پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی
۰۴مرداد

شاید تصور اینکه یک انسان بتواند 2 قرن زندگی کند از ذهن و منطق به دور باشد اما “لی یوان بای که” مردی است که توانسته بیش از 2 و نیم قرن بر روی کره زمین زندگی کند.

 

بنابر گزارش تکناز، لی در سال 1677 میلادی متولد شده و در سال 1933 از دنیا رفته است و عمری بالغ بر 256 سال داشته است. نام اصلی وی “چو لیانگ” بوده و اکثر عمر خود را در کوهستان ها در پی جمع آوری گیاهان دارویی سپری کرد و به این کار مشغول بوده است.

 

مردی که بیش از دو و نیم قرن زندگی کرد + عکس

پیرترین انسان دنیا

 

یکی از مسائل باورنکردنی در زندگی “چو” این است که وی وقتی 71 ساله بود به ارتش چین پیوسته و به عنوان مدرس فنون نظامی و دفاع شخصی از وی استفاده شده است. “چو” در سن 100 سالگی شاهد به بار نشستن دستاوردهای خود در زمینه طب چینی بوده و از دولت وقت چین نشان ویژه حکومتی دریافت کرده است.

 

مردی که بیش از دو و نیم قرن زندگی کرد + عکس

مردی که 2 و نیم قرن زندگی کرد

 

جالب است بدانید این مرد چینی وقتی به سن 200 سالگی رسیده است برای تدریس به مراکز علمی چین می رفته و در آن سالها مردمان زیادی از کشورهای اطراف برای دیدن وی عازم چین می شده اند.

 

“لی” در طی عمر 256 ساله خود با 23 زن ازدواج کرده است و تعداد فراوانی فرزند داشته طوری که تعداد نوادگان وی در زمان حیاتش به 180 تن می رسیده است.

 

 

Mahdi_turkoglu
۰۴مرداد

جاستین بیبر ستاره پر خبر کانادایی به پوشیدن لباس های عجیب و غریب عادت دارد.

 

جاستین بیبر خواننده جنجالی و پرحاشیه کانادایی یکی از راه های جلب توجه را پوشیدن لباس های عجیب و غریب می داند. این خواننده پاپ کانادایی با پوشش عجیب خود مورد توجه دوربین های خبری را به خودش جلب کرد. این تصاویر در یکی از خیابانهای آرژانتین از این خواننده جوان گرفته شده است.

 

تیپ و شلوار عجیب جاستین بیبر در آرژانتین (عکس)

جاستین بیبر

تیپ و شلوار عجیب جاستین بیبر در آرژانتین (عکس)

لباس عجیب جاستین بیبر در آرژانتین

 

Mahdi_turkoglu
۰۳مرداد
 
چرا برخی از جانوران قلمرو تعیین می کنند؟

تعداد زیادی از جانوران به خصوص در میان پستانداران، پرندگان و ماهی ها برای خودشان قلمرو دارند. به عبارتی محدوده ای را برای خودشان معین می کنند و در مرکز این محدوده مستقر می شوند و بعد از حدود و ثغور آن دفاع می کنند.

روشهای تعیین قلمرو در بین جانوران

یک جانور یا گروهی از جانوران با به کار گرفتن روش هایی از قلمرو خود در مقابل تهاجم سایرین محافظت می کنند. این روش ها عبارتند از این که جانوران مرزهای قلمرو خود را با صدا (مثل آواز در پرندگان) یا بو (مثل ترشح فرومون از غدد پوستی بسیاری از پستانداران) نشانه گذاری می کنند. اگر چنین اعلان هایی مهاجمان را دلسرد نکند روش تعقیب و مبارزه را دنبال می کنند.

سگ ها اغلب مقابل دیوارها و یا اتومبیلی که باید مواظب آن باشند پیشاب می کنند. به این ترتیب سگ دیگر از بوی پیشاب احتمال زد و خورد را حس کند.

همچنین صاحب قلمرو در برابر جانوری که وارد قلمرو او شده قیافه تهدید آمیز می گیرد. معمولاً این حالت برای فراری دادن جانور دیگر کافی است. این وضع حتی در ماهی ها هم دیده می شود. در ماهی ها ایجاد قلمرو اغلب با تولید مثل آنها ارتباط مستقیم دارد. با ایجاد قلمرو، تخم ها می توانند تا پایان دوره باروری در یک منطقه باقی بمانند.

