن خود توجه کنید. اگر با سستی و بی حالی و شانه های افتاده صحبت می کنید، وقتی نسبت به آنچه انجام می دهید علاقه نشان نمی دهید و به خودتان عشق نمی ورزید این به این معناست که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. در هنگام صحبت کردن صاف بایستید، سرتان را بالا بگیرید و تماس چشمی داشته باشید. با تمرین این موارد نه تنها احساس مثبتی در دیگران نسبت به خود ایجاد می کنید بلکه احساس قدرت بیشتری نیز می کنید.


8. در ردیف و صف جلو قرار گیرید. اکثر مردم در مدرسه، اداره و جلسات ترجیح می دهند در ردیف عقب قرار گیرند چون از مورد توجه قرار گرفتن وحشت دارند و در واقع اعتماد به نفس ندارند. تصمیم بگیرید برای رفع آن در ردیف جلو بنشینید و بر ترس خود غلبه کنید. نکته دیگر آنکه افراد با اعتماد به نفس بالا سریع راه می روند، آن ها همیشه جایی برای رفتن و دیدن دارند. حتی اگر عجله ندارید با انرژی حرکت کنید.


9. با صدای بلند صحبت کنید. اگر جزو گروهی هستید که از صحبت کردن با صدای بلند در جمع وحشت دارید از همین حالا شروع کنید. سعی کنید حداقل یک بار در گروه با صدای رسا صحبت کنید؛ از این روش نه تنها اعتماد به نفس خود را بالا می برید بلکه در جمع دوستان تان محبوب تر نیز می شوید.


10. آنقدر وانمود کنید تا به دستش بیاورید. ممکن است این حرف را قبلاً نیز شنیده باشید. به نظر من در مورد اعتماد به نفس واقعاً درست است. اگر شما در وضعیتی قرار بگیرید که احساس کردید اعتماد به نفستان کم شده، وانمود کنید که اعتماد به نفس بالایی دارید. مطمئن باشید که اثر می‌کند. در آن لحظه فکر کنید یک فرد با اعتماد به نفس و محکم هستید. سعی کنید ظاهرتان را هم کنترل کنید. بهتر است برای اینکه بتوانید سریع این کار را انجام دهید یک فرد با اعتماد به نفس را در ذهن تجسم کنید.

 
Mahdi_turkoglu
۱۸مرداد
انسان‌های موفق کارهای متفاوتی انجام می‌دهند، ولی چیزهایی هست که همگی در آنها مشترک هستند‌. آنها دیدگاه‌ها و اعتقادات خاص خودشان را دارند. در این مقاله با نگاه به افراد موفق سعی می کنیم تلاش‌های بیشتری داشته باشیم.

هشت عادت که انسانهای موفق انجام می دهند :
1 - آنها از اشتباه درس می‌گیرند
اگر برنامه‌ اصلی شما کار کرد، باید سخت‌تر و طولانی‌تر کار کنید، چون انتخاب دیگری ندارید. تعهد و سرسپردگی تمام و کمال بدون داشتن امنیت کار شما را سخت تر از آنچه تصور می کردید می کند. اگر بدترین اتفاق هم بیفتند ( “بدترین”، لزوما همان “بد”ی نیست که همیشه فکر می‌کنید)، تا زمانی که سخت کار می‌کنید و از اشتباهات‌تان یاد می‌گیرید، مطمئن باشید که راهی برای واکنش پیدا خواهید کرد.

2 - کار می‌کنند
با کمی تلاش می‌توانید خوب باشید. ولی می‌توانید با کمی تلاش بیشتر، بیشتر بهتر باشید!. ولی نمی‌توانید چیزی را به دست بیاورید تا زمانی که به طرز باورنکردنی تلاش‌های متمرکز نکرده باشید.
هیچ کلید میانبر‌ی وجود ندارد. هر کسی با توانایی‌های مشخصی به دنیا می‌آید، اما می‌توان اشخاصی را یافت که با هزاران ساعت تلاش، توانایی‌هایشان را گسترش داده و به صورت قابل توجهی موفق می‌شوند.
پس همین الان شروع کنید، زمان در حال هدر رفتن است.

