پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

پروفسورها

هر چی را که دوست داشته باشید می توانید در اینجا پیدا کنید

مرگ به‌همگی ما لبخند می‌زند، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که لبخندش را با لبخند پاسخ گوییم. "اورلیوس"

طبقه بندی موضوعی

۱۰۷ مطلب با موضوع «پزشکی» ثبت شده است

۱۶تیر

«زندگی با آدم خشمگین و عصبانی مثل این است که همیشه نزدیک یک کوه آتشفشان فعال باشید. همیشه چیزی وجود دارد که او را عصبانی کند و خشم‌اش را نثارتان کند.» این توصیف زنی است که سال‌ها با مردی عصبانی و همیشه خشمگین زندگی کرده است. خشم مهار نشده به نظر شباهت زیادی به آتش‌فشان دارد چون قدرت تخریب‌اش زیاد است اما این فقط یک شباهت ظاهری است چون در حالی که این خشم وجود دارد اما شما می‌توانید برای آن کاری انجام بدهید.

 

ابتدا از مهارت‌های کنترل و مدیریت خشم استفاده می‌کنید و در بدترین شرایط رابطه را ترک خواهید کرد. قدرت انتخاب، اراده و آزادی عمل باعث می‌شود بتوانید خیلی چیزها را در این رابطه تغییر بدهید حتی اگر این تغییر چیزی ناامیدکننده مثل ترک زندگی زناشویی باشد. ‏

 

مهم این است که دنبال راه‌‌حل مناسبی باشید که به کار هردوی شما بیاید در این صورت می‌توانید خیلی چیزها را تغییر بدهید. این تغییرات در هر صورت مثبت خواهند بود و زمینه‌ای هستند برای یک رابطه بدون ترس و وحشت از کسی که خشم و عصبانیتش نگرانتان می‌کند. ‏

 

یکی از چیزهایی که رابطه و ذهنیت شما را درباره همسرتان خراب می‌کند احساس ترس است. خشم از ناتوانی و قدرت کم ایجاد می‌شود. وقتی یکی نفر در کنترل و مدیریت یک شرایط احساس ناتوانی می‌کند خشمگین می‌شود. خشم آدم‌ها بیشتر از اینکه شبیه خشم و غرش یک شیر باشد؛ گریه یک بچه نوزاد است. ‏

 

خیلی وقت‌ها خشم یک عادت ناشی از کم تحملی و ناسازگاری با شرایط پیچیده است. این که همسرتان آدم کم تحملی است گناه و اشتباه شما نیست. شما مسئولیتی درباره رفتار و ناراحتی‌هایش ندارید چون اصلا این مساله مربوط به شما نیست. خشم همسرتان می‌تواند یک نوع خشونت به حساب بیاید اگر شما را بترساند، نگرانتان کند و دیگران بدون هیچ دلیلی شما را مقصر آن بدانند. خیلی وقت‌ها شاید دیگران به شما توصیه کنند «حالا تو رفتاری نکن که اون عصبانی بشه» یا «تو محیط رو آروم نگه دار» این توصیه‌ها دوستانه نیستند چون حق شما را در رابطه نادیده می‌گیرند و بی‌جهت از وضعیتی عادی که نباید از آن بترسید یا وحشت کنید برحذر می‌دارند. ‏

 

خیلی‌ها فکر می‌کنند باید خشم دیگران را کنترل کنند. اما این وظیفه‌ای تعریف نشده است. شما قرار نیست همسرتان را تغییر بدهید چون چنین توانایی‌ای ندارید. تنها کاری که از شما برمی‌آید این است که یاد بگیرید واکنش به جا و به موقع و درستی نشان بدهید. اگر نمی‌توانید جلوی خشم و عصبانیت او را بگیرید لااقل کاری کنید تا در آتش این خشم نسوزید. ‏

 

یادتان باشد‏
خشم و عصبانیت و تخلیه احساسات بر دیگری یک نوع خشونت است هرچند که فرد دیگر آزار از رفتارش احساس شرمندگی کند. مرد یا زن هر دو می‌توانند به یک اندازه شریک رابطه را با خشم غیر قابل کنترل خود آزار بدهند اما با توجه به کلیشه‌ها و باورهایی که مردها را نیرومند و صاحب قدرت شیر نشان می‌دهد معمولاً مردها پرخاشگری بیشتری نشان می‌دهند. هر چقدر هم این یک باور عرفی اشتباه رایج باشد بازهم نشان‌دهنده ضعف است. می‌گویند سگ قوی هرگز پارس نمی‌کند و آدم قوی و قابل قبول کمتر اسیر خشم و عصبانیت می‌شود. ‏

 

واکنش مناسب چیست؟
‏ـ رفتار خوشایند داروی خشم و عصبانیت است. به جای اینکه بترسید و وحشت کنید یا یک گوشه قایم شوید و مراقب رفتارتان باشید تا بهانه به دست همسرتان ندهید سعی کنید با خوش برخوردی و مهربانی شرایط عصبانیت را تغییر بدهید. در واقع شما باید خوراک این خشم را بگیرید و برایش جایگزین داشته باشید. سکوت نکنید و با توجه به شرایط موقعیت را به چیزی خوشایند تغییر بدهید. ‏

 

ـ خشم و عصبانیت یک رفتار تهدید‌آمیز اما موقتی است. گاهی هم لازم است او خشمگین باشد اما برای خودش. شما نباید توجه زیادی به این خشم نشان بدهید. حتی اگر او برای چند روز متوالی هم از چیزی عصبانی باشد خودش باید با آن کنار بیاید مگر اینکه از شما بخواهد تا راهی برای خروج از این موقعیت نشانش بدهید. به جز این اگر از او و واکنش‌هایش می‌ترسید بهتر است توجهی به آن نشان ندهید. ‏

 

ـ این خشم بالاخره فرو می‌نشیند. حالا بهترین موقع برای حرف زدن درباره آن است. شما این حق را دارید از همسرتان بپرسید چرا نمی‌تواند افسار احساسش را دست بگیرد و اینقدر سریع از کوره در می‌رود. خیلی خوب است که در شرایط عادی روش‌های کنترل خشم را با هم تمرین کنید و درباره‌اش حرف بزنید. ‏

 

ـ اشتباه شما این است که حد و مرز‌هایتان را در زندگی مشترکتان مشخص نکرده اید. هرگز به همسرتان نگفته‌اید که تحمل چه چیزهایی را دارید و تا کجا می‌توانید یک رفتار را تاب بیاورید. به جای اینکه با آزارهای همسرتان سازگار و هماهنگ شوید محدودیت‌های رفتاری لازم را ایجاد کنید. ‏

 

ـ همانقدر که سکوت، ترس و یا تحمل اشتباه است واکنش پرخاشگرانه نیز بد است. شاید در موقع خشم همسرتان حرف‌های زننده و بدی بزند و یا بخواهد به سوی شما حمله ور شود حتی در این شرایط هم نباید واکنش مشابه نشان بدهید. اگر می‌توانید موقعیت را ترک کنید و یا آرامشتان را حفظ کنید. بعد از اینکه این خشم گذر کرد درباره اتفاقی که افتاده است حرف بزنید. گفتگوی شما نباید از روی ضعف یا ترس باشد. درباره احساس توهین و تاثیر رفتار بد همسرتان روی رابطه حرف بزنید و مشخص کنید که تا چه زمانی حاضر هستید به همسرتان مهلت تغییر رفتار را بدهید. ‏

 

ـ حواستان باشد که آدم‌ها می‌توانند باعث خشم و عصبانیت یکدیگر بشوند. اگر شما کاری می‌کنید که باعث خشم و عصبانیت همسرتان می‌شود باید مسئولیت رفتارتان را بپذیرید. البته این به معنای این نیست که وقتی عصبانی می‌شویم باید افسار گسیخته رفتار کنیم اما اگر شرایط ناراحتی دیگران را فراهم می‌کنیم در هر صورت مسئول آن هستیم. اگر منشا عصبانیت ربطی به شما ندارد دلایل دیگر آن را جستجو کنید. چیزی که همسرتان را عصبی می‌کند پیدا کنید و با هم به دنبال راه‌حلی برای آن باشید. ‏

 

ـ اگر خودتان آدم مهربان و صبوری باشید می‌توانید به همسرتان یاد بدهید با کمی مهربانی و بالا بردن تحمل می‌تواند نتایج بهتری بگیرد. بردباری اکسیر ادامه رابطه است و فقط در این شرایط می‌تواند چیزی را برای خودش حفظ کند.

 

ـ در نهایت اگر راهی برای رابطه سالم با کسی که بلد نیست خشم و عصبانیت‌اش را مهار کند پیدا نمی‌کنید؛ شاید مجبور باشید تصمیم جدی‌تر و سخت تری برای زندگی‌تان بگیرید. اگر خشم همسرتان سلامت روانی و جسمی شما یا فرزندانتان را تهدید می‌کند این خشم دیگر یک غلیان ساده احساسات نیست و دیگرآزاری و خشونت عنوان مناسب‌تری برای آن است. اگر قرار است همسرتان افسار احساسش را به دست نگیرد و هر موقع که عصبانی شد شما و دیگران را بترساند, یا چیزی را به سمت شما نشانه بگیرد و یا آماج توهین و تحقیر قرار بدهد ادامه این رابطه در حالی که همسرتان تلاشی برای بهبود خودش نمی‌کند خوشایند، درست و منطقی نخواهد بود. ‏

 

 

تهیه و تنظیم : مجله تکناز

Mahdi_turkoglu
۰۵تیر
 
وسواس، یک بیماری روحی خانمان برانداز

وقتی با کلمه وسواس مواجه می‌شویم شاید همه ما خیلی زود به فکر فردی بیفتیم که مدام در حال شست‌وشوست، البته تکرار شست‌وشو نوعی وسواس محسوب می‌شود ولی مبحث وسواس فقط به این مقوله خلاصه نمی‌شود و اختلال وسواسی چند نوع دارد. وسواس بیماری مزاحم و مختل‌کننده زندگی فرد و اطرافیان اوست. در این مطلب به انواع وسواس و راه‌های درمانی آن اشاره خواهیم کرد.