تعیین قلمرو در ماهی ها از یکی از آنها شروع می شود. این ماهی از همنوعانش جدا می شود و بزرگ ترین قلمرو ممکن که می تواند حتی کل مساحت حوضچه باشد را تصاحب می کند. سپس دومین و سومین ماهی به قلمرو او تجاوز می کنند و قسمت هایی از قلمرو اولی را به خود اختصاص می دهند. به محض این که اولی پس از جنگ های پی در پی به آنها اجازه اقامت در قلمروش را می دهد دوتای دیگر سعی می کنند قلمروشان را توسعه دهند. بعد قلمرو اولی کم می شود و به حداقل می رسد.

تعیین قلمرو به جانور اجازه می دهد پیوسته جفت گیری کند یا بچه هایش را در جایی پرورش دهد که در آن رقابت کمی برای تأمین غذا وجود دارد. همچنین تعیین قلمرو مانع از بیش از حد شدن جمعیت می شود. چرا که اعضای یک جمعیت فاصله لازم را بین خود حفظ می کنند.

قلمروها ممکن است فصلی باشند. در بسیاری از پرندگان آوازه خوان، جفت ها تا زمانی که بچه هایشان به اندازه کافی رشد کنند، از لانه و محدوده تغذیه شان دفاع می کنند.

در فصل بهار ماهی اپینوس نر وقتی که در قلمرو خودش با ماهی نر همنوعش مواجه می شود به او حمله ور می شود ولی اگر خودش به قلمرو اپینوس دیگری وارد شود و با او مواجه شود فرار می کند.

‌علت تعیین قلمرو در جانوران, قلمرو جانوران,روشهای تعیین قلمرو در جانوران


‌تعیین قلمرو به جانور اجازه می دهد پیوسته جفت گیری کند

در برخی موارد ،نر پرخاشگرتر است و حدود قلمرو را تعیین می کند و ماده را هم به داخل قلمروش می کشاند. گاهی اوقات ماده قلمرو را تعیین می کند و در موارد دیگر نر و ماده به اتفاق هم این کار را انجام می دهند. در برخی موارد هم جانور ماده اصلاً کاری به حفظ قلمرو ندارد و فقط نر حدود قلمرو را می شناسد و از آن دفاع می کند.


گله های گرگ ها هم از قلمرویی که در آن شکار می کنند و زندگی می کنند محافظت می کنند. آنها به شکل تهاجمی از قلمروشان در مقابل افراد خارج از گله دفاع می کنند.

یوزپلنگ نر آمریکایی قلمرو بزرگی دارد. قلمرو او می تواند با قلمروهای چندین ماده مشترک باشد اما وی از قلمرو خود در مقابل نرهای دیگر دفاع می کند. ساکنان محدوده هایی که قلمروشان با هم تداخل پیدا می کند در پاسخ به علامت بو که هر یک به جا می گذارند از یکدیگر دوری می کنند و تنها برای تولید مثل به یکدیگر نزدیک می شوند.


بسته به نوع استفاده از قلمرو می توانیم 5 نوع قلمرو را تعیین می کنیم:

1- قلمرو جفت ‌گیری، لانه سازی و جست و جوی غذا برای بچه ها و والدین در طول فصل تولید مثل.

2- قلمرو جفت گیری و لانه سازی بدون این که این قلمرو نقشی در تدارک غذا بازی کند.

3- فقط قلمرو جفت گیری

4- فقط قلمرو لانه سازی

5- قلمرو پناهگاه زمستانی یا خوابگاه که هیچ نقشی در تولید مثل ندارد.

حفظ قلمرو مانع از این نمی شود که جانور رفتار اجتماعی داشته باشد. در نوعی پرنده آوازه خوان، در طول زمان تولید مثل نرها و ماده ها از گروه جدا شده به قلمرو مخصوص خود می روند. اما در عین حال به هم می پیوندند تا دسته زمستانی مشترکی تشکیل دهند.

عکس آن هم هست. انواع زیادی از پرندگان هستند که پهلوی هم لانه سازی می کنند و دسته های عظیمی را تشکیل می دهند. البته اطراف هر لانه قلمرویی معین می کنند که از ده ها سانتی متر تجاوز می کند و به شدت از قلمرو خود در مقابل مهاجمان دفاع می کنند.

Mahdi_turkoglu
۳۰تیر
 
توافق در ازدواج

اگر پیش از ازدواج حساب برخی اصول اساسی را روشن کنید و در موردشان با همسر آینده خود به توافق برسید و البته اگر تا پایان راه بر این توافق پایبند باشید، می‌توانید به طولانی بودن عمر عشق‌تان هم امیدوار شوید.


شاید حرف زدن در مورد این اصول، شما را در آغاز مضطرب یا نگران کند و اختلاف‌نظر‌هایی که در این موارد با آنها مواجه می‌شوید، میانه‌تان را چند ساعت یا چند روزی شکرآب کند ‌اما مطمئن باشید این دلخوری‌های کوچک می‌تواند مانع روبه‌رو شدن‌تان با مشکلات بزرگ‌تر شود.