3 - … و خیلی بیشتر کار می‌کنند
هر کار آفرین و شخص موفق، بسیار بیشتر از میانگین یک شخص معمولی کار می‌کند. آنها لیستی از کارهایی که باید به اتمام برسد دارند. بنابراین زمان بیشتر برای آنها صرف می‌کنند.

4 - از مردم دوری می‌کنند
همرنگ جماعت شدن، صرف نظر از مقدار گرایش آن، شما را در حد وسط نگه می‌دارد. انسان‌های موفق چیزهایی را انجام می‌دهند که دیگران نمی‌خواهند انجام دهند. به جاهایی می‌روند که دیگران نمی‌روند و یا دوست ندارند چون رقابت کمتری وجود دارد و شانس پیروزی در این شرایط بیشتر می‌شود.

5 - آنها در نقطه‌ پایان، آغاز می‌کنند…
موفقیت نسبی معمولا روی اهداف معمولی استوار است.
در خصوص اینکه واقعا چه چیزی می‌خواهید تصمیم‌گیری کنید: می‌خواهید بهترین باشید؟، سریع‌ترین؟ ارزان‌ترین؟ بزرگترین و یا هرچیز…. روی آن تمرکز کنید. این هدف شماست.
اگر از هدفتان مطمئن نیستید، حتی از کوچکترین هم شروع نکنید. می‌توانید تصمیم‌های بهتری بگیرید و راه آسان‌تری برای انجام‌اش بیابید. اگر هدفتان مشخص و نهایی شد، موفقیت‌تان نیز قابل تصور است.

6 - آنها یک جا متوقف نمی‌شوند
رسیدن به هدف. بزرگی‌ آن مهم نیست، خط پایانی برای افراد موفق به شما نمی‌رود. دستیابی به یک هدف بزرگ، فقط سکوی پرتاپی برای رسیدن به هدف بعدی‌ست. روند به دست آوردن موفقیت در یک زمینه به شما مهارت‌ها و شبکه‌ای برای موفق شدن در بسیاری از زمینه‌های دیگر را می‌دهد. افراد موفق تنها در یک مسیر موفق نیستند. آنها منتظر هستند تا مسابقات بعدی را نیز ببرند.

7 - آنها می‌فروشند
فروش پایه و اساس یک کسب و کار موفق است. دانستن اینکه چگونه باید مذاکره کرد، با “نه” گفتن ها مقابله کرد و با اعتماد به نفس و عزت نفس افراد را متقاعد کرد تا با شما همکاری کنند. فروش غلبه بر مخالفت‌ها و موانع است.وقتی در ایده‌های خود واقعا باور دارید، و به مجموعه‌ی خود اعتقاد دارید نیازی نیست تا شخصیت بزرگی داشته باشید، نیازی ندارید تا چیزی را “بفروشید”.
فقط نیاز به برقراری ارتباط دارید، همین!

8 - آنها بیش از حد افتخار نمی‌کنند
آنها پذیرفته‌‌اند که اشتباه هم می‌کنند. توانایی گفتن “متاسفم” را دارند. آنها موفقیت خود را مدیون دیگران هستند. با هم لذت می‌برند و برای درخواست کمک آماده‌اند.
آنها شکست می‌خوردند
و دوباره تلاش می‌کنند.
Mahdi_turkoglu
۱۶مرداد

زندگی در درون خود مسائل و مشکلاتی به همراه دارد که مستلزم وجود رقابت و کشمکش است. لحظاتی را به خاطر آورید که با مشکلی مواجه شده و باید تصمیم خود را بگیرید . زمانی که تصمیم خود را انتخاب کردید چه احساسی را تجربه می‌کنید؟ اگرهمچنان معضلات زندگیتان حل نشده باقی بماند و هیچگونه تصمیمی برای حل کردن آن نگیرید چه احساسی خواهید داشت؟


هر یک از ما در طول روز با مشکلات متعددی روبرو خواهیم شد. از مساله‌ی ساده‌ای مثل ناهار چه بخوریم تا مسائلی چون مشکلاتی که با همسر یا رئیس خود دارید، همگی نیاز به انتخاب راه حل و تصمیمی دارد که آنها را حل کند.