دکتر خدایی، روانپزشک نوشت: قبل از ورود به بحث اختلال وسواسی، دو مورد را باید از هم جدا کرد. دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می‌شوند.

اختلال شخصیت وسواسی

این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطاف‌ناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیه‌بین هستند. آنها در تصمیم‌گیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمی‌گذارند و همیشه سعی می‌کنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابه‌جایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیم‌گیری برای ازدواج و... انعطاف‌ناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد. معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسان‌های نچسب و خشک شناسایی می‌شوند، حتی بسختی دوست پیدا می‌کنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستی‌هایشان پایدار خواهد بود.

وسواس اجباری

از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواسی جبری یاد می‌کنند. چون این اختلال به گونه‌ای است که فرد افکار و اعمالی را به طور تکراری انجام می‌دهد و با این‌ که فرد خودش نیز می‌داند که رفتار‌ها و کارهایش تکراری است، ولی یک حس درونی اجباری به او می‌گوید که حتما باید این کار را انجام دهد، هر چند بر خلاف میل باطنی او باشد( البته گاهی هم میل باطنی در انجام کار تکراری وجود دارد). در ذهن این افراد مدام دستوری صادر می‌شود.


وسواس را می‌توان در چند نوع فکری، عملی یا فکری ـ عملی تقسیم کرد.

وسواس فکری: در این وسواس افکار مزاحم و تکرارشونده در ذهن وجود دارد. گاهی فرد حتی تلاش می‌کند چنین فکرهایی را از ذهنش بیرون کند، ولی باوجود تلاشش موفق نمی‌شود. افکار وسواسی در انسان‌ها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، بخصوص که وقتی افکار حالت تقدس به خود می‌گیرند، اما افکار وسواسی متنوع‌ هستند. گاهی این افکار وسواسی آسیب به دیگران را شامل می‌شود. مثلا فرد چاقویی به دست دارد و در ذهنش این فکر به وجود می آید که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه خواهد شد. البته این کار را نمی‌کند ولی نحوه تفکرش باعث آزار او می‌شود. همچنین افکار وسواسی جنسی نیز در ذهن بعضی افراد وجود دارد که در آن فرد بیمار در ذهن تصور می‌کند با فردی تماس جنسی برقرار می‌کند. افکار وسواسی خرافه نیز نوع دیگری از وسواس فکری است، به این صورت که اگر مثلا سه قدم جلو یا عقب نگذارم اتفاق ناگواری ممکن است برای خانواده‌ام بیفتد؛ افکار بی‌پایه و اساسی که به هیچ‌وجه سندیت ندارد. یا موقعی که فلان لباس را به تن داشتم تصادف رخ داد و اگر باز هم این لباس را بپوشم تصادف دیگری اتفاق خواهد افتاد.

شایع‌ترین نوع وسواس عملی در فرهنگ ما نوع شست‌وشوست

اعمال وسواسی: وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام می‌دهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. این بیماران خود را مکلف و موظف به انجام کاری می‌کنند. مثلا اعمال وسواسی مذهبی انجام می‌دهند تا جهنم نروند. اعمال وسواسی هم تقسیم‌بندی دارد که شایع‌ترین نوع آن در فرهنگ ما نوع شست‌وشوست. وسواس شست‌وشو را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد. بعضی از افراد ذاتا انسان‌های منضبط و تمیزی هستند و این مشکل محسوب نمی‌شود، اما افرادی که وسواس شست‌وشو دارند، عملکردشان در زندگی داخلی و جامعه دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نسبت به کارهای او اعتراض می‌کنند. مثلا فرد خود را موظف می‌داند که حتما 10 بار لباسی را بشوید یا چند ساعت زیر دوش حمام بماند تا کاملا تمیز شود. (افراد دارای وسواس شست‌وشو معمولا عددی را برای تکرار عملشان دارند.) متاسفانه گاهی به وسواس شست‌وشو هم رنگ و لعاب مذهبی می‌بخشند. خوب است بدانیم آیه‌ای در قرآن وجود دارد که تاکید می‌کند «از شر وسواس به خدا پناه ببریم.»


وسواس قرینه‌گی نیز نوع دیگری است که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانه‌ای داشته باشد همه کتاب‌ها باید به طور میلی‌متری کنار هم قرار گیرند و ساعت‌ها برای این کار وقت صرف می‌کنند و اگر به کمد لباس آنها نگاه کنیم بندرت بتوان چنین چینش را در بوتیک لباسی پیدا کرد.


وسواس کنترل‌کردن نیز وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترل‌گر است. در را قفل می‌کند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود. شیر گاز را بسته‌ ولی چندین بار به آشپزخانه بر می‌گردد تا شیر گاز را کنترل کند.


اما وسواس‌های عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمان‌های متعدد یا یادداشت کردن پلاک‌های ماشین در ذهن، وسواس در خرید (این افراد وسایلی را به شکل افراطی خریداری می‌کنند که شاید حتی نیازی هم به آن نداشته باشند و معمولا بعد از خرید از این کار خود پشیمان می‌شوند). وسواس کندن مو (تنش برای کندن موی سر یا موی صورت)، وسواس قمار، وسواس آتش‌افروزی و...

علت‌شناسی وسواس

همان‌طور که گفته شد وقتی از یک فکر یا عملی به عنوان وسواس یاد می‌شود که فرد باعث اختلال در زندگی خود و دیگران شود بنابراین درمان این افراد ضرورت پیدا می‌کند. همچنین باید گفت احتمال ابتلای افراد وسواسی به افسردگی و حتی اقدام به خودکشی وجود دارد. محققان علت‌های زیادی را برای این بیماری برشمرده‌اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پررنگ است. عوامل دیگر مانند عوامل تربیتی، رفتاری و اجتماعی نیز می‌تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.

درمان وسواس

وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان‌های جدیدی به نام موج سوم روان‌درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک‌درمانی شود.

 
Mahdi_turkoglu
۰۳تیر
چگونه می‌توانیم تغییر افکار دهیم؟

به نظر می‌رسد افراد مختلف در یک موقعیت مشابه، به طرز متفاوتی رفتار کرده، احساس متفاوتی داشته و افکار آن ها متفاوت است. آیا می‌توان گفت که علّت رفتار هر فردی نوع احساس اوست؟ پس برای تغییر افکار افراد، باید احساس آنها را نیز تغییر دهیم.

از سوی دیگر، مشخص شد که طرز فکر افراد نیز تعیین‌کنندة احساس آنهاست. پس بهترین راه برای تغییر احساس (و در نتیجه رفتار) کسی، تغییر افکار اوست. ولی این‌جا یک سؤال مطرح می‌شود:

چگونه می‌توانیم تغییر افکار دهیم؟


گام اول : افکار منفی خودآیند را شناسایی کنید

نخستین گام در تغییر افکار، شناختن آنهاست. اینجا اصطلاح افکار منفی خودآیند به‌کار می‌رود. این افکار منفیهستند، چون احساس بدی در فرد ایجاد می‌کنند و خودآیند می‌باشند چون بدون این‌که بخواهیم به سراغ‌مان می‌آیند.

گام دوم : خطاهای شناختی خود را بررسی کنید

به این جمله‌ها توجه کنید: "حالا آنها فکر می‌کنند که من آدم پرمدّعایی هستم"؛ "حتماً از من بدشان آمده"؛ "از دست من رنجیده است"؛ "سر و وضع من به نظرش خنده‌دار است"؛ "حتماً عصبانی است"؛ "دلش نمی‌خواهد کسی متوجه شود".


آیا شما تا به حال از این جملات استفاده نکرده‌اید؟ به نظر می‌رسد در تمام این موارد داریم ذهن دیگران را می‌خوانیم یا سعی می‌کنیم افکار، احساسات یا عقاید دیگران را حدس بزنیم و از سویی به حدس خود اعتقاد کامل داریم.

ولی آیا ما واقعاً توانایی خواندن یا تغییر افکار دیگران را داریم؟ مسلماً پاسخ منفی است. یا در مثال زیر: "همه زندگی‌ام پر از شکست است"؛ "هیچ‌وقت نتوانسته‌ام کاری را درست انجام دهم"؛ "اصلا نمی توانم" " من همسر خوبی نیستم"؛ "اصلاً بلد نیستم".


آیا تمام مواردی که گفته شده، کاملاً درست است؟ مثلاً آیا این فرد واقعاً نتوانسته حتّی یک کار را درست انجام دهد؟ مسلماً این‌طور نیست و در مثال‌های گفته شده حتماً مواردی از موفقیت، درست انجام دادن کارها یا بلد بودن وجود دارد. به‌نظر می‌رسد در این موارد به نکات مثبت توجهی نشده است شاید بهتر باشد این فرد تغییر افکار دهد.


اما چرا گاهی این‌طور فکر می‌کنیم؟ آیا این افکار منفی نیست؟ گاهی تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذهن ما تحریف می‌شود. این تحریف‌ها که "خطاها یا تحریف‌های شناختی" نامیده می‌شوند، به اَشکال گوناگونی ظاهر می‌شوند. مثال‌های بالا دو نمونه از این خطاها هستند.

اولین مورد، "ذهن‌خوانی" و دومی "بی‌توجهی به امر مثبت" نامیده می‌شوند. در ذهن‌خوانی، فرد تلاش می‌کند افکار، احساسات و تمایلات دیگران را حدس بزند یا باعث تغییر افکار آنان شود. بی‌توجهی به امر مثبت نشان می‌دهد که فقط موارد منفی در نظر گرفته شده و فرد توجهی به موارد مثبت نمی‌کند.


یکی دیگر از خطاهای شناختی "تغییر افکار" است. این خطای شناختی گویای این است که اگر فرد به کامل‌ترین و بالاترین سطح موردنظر خود نرسد، گویی هیچ مؤفقیتی به دست نیاورده است.