بند اول: یکیش خوبه؟ دوتاش بسه؟

فکر می‌کنید هنوز زود است و از اینکه در مورد صاحب فرزند شدن در آینده یا تعداد بچه‌ها با همسر آینده‌تان صحبت کنید خجالت می‌کشید؟ رودربایستی را کنار بگذارید! این سنگی است که همین امروز و قبل از نشستن پای سفره عقد باید آن را وا بکنید. به خواستگارتان بگویید آیا تمایلی به مادر شدن دارید یا نه و حتی در مورد زمان تقریبی که برای صاحب فرزند شدن در نظر گرفته‌اید با او گفت‌وگو کنید. اگر بچه‌دار نشدید چطور؟ آیا دوست دارید سرپرستی کودکی را به عهده بگیرید یااینکه ترجیح می‌دهید در آن شرایط فکر مادر خطاب شدن را از سرتان بیرون کنید؟


خط قرمز: هنوز برای اینکه در مورد نوع تربیت فرزندتان با همه جزئیاتی که در ذهن‌تان است صحبت کنید کمی زود است اما باید اصول کلی که به آن باور دارید را با همسر آینده‌تان مطرح کنید. مشارکت در انجام کارهای مربوط به فرزندتان، وضعیت شغلی شما پس از صاحب فرزند شدن و.. . از اصولی است که حتما باید پیش از ازدواج‌تان در مورد آنها به حدودی از توافق برسید.


بند دوم: می‌خوام یه قصری بسازم!

قرار است زندگی را چطور شروع کنید؟ خانواده‌تان برای کمک به شما در زمینه‌های مالی اعلام آمادگی کرده‌اند یااینکه قرار است خودتان و همسر آینده‌تان آستین‌ها را بالا بزنید و به حال هزینه‌های عروسی، اجاره خانه، خرید وسایل و... فکری کنید؟ آینده مالی شما قرار است چطور پیش برود؟ شما یک کارمند ساده با ماهی یک و نیم، دو میلیون تومان درآمد هستید یااینکه وارد بازار شده‌اید و چشم‌انداز بهتری برای پول درآوردن دارید؟ قرار است در یکی از طبقات خانه پدری‌تان و در کنار آنها زندگی کنید یا اینکه در خانه سازمانی قدیمی که اداره‌تان به شما می‌دهد زندگی مشترک را شروع می‌کنید؟ همه این موضوعات را با همسر آینده‌تان در میان بگذارید و او را برای شرایطی که قرار است به آن وارد شود آماده کنید.


خط قرمز: خیالبافی ممنوع! هرگز با رویاپردازی آینده‌ای شیرین‌تر و مرفه‌تر از آنچه قرار است برایش بسازید را پیش روی او به تصویر نکشید. این حق همسر شماست که به حرف‌ها و وعده‌های شما تکیه کند و پایش را به قصری خیالی نگذارد.


بند سوم: جیب من؛ جیب تو...

زندگی «مشترک» شما در چه زمینه‌هایی قرار است مشترک باشد؟ آیا قرار است تنها در کنار هم بایستید و قدم‌ بردارید یااینکه بار زندگی را روی دوش‌های‌تان تقسیم کنید؟ ما به شما نمی‌گوییم که سبک زندگی مادربزرگ‌تان که از شوهرش پول‌توجیبی و خرجی خانه می‌گرفت درست‌تر است یا شیوه زندگی همکارتان که پابه‌پای شوهرش برای تامین مخارج خانه کار می‌کند و پول‌هایش را در حسابی مشترک با شوهرش نگه ‌می‌دارد. مهم این نیست که کدام یک از این شیوه‌ها را انتخاب می‌کنید، بلکه مهم این است که بتوانید به حرفی که امروز می‌‌زنید پایبند باشید. اگر شما پذیرفته‌اید که پابه‌پای همسرتان کار کنید و پایه‌های اقتصادی زندگی‌تان را بسازید، باید بدانید این فعالیت‌های‌تان لطف به او نیست بلکه وظیفه‌ای است که خودتان از ابتدا برای برعهده گرفتنش با او توافق کرده‌اید.


خط قرمز: اگر قبول کرده‌اید که از صفر شروع کنید و با کمک هم زندگی‌تان را بسازید، حق ندارید در میانه راه خسته شوید و پشت کسی که به شما تکیه کرده را خالی کنید. شاید راه پیش‌روی‌تان هموار نباشد اما همان راهی است که خودتان روز اول انتخابش کرده‌اید.