برای رسیدن به اهداف خود باید بهترین تصمیمات را بگیرید. هرچند هوشمندانه نباشد. در واقع ، همگی ما تجاربی از تصمیم‌گیری غلط داریم که به پیامدهای ناخوشایندی منتهی شده است.


برخی از تصمیمات غلط درباره موضوعات، کم اهمیت ، و پیامد آن چندان جدی نبوده یا زیاد طول نمی‌کشد؛ ولی تصمیمات مهمی در زندگی وجود دارد که اگر غلط انجام شود پیامد بد آن تا آخر عمر باقی خواهد ماند.


اکنون روش های تصمیم گیری را با هم مرور میکنیم:

1-تصمیم‌گیری احساسی: مبنا این است که احساس ما چه چیز را درست می‌داند؟ در اینجا تاکید بر حس درونی، ترجیحات ذهنی و ارزش‌های ماست. ملاک این است که چه حسی داریم نه اینکه چه فکری داریم؟!‌


2-تصمیم‌گیری اجتنابی: فرد یا لزوم تصمیم‌گیری را انکار می‌کند یا امیدوار است که همه چیز خود به خود درست شده، یا به تکنیک‌های به تاخیر انداختن مثل امروز و فردا متوسل می‌شود. در اینجا هدف، حفظ آسایش روان‌شناختی کوتاه‌مدت، به هزینه‌ای گزاف است.


3- تصمیم‌گیری تکانه ای: فرد به سرعت و برمبنای اتفاقات ناگهانی تصمیم گرفته و هیچ‌گونه ارزیابی منطقی از حقایق ندارد.


4- تصمیم گیری مطیعانه: فرد بر اساس انتظارات دیگران تصمیم می‌گیرد. ویژگی اصلی این شیوه انفعال است. به گونه‌ای که فرد اجازه می‌دهد دیگران برای وی تصمیم بگیرند.


5- تصمیم گیری گوش به زنگی: فرد به قدری برای تصمیم‌گیری دچار اضطراب می‌شود که کارایی وی برای یک تصمیم خوب کاهش می‌یابد. در اینجا فرد نمی‌تواند اطلاعات مریوطه را ارزیابی کند و به قدری در جزئیات فرو می‌رود که اصل را از دست می‌دهد.

6- تصمیم گیری اخلاقی: مبنای تصمیم یک منبع اخلاقی است که می‌تواند به تعلیمات مذهبی مربوط باشد و یا اگر فرد مذهبی نباشد بر اساس اصول اخلاقی شخصی تصمیم می‌گیرد.


7-تصمیم گیری منطقی: فرد به طور بی‌طرفانه و منطقی تمامی اطلاعات مهمی که به تصمیم مربوط است را ارزیابی کرده و سپس با توجه به اهداف خود بهترین انتخاب را بر‌می‌گزیند.

برای تصمیم گیری ابتدا باید راه‌حل‌های مختلفی را بدست آورده سپس از بین راه‌حل‌های مربوطه بهترین راه‌حل را انتخاب کنیم، سپس راه‌حل‌های مختلف را با هم مقایسه کرده تا بدانیم کدام یک از همه بهتر است ؟ و برای این کار باید از خود سوال کنیم اگر از این راه‌حل استفاده کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پیامد آن چه خواهد بود؟واقعیت این است که هر کاری که انجام می‌دهیم نتایج یا پیامدهای دارد و اگر یاد بگیریم که قبل از انجام نتیجه‌آن را پیش بینی کنیم آن وقت کمتر دچار اشتباه خواهیم شد.