برای مثال، دانشجویی برای یک امتحان تلاش زیادی کرده و نمره‌اش نسبت به امتحان قبلی خیلی بیشتر می‌شود، ولی به حدّ ایده‌ال خود نمی‌رسد. وی فکر می‌کند: "تلاش‌هایم هیچ فایده‌ای نداشته و هیچ چیز نسبت به سابق تغییری نکرده است ایا این افکار منفی نیست؟


حال اگر این دانشجو فکر کند که "من آدم شکست‌خورده‌ای هستم و تمام تلاش‌ها و تمام زندگی‌ام بی‌حاصل بوده!" می‌توان از خطای شناختی دیگری به نام "تعمیم مبالغه‌آمیز" نام برد.


"فیلتر ذهنی" باعث می‌شود که فرد بخشی از واقعیت‌ها را ندیده و فقط به واقعیت‌های محدودی توجه کند.

برای مثال، وقتی کسی می‌گوید "هیچ‌کس مرا دوست ندارد، "من آدم بی‌مصرفی هستم و به دردی نمی‌خورم" یا "هر وقت با کسی دوست شده‌ام، نتوانسته‌ام دوستی‌ام را حفظ کنم" درواقع نمی تواند هیچ موردی را که خلاف این افکار منفی را نشان دهد به یاد بیاورد.

مثلاً این که مادرش به او خیلی علاقه دارد یا دوستانی دارد که با او تماس می‌گیرند، یا این‌که او تنها کسی است که جزوه‌هایش در کلاس دست به دست می‌گردد.


گاهی‌اوقات افکار ما بیشتر در مورد آینده است. ولی آن‌چه را که برای آینده پیش‌بینی می‌کنیم، بیشتر منفی است. مثلاً "حتماً امتحانم را خراب خواهم کرد"، "مطمئنم که به حرفم گوش نخواهد کرد"، "بلیط پیدا نخواهم کرد" تغییر افکار در این نوع افراد واجب است.

به نظر نمی‌رسد چنین پیش‌بینی‌هایی در مورد آینده کاملاً درست باشند، به‌خصوص اگر تا این حد یک‌طرفه باشند. این خطای شناختی "پیش‌گویی" نامیده می‌شود.


گاهی‌اوقات افکار ما اغراق‌آمیز هستند و به‌نظر می‌رسد که موضوع را خیلی بزرگ می‌کنیم. از این خطا با نام "درشت‌نمایی" یاد می‌شود. مثلاً "آبرویم رفت"، "افتضاح شد"، "تمام زندگی‌ام خراب شد".


"استدلال احساسی" زمانی است که ما بدون دلیل کافی و صرفاً به علّت احساسی که داریم قضاوت می‌کنیم و ممکن است تغییر افکار دهیم. مثلاً فردی که اضطراب دارد می‌گوید: "نگران هستم، پس حتماً قرار است اتفاق بدی بیافتد".


برخی افراد بایدها و نبایدهای زیادی را برای خود و دیگران به‌کار می‌برند. هرچند وجود این بایدها و نبایدها تا حدّی انگیزه ایجاد می‌کند و باعث تغییر افکار می شود، ولی نمی‌تواند چیزی را تضمین کند. مثلاً گفتن این‌که "باید نمرة خوبی بگیرم"، یا "نباید این حرف را می‌زد" نمی‌تواند تضمین‌کننده این باشد که آن فرد واقعاً نمره خوبی بگیرد.

بلکه تنها اثری که ایجاد می‌کند این است که اگر فرد نمرة خوبی نگیرد، خود را سرزنش کند یا به علّت حرفی که دیگری زده شدیداً عصبانی باشد. این خطا، "بایدها" نام دارد.


افراد غمگین تمایل زیادی دارند که نام‌ها و القابی را به خود دهند که این یکی از افکار منفی است. آن‌ها خود را تنبل، بی‌عرضه، خنگ و نظایر آن می‌نامند. ما بسیاری اوقات حتّی دیگران را نیز به همین نام‌ها و خصوصیات ملقب می‌کنیم یا حادثه‌ای را بدبختی می‌نامیم. این خطای شناختی "برچسب‌زدن" نام دارد.


بسیاری از افراد خود را مسئول وقایع و حوادث منفی می‌دانند. آنها هر رویداد منفی را به خود نسبت داده و به خاطر آن خود را سرزنش می‌کنند که این افراد نیاز به تغییر افکار دارند. مثلاً ممکن است خود را مسئول شکست دوستشان در امتحان بدانند، چون معتقدند باید به اتفاق او درس می‌خواندند تا او هم یاد بگیرد.

یا اگر رابطه‌شان با دوستی به هم خورده تمام تقصیرها را خود به‌عهده می‌گیرند. این خطا را "شخصی‌سازی" می‌نامند.

شناخت خطاهای شناختی موجود در تغییر افکار کمک زیادی در تغییر آنها می‌کند.

گام سوم : دلایل و شواهد تغییر افکار را بررسی کنید

علاوه بر بررسی تغییر افکار خطاهای شناختی، راه‌های دیگری نیز برای مقابله با افکار منفی وجود دارد. مثلاً می‌توانید دلایل و شواهدی را که بر له و علیه فکر شما وجود دارد بررسی کنید و آنها را از خود بپرسید.

گام چهارم : سحر و جادو را مشاهد می کنید

اگر شما سه وظیفه اول ار انجام دهید سحر و جادو اتفاق خواهد افتاد. اگر اعتقاد داشته باشید که می توانید سه مرحله اول ار انجام دهید ، جادوی تغییر افکار را مشاهده می کنید.

به زودی افکار منفی در مورد همه چیز از ذهن شما پاک می شود.


علاوه بر این سه گام روش‌های دیگری نیز برای کمک به تغییر افکار وجود دارد. با توجه به این‌که سایر روش‌ها تخصصی‌تر بوده و احتیاج بیشتری به کار با یک متخصص دارد از ذکر آنها در این متن خودداری می‌شود.

علاوه بر موارد تغییر افکار که گفته شد، توصیه‌هایی نیز وجود دارد که رعایت آن‌ها به افراد کمک می‌کند بر حالت غمگینی خود مسلط شده و روحیة بهتری پیدا کنند.در این قسمت برخی از این توصیه‌ها را خواهید دید.

‌مقابله با افکار منفی,جادوی تغییر فکر,احساس و افکار


برای تغییر افکار افراد، باید احساس آنها را نیز تغییر دهیم

توصیه‌هایی که به شما کمک می‌کند حالتان بهتر شود:

_ سعی کنید هر روز سر ساعت خاصی از خواب بیدار شوید. حتّی اگر دلتان نخواهد، به محض بیدار شدن، از رختخواب بیرون بیایید.


_ وقتی حوصله ندارید شاید خوشتان نیاید با دیگران صحبت کنید، ولی بهتر است بدانید در چنین شرایطی حرف زدن با دیگران می‌‌تواند به تغییر افکار شما کمک کند. با کسی که دوست دارید و در مورد موضوعی که دوست دارید، صحبت کنید.


_ وقتی دلتان گرفته سعی کنید در زندگی و افکار خود تغییرات کوچکی ایجاد کنید. چیدمان اتاقتان را تغییر دهید، لباس‌های خود را عوض کنید، موهایتان را کوتاه کنید، اگر دارید به جایی می‌‌روید، از مسیر دیگری بروید.


_ به یک دوست یا فرد مورد علاقه تلفن کنید. به دیدن یکی از آشنایان قدیمی بروید.

_ سعی کنید حالت چهره خود را تغییر دهید. پژوهش‌گران نشان داده‌اند که حالت صورت شما می‌‌تواند باعث تغییر افکار شما شود. پس لبخند بزنید و اگر بی‌اختیار اخم کرده‌اید، سعی کنید اخم‌هایتان را باز کنید.


_ زمانی که حالتان خوب است، فهرستی از آن‌چه که شما را خوشحال می‌‌کند تهیه کنید. همچنین فهرست دیگری از افرادی که دیدن و حرف زدن با آن‌ها برایتان لذّت‌بخش است، درست کنید. در هنگام ناراحتی به این فهرست‌ها مراجعه کرده و مواردی را که می‌‌توانید انجام دهید تا افکار منفی از شما دور شود.


_ سعی کنید علّت افسردگی خود را پیدا کرده و به خود یادآوری کنید که با از بین رفتن این علّت حال شما نیز بهتر خواهد شد.


_ فهرستی از خصوصیات مثبت و توانایی‌های خود و فهرست دیگری از مؤفقیت‌های خود تهیه کنید. حتّی موارد کوچک را نیز در این فهرست بنویسید. می‌‌توانید از نزدیکان خود در این مورد کمک بگیرید. هر وقت احساس بی‌ارزشی و ناراحتی می‌‌کنید، این فهرست را مرور کنید نا تغییر افکار در شما رخ دهد.


_ هر بار کاری را خوب انجام می‌‌دهید یا هر وقت که حالتان خیلی خوب است، احساس و افکار خود را یادداشت کنید. مرور این نوشته‌ها در زمان‌هایی که احساس خوبی ندارید، به شما نشان می‌‌دهد که این حال بد شما پایدار نبوده و مدتی بعد احساس بهتری خواهید داشت.


_ سرگرمی‌هایی برای خود پیدا کنید. منظور از سرگرمی، کارهایی است که صرفاً برای لذّت بردن انجام می‌‌دهید.


_ از نرمش و ورزش غفلت نکنید. هر کاری که شامل فعالیت و تحرّک جسمانی باشد، حالتان را بهتر خواهد کرد. اگر هنگام پیاده‌روی افکار منفی به شما هجوم می‌‌آورد، به ورزش دیگری بپردازید. نرمش و ورزش‌های موسوم به ایروبیک (ورزش‌های هوازی) و شنا بسیار مفید می‌‌باشند.