‌طولانی بودن عمر عشق‌

بند چهارم: یکی یه‌دونس پسر مامان!

میزان وابستگی شما به خانواده‌تان از دیگر موضوعات اساسی است که باید با همسر آینده خود در مورد آن صحبت کنید. اگر خط قرمز مادر شما برای ازدواج کردن‌تان این است که در یکی از طبقات خانه‌اش ساکن شوید و اگر شما هم به درست بودن این اصل باور دارید، باید خواستگارتان را در جریان این موضوع قرار دهید. گذشته از این اگر شرایط خاصی در روابط خانوادگی‌تان وجود دارد، باید همسر آینده‌تان را تاجایی که به او مربوط می‌شود از آن شرایط باخبر کنید.

درصورتی که قرار است به خانواده‌تان کمک مالی کنید یا اگر یکی از اعضای خانواده‌تان به مراقبت خاصی نیاز دارد و شما در این مراقبت سهم دارید، باید کسی که می‌خواهد زیر یک سقف با شما زندگی کند را در جریان موضوع بگذارید. البته نیازی نیست که برای همسر آینده‌تان همه راز‌های زندگی خانوادگی خود را فاش کنید و اگر موضوعی وجود دارد که گفتن یا نگفتنش تغییری در زندگی مشترک شما و رابطه‌ای که با همسرتان دارید ایجاد نمی‌کند، می‌توانید در موردش سکوت کنید.


خط قرمز: وعده واهی به همسر آینده‌تان ندهید و نگویید در آینده قرار است زندگی‌تان به شکلی تغییر مسیر دهد که خودتان هم می‌دانید عملی نیست.


بند پنجم: اگه خوبم، بدم، اینم که هستم!

حجاب کامل از نظر شما چه تعریفی دارد؟ مرز شما برای برقراری رابطه با دیگران چقدر شبیه مرز‌هایی است که خواستگارتان به آنها باور دارد؟ باور‌های مذهبی‌تان تا چه اندازه به باور‌های او نزدیک است و هر کدام از شما تا چه اندازه سنتی رفتار و زندگی می‌کنید؟ این موضوعات اساسی هم ازجمله اصولی هستند که پیش از ازدواج باید در موردشان با همسر آینده خود صحبت کنید و با این کار جلوی بسیاری از دعواهای بعد از ازدواج را بگیرید.


خط قرمز: به دنبال تغییر دادن شریک زندگی‌تان نباشید؛ او همانی است که امروز می‌بینید و اگر خود امروزش را نمی‌پسندید، به جای برنامه‌ریزی کردن برای تغییر دادن او همین امروز عقب بکشید و خوشبختی را در کنار فرد دیگری جست‌وجو کنید.


بند ششم: می‌خوام برم کوه...

تکلیف اهداف و آرزوهای‌تان را با خواستگارتان روشن کنید. آرزوی دکتر شدن دارید و می‌خواهید برای درس خواندن در یکی از دانشگاه‌های معتبر در کشوری دیگر اپلای کنید؟ شاید همسر آینده شما میلی به خروج از کشور حتی برای یکی، دو سال را هم نداشته باشد.

پس قبل از آنکه او را وارد زندگی‌تان بکنید، در این مورد با هم صحبت کنید. اگر قرار است در شهر دیگری کار کنید، اگر آرزوی وارد شدن به گروه سیاستمداران را دارید و برای رسیدن به این هدف برنامه‌ریزی کرده‌اید و حتی اگر اهل کوه‌پیمایی‌های چند روزه یا هر جمعه فوتبال بازی کردن با دوستان‌تان هستید، همسر آینده‌تان را از این اهداف و علایق باخبر کنید. شاید او دوست داشته باشد مرد زندگی‌اش هر صبح جمعه با خانواده صبحانه بخورد و اگر همین حالا سنگ‌های‌تان را با او وا نکنید، ممکن است از همان هفته بعد از عقد، هرجمعه را با اوقات تلخی بگذرانید.


خط قرمز: وقتی نامزدتان در مورد این اهداف، آرزو‌ها، عادت‌ها یا علایق با شما صحبت می‌کند، حرف‌هایش را جدی بگیرید. حتی اگر تصور کنید بعد از ازدواج مانع او برای رسیدن به این خواسته‌ها می‌شوید و بعد از عروسی هم به این هدف‌تان برسید، نمی‌توانید تاثیر منفی کور کردن علایق همسرتان را از زندگی مشترک خود پاک کنید.