در تصمیم‌گیری، فرد با مشکلی روبروست که برای آن چندین پاسخ وجود دارد فرد باید شهامت انتخاب یک گزینه از بین گزینه‌های موجود را داشته باشد . اما در حل مساله فرد با موقعیتی روبرو است که هیچ جوابی برای آن نداشته و حل آن مستلزم استفاده از دانش‌ و اصول آموخته شده‌ی قبلی در ترکیبی تازه است.


مراحل تصمیم گیری منطقی‌

1- مواجه شدن با تصمیم: با اطلاعات راجع به خطرات سیگار باید مواجه شده و بخواهیم که تغییر کنیم . تصمیمات باید واضح بوده کلی و مبهم نباشد مثل اینکه « من از سیگار کشیدن ناراضی هستم».


2- خلق حق انتخاب‌ و جمع‌آوری اطلاعات: باید بدانیم همه‌ی انتخاب‌ها سیاه، سفید، روشن و بدیهی نبوده و باید انتخاب‌های زیادی ایجاد کنیم .


3- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده : پیامدهای منفی و مثبت، کوتاه مدت و بلند مدت را برای خود و دیگران ارزیابی کنیم.


4- متعهد کردن خود به یک تصمیم: با بیان اهداف و پاداش‌های احتمالی و رعایت هماهنگی با ارزش‌ها و وارسی کردن آنها بهترین انتخاب را برگزینیم.


5- طرح ریزی برای چگونگی اجرای تصمیم: چهارچوب زمانی برای اجرای تصیم در نظر گرفته، موانع را پیش بینی نموده کارها را انجام داده و منابع حمایت کننده را تعیین می‌کنیم .‌


6- اجرای تصمیم: با تعیین بهترین زمان برای اجرا، اضطراب و تعارضات موجود با اجرای تصمیم از بین می‌رود.

7- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرای تصمیم: برای تعدیل کردن پیامدها باید نسبت به بازخوردها انعطاف داشته و با پردازش منطقی اطلاعات، با ناامیدی و سایر پیامدها کنار بیاییم.

( این مهارت به ما کمک می‌کند تا به نحو موثرتری در مورد مسائل زندگیمان تصمیم بگیریم . اگر از ابتدا بتوانیم فعالانه تصمیم گیری کرده، جوانب مختلف انتخاب‌ را بررسی و پیامدهای هر انتخاب را ارزیابی نماییم، مسلماً در سطوح بالاتری از بهداشت روانی قرار خواهیم گرفت).

 
Mahdi_turkoglu
۱۵مرداد

به گفته محققان تایوانی این خطر برای افرادی که در فاصله سنی 18 تا 24 سالگی قرار دارند و به بی‌خوابی مبتلا هستند در مقایسه با افرادی که از کیفیت خواب مناسبی برخوردارند 8 برابر بیشتر است.

تحقیقات اخیر در تایوان نشان داد که بی‌خوابی می‌تواند خطر ابتلا به سکته مغزی بخصوص در دوران جوانی را افزایش دهد.

در این بررسی که در مدت چهار سال انجام گرفت، مشخص شد بی‌خوابی می‌تواند احتمال ابتلای فرد به سکته مغزی را تا 54 درصد بالا ببرد.

به گفته محققان تایوانی این خطر برای افرادی که در فاصله سنی 18 تا 24 سالگی قرار دارند و به بی‌خوابی مبتلا هستند در مقایسه با افرادی که از کیفیت خواب مناسبی برخوردارند 8 برابر بیشتر است.

برای انجام این مطالعه اطلاعات پزشکی 21 هزار فرد مبتلا به بی‌خوابی و 64 هزار فرد عادی مورد مطالعه قرار گرفت.