_ در کارهای داوطلبانه و خیریه شرکت کنید.

_ اعتقادات مذهبی خود را تقویت کرده و به خدا توکل کنید.

_ بپذیرید که هر فرد توانایی‌ها و خصوصیات متفاوتی دارد. روی خصوصیات خاص خود تأکید کنید.


_ اهداف واقع‌بینانه‌ای داشته باشید. اهداف سخت و مشکل برای خود تعیین نکنید و مسئولیت بیش از حدّی را به دوش نگیرید. از خود انتظار زیادی نداشته باشید. هر روز یک هدف کوچک برای خود تعیین کنید و سعی کنید به آن برسید.

به یاد داشته باشید که افسردگی انرژی و انگیزة ما را کاهش می‌‌دهد و باعث ایجاد افکار منفی می شود. انجام حتّی یک کار کوچک در روز به شما کمک می‌کند احساس بهتری راجع به خود داشته باشید.


_ برای هر روز خود کارهای لذّت‌بخشی، هر چند کوچک، تعیین کنید.

_ به خود اجازه دهید که احساساتتان را عملی کنید، ولی به‌شیوه‌ای مناسب. اگر احتیاج به گریه دارید، گریه کنید.اگر عصبانی هستید، راه مناسبی برای ابراز خشم خود پیدا کنید.


_ دقت کنید دورة غمگینی شما با چه علایمی شروع می‌‌شود (خواب زیاد، از کوره در رفتن، و...). وجود این علایم را به‌عنوان یک هشدار در نظر گرفته و کمک به خود را شروع کنید که یکی از مهم ترین راه های کمک به خود تغییر افکار است.


_ خودگویی‌های منفی نداشته و افکار منفی به خود راه ندهید. به جای نتیجه‌گیری سریع، سعی کنید بر آن‌چه که می‌‌دانید درست، واقعی و قابل مشاهده است، تأکید کنید. فقط روی منفی‌ها تأکید نکنید.


به یاد داشته باشید که ممکن است تمام این موارد برای شما مفید نباشد. بهتر است آنها را امتحان کرده و مواردی را که برای شما مؤثرتر است پیدا کنید تا تغییر افکار را حس کنید و نتیجه آن را ببینید.

Mahdi_turkoglu
۲۷خرداد
 
در 5 مورد زیر هرگز با دیگران صحبت نکنید

در دنیایی شگفت انگیز اما دورو و زیرک زندگی می کنیم. گاهی بهتر است زبان خود را بسته نگهدارید و با مردمی که با شما صحبت می کنند فقط یک لبخند بزنید و درمورد موفقیت ها و خوشبختی خود به اندازه کافی زیرکی و زرنگی داشته باشید.


از طرف دیگر کنجکاوی بشر به سمت و سوی کشف و درک بسیاری از رازها و حقایق زندگی است همچنین شخصیت های سیاه قلبی هستند که دانش و اطلاعات درمورد سایر افراد را برای نابود کردنشان به افراد دیگر بازگو می کنند. اگر به طور طبیعی آدم پرحرفی باشید بدانید چه چیز را باید بازگو و چه چیز را باید پنهان سازید. چرا که در غیر این صورت میتوان اطمینان داشت که مشکلات زندگی شما به بزرگترین موضوع خطرناک تبدیل خواهد شد.


مشکلات شما متعلق به شماست و صحبت کردن درباره شکست هایتان ایده بدی است چرا که شما نزد دوستانتان به عنوان یک شخص منفی شناخته می شوید. افراد مثبت هیچگاه اشتیاقی برای انتشار مشکلات ندارند و می توانند مشکل و بیچارگی شما را نزد خود و خانواده اتان به سمت خوبی بچرخانند.


هر کس در زندگی ظرفیتی دارد و اگر کسی قصد دخالت درزندگی شما راداشته باشد سعی کنید چشم پوشی کرده و از مطالب طنز و خنده دار استفاده کنید. با ریشخند و خنده می توان موقعیت ها را کنترل کرد درضمن این که با افراد منفی می توان ادب را حفظ کرد.


دراینجا 5 مورد که هرگز نباید درباره آنها با دیگران صحبت کرد آورده می شود :


1 - رازهایتان

معنی لغت "راز" چیست؟ راز بخشی از خبر، حقیقت معلوم یا اطلاعات شناخته شده برای تعداد محدودی از افراد است. هر شخص به نوبه خود در دنیا حداقل یک راز دارد. همه می دانیم که حفظ اسرار از موضوعات چالش برانگیز است چرا که هر کسی نمی تواند بر وسوسه مطرح کردن اطلاعات درباره اشخاص و اتقاقات غلبه کند. تنها باید به عزیزترین و نزدیکترین فرد در زندگی خود رازهای کوچک و عادی را مطرح کرد و مطمئن باشیم که اعضای خانواده هرگز با این مسأله بازی نخواهند کرد. در مورد رازهای بزرگ سعی بر پنهان بودن و ممنوع بودن افشای آن باشد. هرگز زمانی که رازهای بزرگ نزد تعدادزیادی از افراد و دشمنان برملا شده باشد شبها خواب راحتی نخواهید داشت.

2 - زندگی خصوصی

زندگی خصوصی یک موضوع مقدس و با ارزش است . حتی اگر شخصی خرافاتی نباشیم اما باور داریم که قدرت احساسات اشخاص درزندگی خصوصی بی تأثیر نیست. هیچکس دوستندارد که به واسطه علایق، گفتار و کردارش محکوم شود.


امروزه جوانان بطور ناخودآگاه همدیگر را به بحث وانتقاد درباره زندگی خصوصی اشان تحریک می کنند. اطلاعات شخصی، عکسها و فیلم های خود را در وب سایتها و رسانه های مختلف اجتماعی منتشر می کنند و این فرصت را به میلیون ها نفر می دهند تا جزییات زندگی شخصی یکدیگر را مشاهده کنند.


شبکه های اجتماعی بزرگترین منبع اطلاعات نادرست و دروغ است. دشمنان نیز از این موضوع بیشترین استفاده را خواهند داشت. می توانند از این طریق به شما یا نزدیک ترین افراد به شما تهمت و افترا بزنند و این برای روابط شما بسیار خطرناک است. حذف یا مسدود کردن حساب کاربری نیازی نیست فقط سعی کنید دراین شبکه ها عکس های کمتری که زندگی شخصی شما را برای شخصیت های خوب و بد قابل دسترس می سازد قرار دهید .

3 - درآمدها

آیا دوست دارید دیگران درباره درآمدتان پرس و جو کنند؟ نه. این سؤال بیجا و بی معنی است و معمولا کسانی آن را می پرسند که دوست دارند پول دیگران را بشمارند. اگر می خواهید درآمد ثابت داشته باشید درباره آن کمتر لاف بزنید. مردم اغلب نمی توانند بر حس حسادت خود در مورد رفاه دیگران غلبه کنند. حسادت ها می توانند تاثیر منفی زیادی در تحقق شانس و بخت شما داشته باشند. اگر در یک سطح مالی خوبی هستید باید یاد بگیرید درمقابل حسادت و غبطه دیگران چگونه ایستادگی و مقاومت کنید. هنر پولدار شدن فقط به توانایی کسب درآمد نیست بلکه مهارت پس از آن و پنهان کردن درآمدتان از افراد بدخواه نیز شامل می شود. در این مواقع باید بطور طبیعی رفتار کنید و کمتر درباره دارایی و ثروت خود صحبت نمایید. این کارهمانند یک پوشش در مقابل انرژی های منفی و افراد حسود می باشد.

4 - قلب شما

قلب بشر موجود بسیار شکننده و آسیب پذیری است. تنها یک واژه یا عمل بی دقت می تواند آسیب جدی به آن وارد کند. پس باید به هنگام سخن گفتن با دیگران کاملا مراقب باشید. میل و آرزوی هر شخصی آن است که روحش از هر آنچه منفی است رهایی یابد و زندگی با روح ومستحکمی داشته باشد اما هرچیزی ولو جزیی و اندک به شما باز می گردد. دشمنانتان در صدد یافتن نقاط ضعف شما هستند و این مسأله اصلا خوب نیست. شکی در این نیست که رقیبان شما فرصت های مناسبی برای ریختن نمک به زخم هایتان پیدا می کنند و زندگی را برای شما مشکل تر و سخت تر می سازند.


اگر بخواهید دردهای خود را با دیگران در میان بگذارید باید مطمئن باشید که طرف صحبت شما درک بالایی داشته باشد. گشودگی و صدق و خلوص در کارها نیازمند درجه بالایی از دلگرمی و اطمینان است. هنگامی که ناراحتی ها و نگرانی ها مانند یک وزنه برای قلی شما سنگینی می کنند روح خود را باخدای خود بدون هیچ مانعی ارتباط دهید . او کسی است که هرگز زندگی ما را نقد و ما را محکوم نخواهد کرد.

5 - اهداف آینده

هر کسی دردنیا اهداف و نقشه ها و رؤیاهایی دارد. بسیاری از شخصیت ها ی خیال پرداز درباره نقشه های آینده اشان با افرادی که دانش خوبی ندارند بحث و گفتگو میکنند. چه چیزی در بازگویی رؤیاهایتان به دیگران وجود دارد؟ بهتر است بدون اعلان کردن و اشتراک بادیگران به اهداف خود برسید.


از نظر علمی ثابت شده است که افراد پرحرف نسبت به کسانی که ایده ها و طرح های آینده اشان را همانند یک راز حفظ می کنند شانس کمتری برای رسیدن به نتیجه دلخواه خود دارند. اهداف و ایده های شما باید شخصی باشد نه عمومی. وقتی درحال انجام وظایف خود هستید بارعایت این موارد از فرصت های مناسبی برای رسیدن به موفقیت های خود برخوردار خواهید شد.


سرکوب کردن این تمایل برای آن که دیگران را ازنقشه های خود مطلع نکنید کار سختی است. اما این بازیارزش تلاش دارد. این امر باعث تمرکز شما بر روی افکارتان شده و به اندازه کافی برای اتمام آن تحریک خواهید شد.