Mahdi_turkoglu
۳۰تیر
 
چرا این همه غمزده ایم

از قدیم گفته اند «خنده بر هر درد بی درمان دواست». خنده یا شادی؟آیا این دو با هم تفاوتی هم دارند؟ رتبه شادی و نشاط در کشورمان از میان ۱۵۷ کشور دنیا، ۱۱۵ است. یعنی میتوان برعکسش را هم گفت که ما کشور غمگینی هستیم. مسلماً شاد بودن و شاد زیستن به شرایط زندگی بستگی دارد اما همه اش این نیست. بعضی چیزها ریشه های عمیق تر فرهنگی دارد.


اینها یک طرف، دعوت اجباری برخی رسانه ها و کارشناسان هم به خندیدن یک طرف. فرض کنید از نظر اقتصادی زیر فشار هستید و برای کرایه آخر ماه خانه مانده اید که چه کنید. همان موقع که توی فکر هستید گوینده خوشحال رادیو داد میزند « بخند...در هر شرایطی بخند. بخند که دنیا به رویت بخندد» لبخند تلخی می زنید و در دل می گویید: «خوشا به حال دل خجسته ات»


دکتر شیری میگوید:« مگر می شود افرادی که از نظر فکری و شخصیتی سالم باشند در هر شرایطی بخندند؟ قطعاً نخواهند خندید. اینگونه جملات اصلاً قابل فهم نیست. مگر اینکه بگوییم خندیدن یک جور تمرین است مثل تمرینات ورزشی.» این هم تفاوت خنده و شادی. بله می شود در هر شرایطی خندید اما گاهی خنده همان است که شاعر می گوید از گریه هم غم انگیزتر است.


شادی حسی ترکیبی است که از احساس امنیت مالی گرفته تا روابط عاطفی در آن جمع است. حاصل شرایطی پایدار که دکتر شیری اینگونه تعریفش میکند:

«اگر اصطلاح فرهنگ شادی را به صورت عرفی بپذیریم،واکنشی است که افراد نسبت به محیط اجتماعی خود دارند و اگر بخواهیم این حس خوشایند نسبت به محیط اجتماعی و فرهنگی اطراف آنها را مورد بررسی قرار دهیم باید به سراغ مکانیسم هایی برویم که این حس خوشایند را برای افراد به وجود آورده اند. منظور از مکانیسم همان شرایط است. شرایط و عواملی که افراد در آن زندگی میکنند. وقتی در تحلیل های روانشناختی و اجتماعی و همچنین مبحث مهم جامعه شناسی اوقات فراغت این مسأله را بررسی میکنیم معمولاً این حس خوشایند معلول شرایط پایدار است. بنابراین شادمانی که گاه در برخی پیامکها به صورت طنز یا جوک میبینیم که یک حس خوشایند لحظه ای هم دارند از یک شرایط پایدار سرچشمه نمی گیرند و معمولاً در یک شرایط غیر قابل پیش بینی اتفاق می افتند.


جامعه ما در حال گذار است و مؤلفه هایی مثل فرهنگ و اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر معمولاً شرایط باثباتی ندارند و مدام در حال تغییرند. وقتی تاریخ چند دهه اخیر ایران را مطالعه کنید می بینید با تغییر مدیریتها سلیقه های جدیدی اعمال می شود و از نظر حوزه فرهنگی که بحث اصلی ما هم هست شرایط با ثباتی نداریم و تاکنون نتوانسته ایم تعریف درستی از الگوهای فرهنگی در جامعه خود داشته باشیم و نتوانسته ایم درباره آداب و رسوم مان صحبت کنیم و از همه مهمتر اینکه نتوانسته ایم فاصله بین فرهنگ رسمی و غیر رسمی را به حداقل ممکن برسانیم.


شادی حسی ترکیبی از احساس امنیت مالی گرفته تا روابط عاطفی

منظور از فرهنگ رسمی فرهنگی است که از طریق رادیو و تلویزیون و وسایل ارتباط جمعی تولید و تبلیغ و ترویج می شود و منظور از فرهنگ غیر رسمی، آن روابط فرهنگی- اجتماعی و آداب و رسومی است که دور از چشم حکومتها در بین مردم وجود دارد. زمانیکه فاصله بین فرهنگ رسمی و غیر رسمی زیاد شود مردم به خودسانسوری روی می آورند و اینکه عقایدشان را همه جا مطرح نکنند. اینها باعث می شود افراد همیشه نگاه محتاطانه نسبت به پیرامونشان داشته باشند. در این شرایط شادمانی حالت سلبی پیدا میکند در این شرایط مردم بیشتر در ارتباط با وقایع پیش بینی نشده شاد میشوند. اتفاقی در جامعه می افتد و مردم در شبکه های اجتماعی درمورد آن جوک می سازند و شادمانی لحظه ای ایجاد میکنند.