محققان تایوانی پس از در نظر گرفتن فاکتورهای لازم دریافتند افراد مبتلا به بی‌خوابی در مقایسه با افرادی که خواب کافی دارند بیشتر در معرض ابتلا به سکته مغزی هستند.

همچنین در افرادی که به بی‌خوابی دائمی مبتلا هستند نسبت به بیمارانی که بی‌خوابی دوره ای در آنان مشاهده می‌شود احتمال ابتلا به سکته مغزی بیشتر است.

 
Mahdi_turkoglu
۱۲مرداد

آیا اخیرا فراموش می کنید ، دسته کلید خود را کجا گذاشته اید؟ داخل اتاق میشوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت میروید؟آیا شماره تلفن منزل خود را فراموش می کنید ؟ نگران نباشید! متخصصان معتقدند که استرس های روزمره تا حدی مغز انسان را تحت تاثیر قرار می دهند که کم حافظگی را به وجود می آورد.

روانشناسان در این زمینه توصیه می کنند که :

١. موز بهترین دوست حافظه : ویتامین B بهترین تغذیه حافظه است و موز دارای این منبع غنی میباشد.

٢. مهربانی با خویشتن : انجام کارهای مورد علاقه مانند خریدن یک شاخه گل , کتاب رمان, ملاقات دوستان قدیمی و …….. باعث افزایش ترشح هورمون ” دوپامین ” می شود که احساس خوبی را در فرد به وجود می آورد و این افزایش تاثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسوول حافظه است میگذارد.

٣. قدم بزیند : زنان یا مردانی که در به طور مرتب قدم می زنند بسیار کمتر دچار فراموشی میشوند . چرا؟ تحقیقات نشان داده است که فعالیت ,ارتباط مغزی را در بخشی که ذهن مسوول حافظه است گسترش می دهد.

٤. غذای سس دار نخورید : بر اساس تحقیقات انجام شده برروی عادت غذایی بیش از ٨ هزار نفر , استفاده از این نوع سس ها و غذاهای سویا دارباعث کاهش قدرت حافظه می شود. علت آن است که یک ماده شیمیایی موجود در این نوع سس ها و سویا که گفته می شود ضد سرطان و بیماری قلبی است دقیقا عکس این خواص را با خود دارد. با این حال یک بار خوردن آن در هفته چندان مشکلی ندارد!

٥. خواب به موقع : یک استراحت خوب مغز می تواند اطلاعات بشتر و بهتری را به حافظه شما باز گرداند تا مغزی که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد .

٦. بیشتر به خودتان برسید : تحقیقات نشان می دهد افرادی که رژیم های غذایی بسیار کم کالری در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاع رسانی را بسیار کند انجام می دهد بلکه از دیگر افراد هم سن و سال خود که این رژیم را ندارند نیز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود می باشند. لذا به فکر خود باشید و رژیم های غیر موجه را فراموش کنید.

٧. چای گیاهی بنوشید : آهن برای عملکرد صحیح حافظه ضروری است و نوشیدنی های کافئین دار به علت دارا بودن موادی به نام ” تانن ” ( اسید تانیک) که ٧٥ درصد آهن موجود در بدن را از بین می برند.

٨. خوردن قند و شکر مصنوعی را کاهش دهید : این امر ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشیدن بیش از یک یا دو نوشیدنی رژیمی در طول روز حافظه دراز مدت شما را تخریب می کند . خوشبختانه تاثیرات منفی این مسئله دائمی نیست و شما به راحتی می توانید با قطع مصرف شیرینی های مصنوعی مجددا حافظه خود را اصلاح کنید.

Mahdi_turkoglu
۰۹مرداد

آیا تا به حال می دانستید رنگ ها چه مفهمی دارد گر نمی دانستید به ادامه مطلب بروید.

Mahdi_turkoglu