ارتباط با مردم خوب است اما مزایا و معایبی دارد. متأسفانه برخی افراد حیله گر هستند که می توانند شما را به عقب و فرصت های اولیه بکشانند. افراد باهوش سعی می کنند که این فرصت ها را به دشمنانشان ندهند و زندگیشان را مانند یک راز حفظ می کنند و از صحبت کردن با افرادی که اعتمادی به آنها ندارند خودداری می کند. باید بدانید زبان شما می تواند دشمن شما شود. امیدواریم این نصیحت ها به شما کمک کند تا در راه پیشرفت و موفقیت ثابت قدم باشید.

 
Mahdi_turkoglu
۲۷خرداد

بسیاری از افراد با کم پشت بودن موهای خود مشکل دارند. در این مطلب راه های مفید برای پرپشت کردن موها آشنا می شوید.

 

از مدهای زودگذر و کله‌های تیغ انداخته که بگذریم، کمتر کسی هست که مثل پپ گواردیولا، سرمربی سرشناس باشگاه بایرن مونیخ آلمان به کچلی‌اش بنازد! کچل شدن همیشه برای آقایان یک کابوس بزرگ بوده و هست اما برای خانم‌ها قطعا یک فاجعه وصف‌نشدنی است!

 

نظر شما درباره ریزش مو و کچلی چیست؟ آیا می‌توانید خودتان را بدون مو تصور کنید؟ آیا با دیدن چند تار مو به شانه، استرس می‌گیرید که نکند دارید کچل می‌شوید؟! در این مطلب دکتر احسانی، متخصص پوست و مو، شما را با شایع‌ترین علل ریزش مو در خانم‌ها و شیوه درمانشان آشنا خواهد کرد.

 

باید دقت کنید که به‌طور معمول روزانه 70 تا 100 مو در روز از روی سر می‌ریزد و اگر فردی ریزشی بیشتر از این را تجربه کند، یعنی دچار ریزش مو شده است. به گفته دکتر احسانی، گاهی هم ریزش مو به این شکل آغاز می‌شود که فرد، روزانه به‌طور معمول 20 تار مو از دست می‌داده اما ناگهان این عدد بیشتر شده و به 30 تارمو رسیده.

 

همه نکاتی که درباره پرپشت کردن موها باید بدانید

درست است که این عدد همچنان در بازه ریزش طبیعی موها قرار دارد اما می‌تواند نشان‌دهنده آغاز روند ریزش مو در فرد باشد و نکته نهایی اینکه اگر تغییر الگوی ریزش موها، بیشتر از یک و نیم ماه به طول انجامید، فرد باید به متخصص پوست و مو مراجعه کند.

 

امان از تلوژن افلوویوم!

مهم‌ترین علت ریزش موی خانم‌ها به «تلوژن افلوویوم» Telogen Effluvium مشهور است که عوامل متعددی از جمله گرفتن رژیم‌های غذایی سفت و سخت، کم‌خونی، کم‌کاری یا پرکاری تیروئید، مصرف برخی داروها جراحی، زایمان، بیماری طولانی‌مدت (حتی طولانی شدن سرماخوردگی که مثلا 15تا20 روز طول بکشد) باعث آن می‌شوند. در واقع 3تا4 هفته بعد از یکی از این اتفاق‌هاست که ریزش موی خانم‌ها آغاز می‌شود و چند هفته‌ای طول می‌کشد. اگر عامل اصلی  رفع بشود، ریزش مو هم متوقف خواهد شد؛ بنابراین در ریزش موی تلوژن افلوویوم، حتما باید علت را شناسایی و درمان کرد.

 

ارثیه: کچلی!

علت دیگر ریزش مو در خانم‌ها ارثی- ژنتیکی- هورمونی است که همیشه تصور می‌شود مخصوص آقایان است اما تعداد زیادی از خانم‌ها بعد از سن بلوغ درگیر این نوع ریزش مو می‌شوند. البته شروع این نوع ریزش مو در همه افراد یکسان نیست؛ یعنی بعضی‌ها از همان 16،15 سالگی درگیرش می‌شوند و برخی دیگر در سنین 20تا30 سالگی یا دیرتر این نوع ریزش مو را به صورت تنک و نازک شدن موها یا باز شدن فرق سر، تجربه می‌کنند. این روند معمولا پیش‌رونده است و درمان‌های خاصی از جمله مصرف برخی داروهای هورمونی برای آن تجویز می‌شود .احتمال برگشت‌پذیری این ریزش کمتر از سایر انواع ریزش موهاست.

 

سکه‌های زشت!

نوع دیگری از ریزش مو وجود دارد که هم در خانم‌ها و هم در آقایان به یک اندازه شیوع دارد و به صورت منطقه‌ای و دایره‌های کوچک رخ می‌دهد و به همین خاطر به ریزش موی «سکه‌ای» معروف است. این نوع ریزش مو به این صورت در خانم‌ها رخ می‌دهد که نقطه‌هایی از موی سر، ابرو، مژه و حتی بدن، دچار ریزش منطقه‌ای یا سکه‌ای می‌شوند. علت دقیق ریزش موی سکه‌ای نامشخص است اما به خاطر خودایمنی بدن رخ می‌دهد و معمولا اگر به صورت منفرد باشد، یعنی درمان راحت‌تری دارد تا اینکه به صورت گسترده بروز کند.

 

وجود عفونت‌های قارچی، بیماری‌های التهابی، بیماری‌های پوستی، مفصلی و روماتولوژی در سر نیز می‌تواند باعث ریزش مو شود که این عوامل منحصر به خانم‌ها نیست و آقایان هم ممکن است دچار چنین ریزش موهایی شوند.

 

قاتل موی خانم‌های ایرانی

در خانم‌های ایرانی کم‌خونی مهم‌ترین علت ریزش مو است چراکه معمولا جایگزینی آهن بعد از سیکل‌های ماهانه درست انجام نمی‌شود؛ پس ضروری است که همه خانم‌ها حتما بعد از عادت ماهانه، برای تامین ذخیره آهن مورد نیاز بدن اقدام کنند و آزمایش‌های دوره‌ای انجام بدهند تا کمبود آهن در بدن سریع تشخیص داده شود. خانم‌ها در دوران بارداری موهایشان پرپشت می‌شود اما مدتی بعد از زایمان به دلیل افت هورمون‌های مادر و کم‌خونی‌های که اتفاق می‌افتد، دچار ریزش موی نسبتا شدیدی می‌شوند که ممکن است 6تا7 ماه هم به طول بینجامد،

 

از ویتامین D تا روسری!

کمبود ویتامین D هم یکی از عوامل مهم ریزش موست که در ایران به خاطر کم مصرف کردن لبنیات، کم‌تحرکی و. . . شایع است؛ بنابراین در آزمایش‌های دوره‌ای مربوط به ریزش مو، سنجش میزان ویتامین D بدن نیز بسیار ضروری است.

 

خیلی‌ها شاید تصور کنند ریزش موهایشان به خاطر آلودگی هواست اما خوب است بدانید آلودگی هوا تاثیر چندانی بر ریزش مو ندارد و بیشتر باعث خراب شدن جنس موها از جمله تیره‌رنگ‌ و بدشکل‌ شدن ساقه، خشکی و شکنندگی مو می‌شود.

 

همچنین بعضی خانم‌های شاغل که ساعت کار طولانی دارند هم ممکن است تصور کنند پوشاندن موها برای ساعات طولانی، یکی از عوامل موثر در ریزش موهایشان است اما اصلا این‌طور نیست و برعکس، پوشاندن موها می‌تواند مانع از نفوذ آلودگی هوا به موها شود. تنها مورد آرایشی که می‌تواند باعث ریزش موها شود، اکستنشن با فشار زیاد روی موهاست.

 

علت را در خانه پیدا کنید

به عقیده دکتر احسانی، گاهی می‌شود از روی مدل ریزش مو هم به علت بروز آن پی برد. وقتی ریزش مو بیشتر در جلوی سر و کناره‌های آن رخ می‌دهد، به احتمال خیلی زیاد به خاطر عوامل ارثی-هورمونی-ژنتیکی است، اگر ریزش مو کلی باشد، در بیشتر موارد تلوژن افلوویوم است و اگر تکه‌ای و دایره‌ای باشد هم که مسلما ریزش مو سکه‌ای است.

 

شامپو یا روغن مار؟!
خوب است بدانید برخی از شامپوهایی که در بازار است و با هزار تبلیغ می‌خواهند به ما بقبولانند که فقط محصولات خودشان می‌توانند مانع از ریزش مو شوند، تاثیر چندانی در جلوگیری از ریزش مو ندارند!

 

روغن مار، روغن محبوب خانم‌های هندی هم که زیبایی موهایشان را مدیون استفاده از این روغن هستند، تاثیری در رشد و پرپشت شدن موها ندارد و ژنتیک علت اصلی زیبایی موهای خانم‌های هندی است. روغن مار و همچنین روغن زیتون و بادام فقط و فقط باعث درخشش موها می‌شوند و تاثیری در پرپشتی و تقویت موها ندارند. تنها استفاده از منابع غذایی یا مکمل‌های آهن، روی و سلنیوم است که می‌تواند ریزش مو را قطع کرده؛ موها را تقویت کنند.

 

آیا این ریزش ‌ها برگشت‌پذیرند؟
روند کچلی معمولا پیش‌رونده است و درمان‌های خاصی از جمله مصرف برخی داروهای هورمونی برای آن تجویز می‌شود و بعضا ممکن است فرد مجبور به استفاده طولانی‌مدت از این داروها شود چراکه یکی از سخت‌درمان‌ترین مدل‌های ریزش مو در خانم‌ها، نوع ارثی- ژنتیکی- هورمونی است و احتمال برگشت‌پذیری آن کمتر از سایر انواع ریزش موهاست. اما در انواع ریزش‌های غیرارثی اگر عامل اصلی (یعنی رژیم غذایی نادرست، کم‌خونی، مشکل تیروئید و.‌ . . ) رفع شود، ریزش مو هم متوقف خواهد شد اما اگر عامل اصلی همچنان وجود داشته باشد، ریزش مو هم ادامه پیدا خواهد کرد.