در مورد برنامه شادی مثل خندوانه می پرسم و تأثیری که چنین برنامه هایی ممکن است در روحیه عمومی مردم داشته باشد. دکتر شیری میگوید:« این یک مسکن است. برنامه های شاد تلویزیونی خوبند و به مردم کمک میکند تا کمی عقده های درونی تخلیه شود ولی واقعیت این است که مسکن است. در کشور ما شکل گیری فرهنگ شادی خیلی زمانبر است چون مؤلفه های فرهنگی ناگهان ایجاد نمی شوند. مثلاً فرض کنید به لحاظ اجتماعی یک دوره انقباض فرهنگی داریم و همه چیز محدود می شود و در دوره بعد یکدفعه گشایش داریم. در دوره گشایش یک حس خوشایندی به آدم دست میدهد اما این واکنشی است به انقباض فرهنگی که قبلاً وجود داشته. اما در جوامعی که پایدار و با ثبات هستند در واقع یک ریتم تغییر مشخصی وجود دارد. به این صورت نیست که بگوییم از پس یک دوره بسته به دوره شادی رسیدیم.»


حال با این اوصاف رویکرد نهادهای رسمی نسبت به نهادینه شدن فرهنگ شادی در جامعه ایران چگونه بوده است؟ « ما خیلی سلیقه ای عمل کرده ایم. در بعضی موارد تصمیم گیری برایمان سخت است. مشکلی که در تصمیم گیری های حوزه فرهنگی داریم چندگانگی است که در رأس تصمیم گیری ها و تدوین استراژی های فرهنگی و سیاست گذاری های فرهنگی وجود دارد. مثلاً مجوزی به یک کنسرت داده میشود. در یک شهر این کنسرت برگزار می شود و در شهری دیگر برگزار نمی شود و در شهر دیگری برگزار می شود آخر هم به هم می ریزد.

Mahdi_turkoglu
۳۰تیر
 
۱۷ اقدام روزانه برای اینکه باهوش تر باشید

هوش قابل‌ رشد است و کارهای زیادی برای تقویت آن می‌توانید انجام دهید.


برای باهوش بودن به سه چیز نیاز دارید:

۱. آموزش دیدن برای فرایندهای فکری

۲. داشتن اطلاعات زیاد

۳. تمرکز کردن بر یک مشکل یا ایده


بعنوان مثال، توماس ادیسون به این دلیل می‌توانست روی لامپ برق فکر کند که:

۱. برای اینکه یک متفکر منطقی باشد آموزش دیده بود

۲. درمورد مهندسی برق چیزهای زیادی می‌دانست

۳. روی حل یک مشکل تمرکز کرده بود

Mahdi_turkoglu
۳۰تیر

ایده ساخت شهر عمودی در خاور میانه ایده ای متفاوت و جالب خواهد بود. یک شرکت ایتالیایی به نام «معماری لوکا گورکی» به تازگی از طرح بلندپروازانه خود برای ساخت یک آسمانخراش عظیم در خاورمیانه رونمایی کرده است.

 

این آسمانخراش، «شهر عمودی» نام دارد و بر روی بستر دریا قرار خواهد گرفت. گفته می شود ارتفاع این سازه 750 متر خواهد بود.

 

ایده ساخت شهر عمودی در خاور میانه + تصاویر

شهر عمودی

 

شهروندان می توانند از طریق راه آبی، خشکی و هوا به این ساختمان دسترسی پیدا کنند. قایق ها در نقاط مناسبی به آسمانخراش الحاق خواهند شد و یک فرودگاه نیز برای بالگردها در نظر گرفته شده است. همچنین، نوعی پل ویژه، امکان دسترسی عابران پیاده، خودروها و وسایل حمل و نقل عمومی به برج را فراهم می سازد.

 

در صورت ساخت، این آسمانخراش دارای واحدهای ماژولار با ارتفاع 72 و قطر کلی 155 متر خواهد بود.

 

آسمانخراش مزبور در فضایی به مساحت 800 هزار متر مربع ساخته خواهد شد و دارای آپارتمان، خانه های دوبلکس و ویلاهایی در اندازه های متعدد برای 2500 سکنه خود خواهد بود. باغ های عمومی بزرگ و نواحی سبز نیز در تمامی برج وجود خواهند داشت تا حس جامعه بودن را ارتقا دهند.

 

گفته می شود این آسمانخراش از لحاظ تامین انرژی خودکفا خواهد بود. شکل منحصر به فرد این برج، شبکه ای سه بعدی را خلق خواهد کرد و غشایی از شیشه های فتوولتائیک آن را احاطه می کنند.