 

Mahdi_turkoglu
۲۱خرداد
 
تاثیرات مثبت و منفی قرص ژلوفن و ایبوپروفن


اگر سری به جعبه داروی منزل بزنید، به طور قطع داروهایی پیدا خواهید کرد که بدون نسخه از داروخانه تهیه شده و برای روز مبادا نگهداری می‌شوند. پای ثابت این جعبه‌ها معمولا مسکّن‌هایی هستند که در مواقع درد مورد استفاده قرار می‌گیرند. ژلوفن یکی از قوی‌ترین مسکن‌هایی است که در این موارد به کار می‌رود.

در واقع، ژلوفن نوعی داروی ضد التهاب غیراستروئیدی است که در درمان و کاهش دردها و التهاب‌های ناشی از التهاب روماتیسمی مفاصل و پوکی استخوان، تب، دردهای خفیف تا متوسط و درمان اولیه دردهای قاعدگی به کار می‌رود.

علاوه بر موارد کاربردی که برای ژلوفن (ایبوپروفن) اشاره کردیم، از این دارو در تسکین سردرد، دندان‌درد و دردهای عضلانی نیز استفاده می‌شود. در سرماخوردگی و آنفلوآنزا نیز ژلوفن برای کاهش درد به کار می‌رود.

ترشح پروستاگالاندین‌ها در مغز باعث بروز التهاب و درد می‌شوند.

ژلوفن و تأثیرات مثبت آن

ژلوفن مسکن ژله‌ای شکل بوده و تنها تفاوت آن با ایبوپروفن ژله‌ای بودن آن است. هر دوی این داروها مسکن‌های ضدالتهابی غیراستروئیدی هستند و از نظر ظاهر متفاوت‌اند. مهم‌ترین عملکرد ژلوفن دردزدا بودن آن است و از طریق عملکرد محیطی که کاهش فعالیت پروستاگالاندین (واسطه‌های شیمیایی مشابه کلسترول که در واکنش به بیماری ترشح می‌شود) و احتمال جلوگیری از ترکیب یا عمل سایر مواد را به دنبال دارد،گیرنده‌های درد را نسبت به محرک‌های مکانیکی یا شیمیایی حساس می‌کند و به این صورت از فعالیت تکانه‌های درد جلوگیری می‌کند.

این داروی ضد التهابی غیراستروئیدی با ممانعت از تولید مواد طبیعی خاصی که موجب بروز التهاب می‌شوند، درد و التهاب را در افراد کاهش می‌دهد و در نهایت تورم، درد و تب را کم می‌کند. ترشح پروستاگالاندین‌ها در مغز باعث بروز التهاب و درد می‌شوند.

پزشکان توصیه می‌کنند افرادی که از برخی بیماری‌ها رنج می‌برند مانند مبتلایان به آسم، مشکلات کبدی، کلیوی، نارسایی‌های خفیف قلبی، فشار خون بالا، حملات و بیماری‌های قلبی، بیماری‌های عروق محیطی از قبیل باریک شدن عروق، مبتلایان به سکته و افرادی که سابقه خونریزی معده داشته‌اند، باید با احتیاط اقدام به مصرف ژلوفن و ایبوپروفن کنند.

‌ایبوپروفن, التهاب روماتیسمی مفاصل


مصرف زیاد ایبوپروفن در زنان باعث کاهش قدرت باروری می شود.

خطراتی که شما را تهدید می‌کند

داروهای شیمیایی با وجود فوایدی که دارند و قادرند درد و علائم بیماری‌ها را تسکین دهند، عوارض جانبی نیز به دنبال دارند و برخی از این عوارض می‌تواند جان مصرف‌کنندگان را به خطر بیندازد. ژلوفن یا ایبوپروفن هم از این گردونه مجزا نیستند و خطراتی را نیز ممکن است در افراد ایجاد کنند. اسهال، حالت تهوع و استفراغ، سوء‌هاضمه شامل نفخ و درد شکمی، هرگونه درد در ناحیه معده یا روده‌ها جزو عوارض شایع این مسکن‌ها و ضد التهاب‌ها به شمار می‌رود.

در کنار این علائم، احساس سرگیجه، ایجاد تورم و احتباس مایعات در بدن یا نفخ، بالا رفتن فشار خون، یبوست، ایجاد زخم در سیستم گوارشی، بروز کهیر و بثورات جلدی و برخی واکنش‌های حساسیتی و تشدید علائم آسم در بیماران نیز ممکن است سراغ مصرف‌کنندگان بیاید که تنها در موارد نادر به چشم ‌می‌خورد. بیمارانی که دچار چنین علائمی می‌شوند باید بعد از قطع دارو به پزشک مراجعه کنند.

ولی علاوه بر عوارضی که برای مصرف ژلوفن و ایبوپروفن اشاره کردیم، سیاه شدن مدفوع و استفراغ خون‌آلود جزو عوارض بسیار نادری است که تنها در موارد خاص به چشم می‌خورد.

محققان در مطالعات خود به این نتیجه رسیده‌اند که زنان به دنبال استفاده طولانی‌مدت از ایبوپروفن دچار کاهش قدرت باروری می‌شوند ولی این مشکل با اقدامات سریع و آغاز راهکارهای درمانی قابل برگشت است و این گروه از زنان می‌توانند بارداری را تجربه کنند. از سوی دیگر، محققان توصیه می‌کنند افراد بعد از مصرف ژلوفن چنانچه با علائمی مانند خونریزی یا کبودی ساده، تغییر در میزان شنوایی یا زنگ زدن گوش، تغییرات روحی روانی و خلقی، تورم قوزک پا و نیز دست‌ها به طور ناگهانی و بدون دلیل، افزایش وزن بدون دلیل، سفت شدن ناحیه گردن، تغییر در حجم ادرار، تغییرات بینایی و خستگی غیرمعمول روبه رو شدند، حتما با پزشک مشورت کنند.

با مصرف ژلوفن ممکن است مشکل حاد و مهلکی چون بیماری‌های کبدی نیز رخ دهد. در صورت مشاهده هرگونه علامتی مبنی بر آسیب کبدی از قبیل تیره شدن ادرار، وجود حالت تهوع و استفراغ، کاهش اشتها، درد معده یا شکمی و زرد شدن پوست و چشم‌ها باید نسبت به اقدامات سریع پزشکی اقدام کرد.

البته معمولا واکنش حساسیتی بسیار شدید نسبت به این دارو بسیار نادر است، ولی با مشاهده هرگونه کهیر یا بثورات جلدی، خارش یا تورم در نواحی صورت، زبان یا گلو، سرگیجه شدید و دشواری در تنفس حتما به درمانگاه مراجعه کنید چرا که ادامه این علائم می‌تواند جان شما را به خطر بیندازد.

مشکلات کلیوی جزو عوارضی است که به دنبال مصرف داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی از قبیل ایبوپروفن ممکن است رخ دهد.

البته اگر افرادی که آب زیادی از دست داده و مبتلا به بیماری‌های کلیوی و نارسایی‌های قلبی باشند، سالمند بوده و داروهای خاصی را به طور همزمان مصرف کرده باشند ممکن است بیشتر دچار عوارض ناشی از مصرف ژلوفن و ایبوپروفن شوند. از این رو، متخصصان توصیه می‌کنند افراد در طول روز به اندازه کافی آّب و سایر مایعات را مصرف کنند تا از کم‌آبی بدن جلوگیری شود.

علاوه بر این، این دو دارو معمولا در افرادی که ناراحتی معده دارند ممکن است خونریزی‌های معده را به دنبال داشته باشد، به همین دلیل محققان معتقدند استعمال دخانیات در ترکیب با ژلوفن و ایبوپروفن خطر خونریزی معده را بالا می‌برد. به همین دلیل پزشکان به این افراد توصیه می‌کنند کشیدن سیگار را کنار بگذارند.

مصرف ژلوفن و ایبوپروفن همچنین حساسیت به نور آفتاب را بالا می‌برد. از این‌رو، قرار گرفتن طولانی‌مدت در برابر خورشید می‌تواند احتمال آفتاب‌سوختگی را افزایش دهد که استفاده از ضدآفتاب‌ها و لباس‌های پوشیده می‌تواند خطر را کاهش دهد.

مصرف ژلوفن در کودکان‌

طبق گفته‌ محققان، تجویز ژلوفن یا ایبوپروفن تنها در کودکان بالای 3 ماه که بیش از 5 کیلوگرم وزن داشته باشند به منظور کاهش درد، التهاب و کنترل تب مجاز است.

ولی برخی پزشکان ممکن است در صورت لزوم این دارو را برای کنترل تب در کودکان زیر 3 سال نیز تجویز کنند.

در واقع، در این سنین دادن ژلوفن و ایبوپروفن تنها با دستور پزشک معالج امکان‌پذیر است. دانشمندان کانادایی دریافتند که ایبوپروفن در مقایسه با استامینوفن و کدئین‌ها مؤثرترین داروی مسکن برای کودکان مبتلا به جراحت‌های عضلانی اسکلتی به شمار می‌رود.

مصرف ژلوفن و ایبوپروفن حساسیت به نور آفتاب را بالا می‌برد.

تداخلات دارویی

بررسی‌ها نشان می‌دهد مصرف همزمان ژلوفن و ایبوپروفن با برخی داروها ممکن است باعث تداخلات دارویی و بروز عوارض جانبی ناخواسته‌ شود. یکی از این تداخلات، استفاده از داروهای ضد فشارخون است که معمولا بیماران مبتلا به فشار خون بالا استفاده می‌کنند.

در برخی موارد با وجود مصرف داروهای کاهنده فشار، ایبوپروفن می‌تواند این اثر را خنثی کرده و فشار خون بیماران را افزایش دهد که طبیعتا خطرات زیادی برای مبتلایان به دنبال خواهد داشت.


همچنین مصرف همزمان این دارو با آسپرین خطر خونریزی معده را بالا می‌برد. علاوه بر این استفاده از وارفارین در بیمارانی که مشکل انعقادی دارند، همزمان با ژلوفن اثر این دارو را کاهش داده و احتمال لخته شدن خون را بالا می‌برد.

 
Mahdi_turkoglu
۱۷خرداد
 
موسیقی غمگین شما را شاد می‌کند!

وقتی همه چیز آنطور که می خواهید پیش نمی رود و به عبارت ساده تر آسمان دلت بارانی می شود. دوست داری در یک جای آرام با خود کمی خلوت کنی و با شنیدن یک موزیک غم انگیز احساساتت را بیرون بریزی. وقتی عزلت نشینی موقت به پایان می رسد احساس می کنی قدری سبک تر شده است. اما آیا واقعا شنیدن موسیقی غم انگیز می تواند باعث آرامش افراد در شرایط غم انگیز و دردناک شود؟


رنجی که واقعی نیست

وقتی بدون دلیل خاصی به موسیقی غم انگیز گوش می دهید درگیر غم و ناراحتی می شوید و واقعی نیست و می شود گفت که به وسیله یک عامل غیرواقعی و کاملا امن دچار غم شده اید. درنتیجه چندان بدتان نمی آید که کمی احساس غم را تجربه کنید. به همین خاطر گوش دادن به یک موسیقی غم انگیز می تواند در شما باعث ایجاد حس آرامش شود.


موسیقی که نقش مشاور را دارد

تا به حال به این فکر کرده اید که گاه بعد از گوش دادن به یک موسیقی غمگین ناگهان متوجه یک راه حل برای اصلاح و تغییر یک وضعیت غم انگیز شده اید؟ موسیقی غمگین علاوه بر آرام کردن شما، نقش یک مشاور غیرمستقیم را نیز دارد. وقتی تخلیه هیجانی تان را از طریق گوش دادن به موسیقی غمگین انجام داید ذهنتان با تمرکز بیشتری به حل مشکلاتتان خواهدپرداخت.

‌گوش دادن به یک موسیقی غم انگیز

جنس درد موسیقی غمناک متفاوت است

غمی که از طریق گوش دادن به یک موسیقی غم انگیز در ما ایجاد می شود با غمی که به واسطه یک اتفاق بیرونی ما را غمگین و افسرده می کند بسیار متفاوت است. بازهم تحقیقات بر روی افراد مختلف نشان می دهد که جنس این نوع غم شیرین و دل نشین تر از تحمل غم در دنیای واقعی است. بعضی از انواع موسیقی های غمگین نوعی حس نوستالژی را بار دیگر در ما زنده کرده و ما را به یاد اتفاقات گذشته می اندازد. مرور خاطرات نیز نوعی تسکین دردها و مشکلات افراد به حساب می آید که گوش کردن به موسیقی غمگین این مزیت را داراست.


مشکلات اجتماعی و موسیقی غمناک

گاه مشکلات اجتماعی و فقدان هایی را در جامعه خود مشاهده می کنیم و جایی را برای ابراز آنها پیدا نمی کنیم. وقتی در یک موسیقی غمناک خواننده آن مشکلات را همراه موسیقی به زبان می آورد از اینکه احساسات ما توسط شخص دیگری به صورت آشکار به زبان موسیقی درآمده است بسیار خوشحال می شویم و این موضوع باعث کاهش فشار ناشی از تحمل مشکلات در ما خواهدشد.


تخلیه هیجانی با موسیقی غمناک

اغلب کسانی که در هنگام ناراحتی به گوش دادن موسیقی غم انگیز پرداخته اند تاکید کرده اند که شنیدن موسیقی غم انگیز باعث تخلیه احساسات درد و رنج حاصله از عامل بیرونی را فراموش کرده و در حالت آرام تری قرار گرفته اند. شنونده در خلال موسیقی غم انگیز خود را به جای خواننده گذاشته و در نتیجه احساس می کند که خود، خواننده مرثیه غمناک زندگی اش است. درنتیجه این حس تصویرسازی باعث تخفیف درد در او می شود.

 
Mahdi_turkoglu
۱۴خرداد
 
درمان طلایی رهایی از افکار منفی

آیا می دانید کلید شاد بودن در طول روز خوابیدن زود هنگام است؟ روانشناسان اظهار کردند کلید اصلی سرحال بودن در طول روز زود خوابیدن است.


محققان 100 دانش آموز را که در طول روز افکار منفی رو تجربه می‌کنند و شب دیر یا زود به خواب می‌روند را مورد بررسی قرار دادند.


محققان به این نتیجه دست یافتند که افرادی که کمتر در طول شب می‌خوابند و دیرتر به رختخواب می‌روند بیشتر از سایر افراد با افکار منفی و آزاردهنده دست‌وپنجه نرم می‌کنند.


محققان اظهار کردند اگر از افکار منفی رنج می‌برید می‌توانید با زود خوابیدن به خود کمک کنید.


به گفته این محققان خواب کافی و به‌موقع یک درمان کم‌هزینه و ساده برای افرادی است که از افکار منفی رنج می‌برند و این افکار زندگی آن‌ها را نیز مختل کرده است.

Mahdi_turkoglu
۰۸خرداد
 
12 هدیه سیگار به سیگاریها !!

12 هدیه سیگار به سیگاریها !!

بارها و بارها از اثرات منفی سیگار بر روی سلامتی گفته ایم و تاکید کرده ایم برای همیشه این ماده مخدر را فراموش کنید .طبق تحقیقات سازمان جهانی بهداشت در هر 8 ثانیه یک نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست می‌دهد و حال با ارائه این گزارش بدون هیچ مقدمه ای از هدیه کشنده سیگار به سیگاری ها می گوییم.

Mahdi_turkoglu
۰۸خرداد
 
راههایی برای از بین بردن چربی های شکم

چربی شکم باعث می شود، هیچ لباسی مناسب شما به نظر نرسد، اما چیزی بدتر از آن در انتظار شماست! وقتی چربی سفید در شکم شما بیشتر می شود و در ارگان های بدن لانه می کند، مشکلات شدید سلامتی را برای آینده تان به وجود می آورد. ما الان می دانیم که این نوع چربی، که چربی احشایی نام دارد، از هورمونی مانند کورتیزول و ماده ای مانند سیتوکین استفاده می کند که روی محافظت بدن از انسولین نقش دارند.نتیجه: این خیلی بدتر از فقط اضافه وزن داشتن است. شما در معرض ریسک گرفتن دیابت نوع دوم و بیماری قلبی قرار دارید.

هیچ وقت از حرکت کردن دست نکشید

فقط یک چیز هست که می توان در مورد چربی احشایی دوست داشت: به راحتی تسلیم تمرینات هوازی می شود. سوزاندن کالری از طریق دویدن، دوچرخه سواری، شنا یا هر چیزی که می تواند ضربان قلب شما را بالا ببرد، در مورد خلاص شدن از این نوع چربی همیشه نسبت به تمرینات مقاومتی برتر است.

‌انسولین, راههای کاهش وزن


خواب کم یکی از عوامل ایجاد چربی شکمی است.

پروتئین مصرف کنید

قطعا" می دانید که پروتئین برای لاغر شدن مفید است. می خواهیم آن را به طور دقیقی برایتان توضیح دهیم: وقتی سن شما بالا می رود، بدن شما شروع به تولید انسولین بیشتری می کند. دلیل این امر هم این است که سلول های عضلانی و چربی شما به خوبی به آن پاسخ نمی دهند.

انسولین هم ذخیره چربی را بیشتر می کند، مخصوصا" در اطراف شکم. یک رژیم غنی از پروتئین ممکن است برابر مقاوت انسولینی از شما محافظت کند. در یک مطالعه، زنان چاقی که رژیمی با ۳۰% پروتئین، ۴۰% کربوهیدرات و ۳۰% چربی را به مدت ۸ هفته رعایت کردند، چربی های بسیار زیاد تری را از دست دادند. آن هم نسبت به زنانی که رژیم آن ها شامل ۱۶% پروتئین، ۵۵% کربوهیدرات، و ۲۶% چربی بود.

چربی اشباع نشده مصرف کنید

مشخص شده که چربی های اشباع شده، بیشتر از چربی های اشباع نشده در دور شکم تجمع می کنند. در یک مطالعه نمونه ها ۷۵۰ کالری بیشتر به صورت روزانه برای ۷ هفته مصرف کردند. یا به صورت روغن پالم (اشباع شده) و روغن آفتاب گردان (اشباع نشده). گروه اول چربی شکمی بیشتری دریافت کردند. اما گروه دوم نه تنها چربی کمتری گرفتند، بلکه به حجم عضلانی آن ها هم افزوده شد. به یاد داشته باشید چربی های اشباع نشده در آجیل، دانه ها و ماهی وجود دارند.

سرکه مصرف کنید

یک مطالعه ژاپنی در ‌2009 نشان داد، افراد چاقی که به صورت روزانه برای ۸ هفته، یک یا دو قاشق غذاخوری سرکه مصرف کردند، کاهش قابل توجهی در بافت چربی خود داشتند، مخصوصا" چربی شکمی. پاملا پییک پروفسور پزشکی در دانشگاه مریلند می گوید:« یک تئوری این است که استیک اسید در سرکه پروتئینی تولید می کند که چربی سوز است.»

کاهش استرس

خانم هایی که وارد دوران یائسگی شده اند نیز با انجام یوگا به مدت ۱۶ هفته، کاهش قابل توجهی در چربی های شکمی از خود نشان داده اند. اگر شما یک آدم شدیدا" سخت کوش نیستید، هر گونه تمرین آرامش بخشی، حتی یک تنفس عمیق ساده، می تواند کمک کند. کلید اصلی، کاهش سطح هورمون استرس یعنی کورتیزول است. این هورمون به چربی شکمی ارتباط داده می شود.