 

این شیشه ها الکتریسیته لازم برای کل ساختمان را ارائه خواهند دارد و آسمانخراش را از لحاظ انرژی خودکفا خواهند کرد؛ همچنین انرژی مازاد این سازه را می توان به ساختمان های موجود در خشکی ارائه داد.

 

انتظار نمی رود طرح پیشنهادی این سازه به زودی عمل شود اما با متراکم شدن شهرها و کمبود فضای ساختمانی، ایده ساخت برج های مسکونی عظیم در آن سوی سواحل جالب به نظر می رسد.

 

ایده ساخت شهر عمودی در خاور میانه + تصاویر

ایده شهر عمودی

ایده ساخت شهر عمودی در خاور میانه + تصاویر

شهر عمودی در خاورمیانه

ایده ساخت شهر عمودی در خاور میانه + تصاویر

Mahdi_turkoglu
۲۵تیر


کاپیتان دوست داشتنی و محبوب رئالی ها، ایکر کاسیاس به زودی و طبق شایعات رئال مادرید را ترک خواهد کرد.

 

گروهی از هواداران رئال مادرید روز گذشته به جدایی احتمالی کاسیاس از رئال مادرید واکنش نشان دادند. یکی از جالب ترین ها حمایت ها مربوط به هواداری بود که طرح های عجیب و جالبی را برای خودروی خود انتخاب کرده بود.

 

طرح های دیدنی از کاسیاس بر روی خودروی یک هوادار + عکس

کاسیاس

Mahdi_turkoglu
۲۵تیر

حتما برای شما هم این سوال پیش آمده است که آدم های ثروتمند این همه سرمایه را از کجا می آورند و چگونه هر چه می گذرد سرمایه آنها بیشتر و بیشتر می شود.

 

اگر فساد مالی و رانت‌خواری را به کناری نهیم، معمولا و به شکل قانونی دو شیوه برای میلیونر شدن وجود دارد. یکی بهره گرفتن از مزایای آقازادگی و فوت “دلخراش” و “نابهنگام” پدری ثروتمند است و دیگری داشتن ایده و پشتکار.

 

نمونه اول میلیونر شدن برای ناپلئون هیل، نویسنده کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” جذاب نبوده. اما نمونه “افراد خودساخته” موضوع تحقیق و پژوهشی بوده که در کتاب یادشده منتشر شده است. کتابی که از زمان انتشار آن تا به امروز هفتاد میلیون از آن به فروش رسیده ست.

 

میلیونرها هم مثل سایر انسان‌ها “فردیت” خود را دارند. اما آیا می‌توان در بین آن‌ها نکات مشترکی هم یافت؟ مثل عادات مشابهی که الگوی زندگی‌شان باشد؟ اصولا این میلیونرها که به افراد خودساخته شهره‌اند، چگونه انسان‌هایی هستند و چه ویژگی‌هایی دارند؟

 

ناپلئون هیل برای پاسخ به این پرسش‌ها زندگی و کار و کارنامه ۵۰۰ میلیونر را زیر ذره‌بین برده است. خصوصیت بارز همه این افراد توانایی تصمیم‌گیری و عزمی جزم برای تحقق تصمیم‌های‌شان است.

 

میلیونرها شنوندگانی خوب!

 

یکی از ویژگی‌های میلیونرها توانایی فوق‌العاده آن‌ها در شنوایی است. آن‌ها شنوندگان بسیار خوبی هستند. به قول ناپلئون هیل راز اصلی مشترک در همه این میلیونرها را باید در این توانایی جست: گوش‌هایت را خوب تیز کن، چشم‌هایت را هم کاملا باز و دهن‌ات را ببند و بی‌خود حرف نزن!

 

مگر نه آنکه کسانی که خیلی حرف می‌زنند، عملا فرصت زیادی برای‌شان نمی‌ماند که دست به کاری دیگر بزنند؟ حال آنکه عمل مهم‌تر از کلام و حرف است و نتیجه بیش‌تری هم به بار می‌آورد. ریش‌سفیدان هم همواره گفته‌اند که خداوند به آدمی یک دهان داده و دو گوش و حکمت آن هم این بوده که انسان بیش‌تر بشنود تا حرف بزند.

 

نویسنده می‌گوید که حتما آدم باید درباره دست‌آوردهایش حرف بزنند و به جهانیان بگوید که چه کرده است. اما پسندیده آن است که اول کاری بکند و بعد درباره آن حرف بزند.