بخوابید

نتایج یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ در دانشگاه فارست مشخص کرد که خواب ۵ ساعت یا کمتر در شب سطح چربی شکمی را افزایش می دهد. همانطور که می دانید، مدت ایده آل برای خواب شبانه ۸ ساعت است.

اما در آخر هفته ها دیر نخوابید

یک تحقیق در دانشگاه بریقام یانگ بیانگر این است که زنانی که هر روز یک ساعت مشخص بیدار می شوند یا به رختخواب می روند، سطح پایین تری از چربی بدن را دارند. خواب دیر وقت و عادت به آن ساعت بیولوژیکی شما را به هم می زند و می تواند منجر شود بدن شما هورمون های ذخیره چربی مانند کورتیزول را ترشح کند.

این چای را مرتب مصرف کنید

ورزشکاران متوسطی که از آنتی اکسیدان های موجود در چای سبز بهره می برند (کاتچین) در هنگام ورزش شانس بیشتری برای از دست دادن چربی شکمی دارند. مخصوصا" نسبت به کسانی که این آنتی اکسیدان ها را ندارند. یک مطالعه نشان داد، مصرف روزی ۶۲۵ میلی گرم معادل ۲ تا ۳ فنجان چایی سبز می تواند بسیار مؤثر واقع شود.

حتما" به فیبر گیر بدهید

همیشه در رژیم غذایی تان فیبر مصرف کنید. یک مطالعه در ۲۰۱۱ نشان داد نمونه هایی که میزان فیبر دریافتی شان ۱۰ گرم به ازای هر روز زیاد شد، تا ۳.۷ درصد چربی شکمی شان پس از ۵ سال کاهش پیدا کرد.

 
Mahdi_turkoglu
۰۲خرداد
 
۱۰ چیزی که نباید از کسی توقع داشته باشید

وقتی توقعات و انتظارات غیرمنطقی از دیگران داشته باشید یا به طور مداوم آنها را زیر میکروسکوپ قرار دهیم، فقط خودمان را اذیت کرده ایم. البته همه ما نیازمند این هستیم که نیازهای اصلی و ابتدایی مان در روابط برآورده شود، نیازهایی مثل احترام، اما اگر بخواهید روی چیز دیگری جز این حساب کنید، فقط ناامید خواهید شد.


یادتان باشد که در مسیر زندگی، هر کس در جایگاهی متفاوت با دیگری است، همانطور که حرف ها و رفتارهای او منعکس کننده آن است. اگر بخواهید رابطه ای موفق تر و شادتر داشته باشید خیلی مهم است که…


این چیزها را از دیگران توقع نداشته باشید:


۱. توقع نداشته باشید که همه کارها را طبق استانداردهای شما «درست» انجام دهند.

اخلاقیات آدمها براساس عوامل مختلف با هم متفاوت است، عواملی مثل تربیت، فرهنگ، اعتقادات معنوی و از این قبیل. بعنوان مثال، در بعضی کشورهای آسیایی، گوشت سگ خورده میشود و در این هیچ اشکالی دیده نمی شود چون برایشان به صورت فرهنگ درآمده است. یا ممکن است شما اهل فحش دادن نباشید اما دوستتان مدام اینکار را میکند. این باعث نمی شود آدم بد یا خوبی باشد البته ممکن است طبق استاندارد بعضی ها اینکار خوب نباشد اما اینکه توقع داشته باشید آنطور که استاندارد شماست رفتار کنند، فقط باعث ناامیدی شما خواهد شد.


فقط سعی کنید که خودتان به استانداردهای خودتان پایبند باشید و اجازه بدهید دیگران هم استانداردهای خودشان را برای زندگی داشته باشند.


۲. توقع نداشته باشید که کامل باشند.

اگر نقص ها را کمال ببینید هیچوقت ناامید نخواهید شد. اما خیلی ها هنوز وقتی دیگران اشتباه می کنند به آنها سخت می گیرند و با همین روش برخورد روابطشان از بین می رود. این وسواس برای کامل بودن موجب افسردگی، اضطراب، بیماریهای مزمن و خطر اقدام به خودکشی میشود.


اجازه بدهید دیگران اشتباه کنند و از اشتباهاتشان درس بگیرند. به این فکر کنید که اگر هیچکس اشتباه نمی کرد دنیا واقعاً چه شکلی می شد. همه ما ربات هایی سرد و بی احساس بودیم که هیچ لذتی را در زندگی تجربه نمی کردیم.


۳. توقع نداشته باشید که با همه حرف هایتان موافق باشند.

حتی بهترین دوست ها در همه چیز با هم هم عقیده نیستند، پس اگر دیگران با چیزی که میگویید مخالفت کردند یا دیدگاهی متفاوت داشتند، ناراحت نشوید. اگر قرار بود همه آدمهای دنیا یک جور فکر کنند، دنیا جای خسته کننده ای میشد. دیدگاه ها و اعتقادات متفاوت و خاص ما باعث میشود دنیا رشد کند.


تصور کنید اگر با استفاده از سوخت فسیلی برای راه انداختن ماشین هایمان، خانهها یا هر چیز دیگر موافق بودید چه بلایی سرمان می آمد. اگر این اختلافات عقیده ای نبود امروز ماشین ها برقی و انرژی خورشیدی نداشتیم.


۴. توقع نداشته باشید که فکرتان را بخوانند.

بعضی ها بینش قوی تری دارند اما خیلی ها قادر به فهمیدن احساس یا نگاه شما نیستند. اینکه شما نسبت به احساس دیگران حساس تر هستید به این معنی نیست که بقیه هم باید همه چیز را از نگاه شما بخوانند. همه دوست ندارند روانشناس باشند، به همین دلیل خودتان را خیلی روشن و واضح ابراز کنید تا دیگران مجبور نشوند که فکر و احساستان را حدس بزنند! گفتگوی صادقانه و آزاد روابط مستحکم تری میسازد.

‌توقعات غیرمنطقی از دیگران


توقع نداشته باشید که آنطور که شما با دیگران رفتار می کنید با شما رفتار کنند

۵. توقع نداشته باشید که هر بار زمین خوردید، بلندتان کنند.

البته دوستان و خانواده خوب وقتی نیاز داشته باشید به کمک شما می آیند اما برای پاک کردن خاک روی لباستان از آنها توقع نداشته باشید. آنها هم مشکلات درونی خودشان را دارند و نمی توانند هم وزن مشکلات شما و هم مشکلات خودشان را تحمل کنند. میخواهند کمکتان کنند اما نه همیشه و نه در همه زمان ها. این به آن معنی نیست که به شما اهمیت نمی دهند، این یعنی گاهی باید خودتان به تنهایی بار مشکلات و چالشهایتان را به دوش بکشید.


۶. توقع نداشته باشید که درکتان کنند.

«همه آدمها مسیر زندگی شما را درک نمی کنند. اشکالی ندارد، زندگی آنها نیست که آن را بفهمند، زندگی شماست.» -


تا وقتی خودتان، خودتان را درک می کنید، نیازی نخواهید داشت که از دیگران تاییدیه بگیرید. آنوقت دیگر اینکه شما و زندگی تان را درک نمی کنند برایتان عذاب آور نخواهد بود.


۷. توقع نداشته باشید که آنطور که شما با آنها رفتار می کنید با شما رفتار کنند.

در حالت ایدآل همه آدمها از قانون طلایی پیروی می کنند اما متاسفانه ما در جهان ایدآلی زندگی نمی کنیم. تازمانیکه همه آدمها باملاحظه تر شوند، باید بپذیریم که با ما بد رفتار کنند چون هنوز نمی توانند رابطه درستی حتی با خودشان داشته باشند. با دیدی مهربانانه به رفتار آنها نگاه کنید تا اگر آن اندازه که شما با آنها مهربان هستید، با شما مهربان نبودند، ناراحت و ناامید نشوید.


۸. توقع نداشته باشید که همان آدمی بمانند که یک سال پیش بودند.

آدمها برحسب تجربیات و شرایط زندگی شان به مرور زمان تغییر می کنند. همه آدمها هر روز در جنگی سخت دست و پنجه نرم می کنند و هیچکس جز خودشان واقعاً آن را درک نمیکند. پس وقتی میخواهید قضاوتشان کنید، این را به یاد داشته باشید. آدمها را با همه تغییراتی که داشته اند دوست داشته باشید، نه فقط وقتی با ایدآلها و استانداردهای شما همخوانی داشته باشند.


۹. توقع نداشته باشید که همیشه همه چیز را با هم داشته باشند.

توپ ترکش زندگی هرازگاهی به همه می خورد و برای آدمهای مختلف جمع و جور کردن خودشان ممکن است زمان متفاوتی طول بکشد. به دیگران محبت داشته باشید و درک کنید که همه آدمها همیشه همه تلاششان را می کنند. سعی کنید ارزش بیشتری به دنیا و به روابطتان بدهید و سعی نکنید دیگران را در اداره زندگی شان کنترل کنید.


۱۰. اگر خودتان به خودتان عشق نداده اید، توقع نداشته باشید که به شما عشق بورزند.

همه روابط با شما شروع شده و با شما تمام می شود.به همین دلیل اگر می خواهید کسی به شما عشق بورزد، باید اول در خودتان عشق بکارید. اینکه از دیگران برای اینکه با عشقی که خودتان نمی توانید به خودتان بدهید، بمبارانتان کنند استفاده کنید، فقط رابطهای غیرجدی و توام با عذاب خواهید داشت. وقتی رفتار محبت آمیزتری با خودتان داشته باشید، رابطه تان با دیگران زیباتر و غنیتر خواهد بود.

«یادتان نرود که اول عاشق خودتان شوید.»

Mahdi_turkoglu