 

دیگر رازهای مشترک میلیونرها برای پولدار شدن

ناپلئون هیل سایر رازهای مشترک میلیونرها را این چنین دسته‌بندی کرده است:

 

هدف مالی خود را باید هر چه دقیق‌تر تعیین کنید

 

این که بیاییم و مدعی شویم که مایل به ثروتمند شدن هستیم، کفایت نمی‌کند. هدف مسیر را تعیین می‌کند و هر چه هدف دقیق‌تر تعیین شده باشد، مسیر روشن‌تر ترسیم خواهد شد.

 

در زندگی به هیچ کسی هیچ چیزی را به رایگان نمی‌دهند

 

بدیهی است که برای رسیدن به هدف تعیین‌شده باید از خود مایه گذاشت. باید برای خودتان روشن کنید که برای رسیدن به هدف خود حاضر به چه کاری هستید؟ به سخن دیگر حاضرید از چه چیزهایی در زندگی بگذرید. تنها تلاش و پیگیری شماست که دست آخر رسیدن به هدف را می‌تواند ممکن سازد.

 

برای رسیدن به هدفی که تعیین کرده‌اید، حتما زمان مشخص کنید

 

مثلا بگویید که کی می‌خواهید به این هدف دست یابید. عدم تعیین زمان عملا باعث آن می‌شود که زمان تحقق هدف‌تان به آینده نامشخص موکول شود و عملا هرگز به آن دست نیابید.

 

برنامه ای روشن برای این دوره تنظیم کنید

 

حال که هدف و زمان تحقق آن را تعیین کردید، می‌باید برنامه‌ای روشن برای این دوره تنظیم کنید و مسیر را ترسیم کنید. و مهم‌تر اینکه پس از تنظیم برنامه، بدون فوت وقت دست به کار شوید. هیچ چیز بدتر از آن نیست که آدمی برنامه را برای کشوی میز کارش تنظیم کند! مهم این است که برنامه‌ را دقیق به روی کاغذ بیاورید. برنامه‌ای ثبت‌شده در اوهام و تخیل به همان شکل که تنظیم می‌شود، نقض خواهد شد. همه چیز را بنویسید. از همه کارهایی که حاضرید برای رسیدن به هدف انجام دهید و گام‌های برنامه‌ای را که برای رسیدن به هدف تعیین کرده‌اید، دقیق و روشن ثبت کنید.

 

روزی دو بار این برنامه را با صدای بلند بخوانید

 

یک بار صبح‌ها پس از بیدار شدن و یک بار شامگاهان و پیش از رفتن به بستر. خواندن برنامه در صبح‌ها یادآور گام‌ها و اقداماتی است که برای خود تعیین کرده‌اید و شب‌‌ها جمع‌بست همه آن چیزهایی است که در طول روز به دست آورده‌اید.

 

و فراتر از این توصیه‌ها، ناپلئون هیل نکات مشترک دیگری در شیوه و نوع زندگی میلیونرها را تشخیص می‌دهد. مثلا اینکه همه آن‌ها صبح‌ها خیلی زود از خواب بیدار می‌شوند، مرتب و مستمر ورزش می‌کنند، آماده آموختن هستند و برای این کار وقت کافی در نظر می‌گیرند و به گونه‌ای منظم و مستمر با همفکران خود نشست و برخاست دارند و از کمی وقت نمی‌نالند.

Mahdi_turkoglu
۲۵تیر

ماسک های بسیار زیبا و خلاقانه حیوانی که با تکه های کوچک کاغذ ساخته شده اند.

 

هنرمند خلاق املی هایپولایت طراح جوان این ماسک های حیوانات را با استفاده از صد ها تکه کاغذ کوچک طراحی کرده است. او می گوید که من طبیعت را دوست دارم و برای طراحی هایم بیشتر از حیوانات و زیستگاه طبیعی آن ها الهام می گیرم.

 

ماسک های حیوانی زیبا با تکه های کوچک کاغذ

Mahdi_turkoglu
۲۰تیر

مردانی که ریش زیادی دارند از این به بعد می توانند با این اختراع جالب به راحتی از شنا کردن لذت ببرند.

 

کلاه شنا نوآورانه طراحی شده توسط ویرجین قطار برای شناگرانی است که دارای ریش هستند و نمیخواهند ریش خود را از دست بدهند چون ریش در آب ممکن است از سرعت شناگران بکاهد. این کلاه به آنان کمک میکند که آنها به حداکثر سرعت برای شناگری برسند در واقع این کلاه با ظاهری شیک طراحی شده تا استایل و ژست شناگران را بر هم نزند.

 

کلاه عجیب شنا برای ریشو ها

کلاه شنا افراد ریشو

کلاه عجیب شنا برای ریشو ها

کلاه مخصوص افراد ریش دار

کلاه عجیب شنا برای ریشو ها

 

Mahdi_turkoglu